دانلود و خرید کتاب دستنوشته های آکرا پائولو کوئیلو ترجمه دل‌آرا قهرمان
تصویر جلد کتاب دستنوشته های آکرا

کتاب دستنوشته های آکرا

معرفی کتاب دستنوشته های آکرا

«دستنوشته‌های آکرا» نام کتابی از نویسنده شهیر برزیلی پائولو کوئیلو (-۱۹۴۷) است. این کتاب به گفته خود نویسنده رونویسی سندی است که از «آکرا» شهری خارج از سرزمین مصر یافت شده و مربوط به سال ۱۳۷۰ میلادی است. سندی که به گفته سرپرست موزه قاهره در سال ۱۹۷۴، ۱۵۵ نسخه از آن در جهان پخش شده‌بود. کاشف این سند سر والتر ویلکینسون با اجازه دولت مصر، آن را به انگلستان آورد. کوئیلو که با پسر ویلکینسون دوستی دارد، در سال ۲۰۱۱ یک کپی از سند را از وی گرفته و آن را ترجمه و رونویسی می‌کند. این دستنوشته‌ها در فضایی میان واقعیت و داستان سیرمی‌کنند و به روایت حکیمی یونانی مشهور به کوپتا می‌پردازند که با مردم بیت‌المقدس پیش از وقوع جنگ‌های صلیبی در قرن ۱۱دیدار می‌کند. کووئلیو در مصاحبه‌ای در خصوص این کتاب خود گفته‌است: تشخیص بین واقعیت و داستان نه تنها برای نویسندگان بلکه برای همگان مشکل است. ما در دوره‌ای از اطلاعات زندگی می‌کنیم که معتقدیم آنها واقعیت هستند حتی زمانی که آنها نمی‌توانند واقعیت باشند. بخشی از کتاب: مسلمانان اکنون در مسجدالاقصی گرد آمده‌اند درحالی‌که یهودیان در محراب داود سربازان را جمع کرده‌اند و مسیحیان قرار است که از بخش جنوبی شهر دفاع کنند. بیرون از اینجا می‌توانیم برجهای محاصره شهر را ببینیم، آنها را با چوبهای به دست آمده از شکستن کشتی‌های دشمن ساخته‌اند. با توجه به حرکات دشمن، می‌توانیم حدس بزنیم که آنها فردا صبح حمله خواهند کرد و خون ما را به نام پاپ یا «آزادسازی» شهر یا «اراده خداوند»، به زمین خواهند ریخت. امروز غروب در همان میدانی که هزار سال پیش، حاکم رومی پونتیوس پیلاطُس عیسی مسیح را به عوام تسلیم کرد، گروهی از مردان و زنان از هر سنی جمع شدند تا یونانی را ببینند، همه ما او را قبطی می‌نامیم. قبطی مرد عجیبی است. زمانی که نوجوان بوده از شهر محل تولدش، آتن، بیرون می‌آید و به دنبال پول و ماجراجویی می‌رود. بالاخره زمانی که داشته از گرسنگی می‌مرده، به دروازه‌های شهر ما می‌رسد. مردم او را با مهربانی می‌پذیرند و او تصمیم می‌گیرد از ادامه گشت و گذار دست بردارد و در اینجا بماند.
معرفی نویسنده
عکس پائولو کوئیلو
پائولو کوئیلو

پائولو کوئیلو در ۲۴ آگوست سال ۱۹۴۷ در شهر ریودوژانیرو متولد شد. او در خانواده‌ای رشد کرد که عقاید مذهبی مسیحی کاتولیک مادر و پدرش آنچنان سفت و سخت بود که پائولو حتی با نفس کشیدن در هوای خانه هم می‌توانست فشار این عقاید را بر خود احساس کند.

📚میرزارضا📖
۱۳۹۷/۰۶/۲۳

حتما توصیه میکنم به خوندن این کتاب عمیق و آموزنده

Ariandokht Gerami
۱۳۹۷/۱۲/۱۵

بسیار بسیار لذت بردم و اگر تاحدودی تجربه زندگیتون کمه سراغ این کتاب نرید چون متوجه نمیشید ربطی هم به سن و سالتون نداره !

جیمی جیم
۱۳۹۸/۰۵/۲۱

آخه چرا تو باید فراماسونر باشی کوئیلو😭😪

شادی، یکی از بزرگترین نعمت‌های قادر متعال است. زمانی که شادمان هستیم، یعنی در جاده درست گام برمی‌داریم.
مرضیه
در چرخه حیات چیزی به نام پیروزی یا شکست وجود ندارد؛ تنها حرکت وجود دارد.
📚میرزارضا📖
مردی که سالها خود را برای صعود به بلندترین قله جهان آماده کرده است، زمانی که به بالای کوه می‌رسد و می‌بیند که طبیعت قله را با ابرهای طوفان‌زا پوشانده است احساس شکست می‌کند؟ نه، مرد به کوهستان می‌گوید: «این بار تو مرا نمی‌خواهی، اما هوا این‌گونه نمی‌ماند و یک روز تا قله خواهم آمد.
📚میرزارضا📖
اگر زندگی خودت را به دقت مورد مطالعه قرار بدهی و هر لحظه‌ای را که رنج کشیده‌ای، لبخند زده‌ای یا زیر آفتاب عرق ریخته‌ای به خاطر آوری، هرگز نخواهی دانست دقیقآ چه زمانی برای دیگری مفید بوده‌ای. یک زندگی هرگز بیهوده نیست. هر روحی که به زمین می‌آید، به دلیلی اینجا حضور دارد. کسانی که واقعآ به دیگران کمک می‌کنند، در تلاش برای مفیدبودن نیستند. آنها فقط زندگی مفید می‌کنند. به ندرت توصیه‌ای می‌کنند، اما به عنوان الگو به درد دیگران می‌خورند.
پدرام
عشق عملی از سر ایمان است نه یک بده بستان.
مرضیه
تنهایی، فقدان همراه نیست بلکه زمانی است که روح ما آزاد است تا با ما سخن گوید و به ما کمک کند تا تصمیم بگیریم که می‌خواهیم با زندگی خویش چه کنیم. بنابراین، خوشا به حال کسانی که از تنهایی نمی‌ترسند و از همراهی با خویشتن بیم ندارند،
مرضیه
از یکی از گلهای دشت بپرسید: «آیا تو احساس مفید بودن می‌کنی؟ در نهایت تو هیچ کار نمی‌کنی مگر تولید گلهای مشابه هر سال پس از سالی دیگر.» و گل به شما پاسخ خواهد داد: «من زیبا هستم و زیبایی دلیل حیات من است.» از رودخانه بپرسید: «آیا تو احساس مفید بودن می‌کنی؟ چون تو هیچ کار نمی‌کنی مگر جریان داشتن در جهتی ثابت!» و رودخانه پاسخ خواهد داد: «من سعی نمی‌کنم مفید باشم، من فقط سعی می‌کنم یک رودخانه باشم.»
پدرام
از کسانی که فقط در لحظات غم و اندوه در کنار شما هستند اجتناب کنید. آنان به شما تسلی می‌دهند اما درواقع به خویش می‌گویند: «من از او قوی‌تر هستم. من از او عاقل‌ترم. من هرگز این کار را نمی‌کردم.»
vahid.۹۳
زیبایی در تشابه نیست بلکه در تفاوت است. چه‌کسی می‌تواند یک زرافه را بدون گردن بلندش به تصور درآورد؟ یا یک کاکتوس را بدون خارهایش؟ پستی و بلندی قله‌های کوهی که به آن می‌نگریم، موجب ابهت آن می‌شود. اگر سعی کنیم همه آن‌ها را با هم برابر کنیم، دیگر برایمان جالب نخواهند بود. این عدم کمال است که ما را جذب می‌کند و به شگفتی وامی‌دارد. زمانی که به درخت سدری نگاه می‌کنیم به خود نمی‌گوییم: «می‌بایست همه شاخه‌ها به یک اندازه بلند می‌بودند.» برعکس فکر می‌کنیم: «چقدر باشکوه است.» زمانی که یک مار را می‌بینیم، هرگز نمی‌گوییم: «او دارد روی زمین می‌خزد درحالی‌که من سربلند راه می‌روم.» بلکه فکر می‌کنیم: «شاید کوچک باشد، اما پوستی رنگین دارد و حرکاتش ظریف هستند و از من قوی‌تر است.»
پدرام
ناامید نشوید. به خاطر آورید که همواره آخرین کلید است که در را می‌گشاید.
vahid.۹۳
جهانی وسیع در روح ما نهفته است که منتظر کشف شدن می‌باشد.
vahid.۹۳
بدون تنهایی، هیچ گیاه یا حیوانی زنده نمی‌ماند. هیچ خاکی بارور نمی‌شود، هیچ کودکی چیزی از زندگی نمی‌آموزد، هیچ هنرمندی نمی‌آفریند، هیچ کاری رشد و تحول نمی‌یابد. تنهایی، فقدان عشق نیست بلکه کامل‌کننده آن است.
vahid.۹۳
قبطی پاسخ داد: بدون تنهایی، عشق مدت زمان زیادی در کنار شما نمی‌ماند. چون عشق نیاز به استراحت و سکون دارد تا بتواند از آسمان‌ها بگذرد و به اشکال دیگر نمایان شود.
vahid.۹۳
معجزات به خورشیدها سیاراتی می‌دهند که دور آنها بگردند و احساس تنهایی آنها را در کیهان از بین ببرند، و سیارات را از نزدیک شدن زیاد از حد به خورشیدها برحذر می‌کنند تا توسط خورشیدها بلعیده نشوند. معجزات آرد را به نان تبدیل می‌کنند، و مرگ را به زندگی، اولی را با کار، دومی را با صبر و سومی را با رستاخیز رؤیاها. پس خدایا، امروز معجزه روزانه ما را به ما عطا کن. و ما را ببخش اگر همواره قادر نیستیم آن را بازشناسیم.
مرضیه
موفقیت چیست؟ هر شب رفتن به رختخواب با روحی آسوده و در صلح با خویشتن.
مرضیه
از کسانی که فقط در لحظات غم و اندوه در کنار شما هستند اجتناب کنید. آنان به شما تسلی می‌دهند اما درواقع به خویش می‌گویند: «من از او قوی‌تر هستم. من از او عاقل‌ترم. من هرگز این کار را نمی‌کردم.»
مرضیه
برای نخستین بار، بدون احساس گناه، لبخند خواهم زد، زیرا که شادی گناه نیست. برای نخستین بار، از هر آنچه موجب رنجم می‌شود دوری خواهم کرد زیرا که رنج بردن فضیلت نیست.
مرضیه
بدون تنهایی، عشق مدت زمان زیادی در کنار شما نمی‌ماند. چون عشق نیاز به استراحت و سکون دارد تا بتواند از آسمان‌ها بگذرد و به اشکال دیگر نمایان شود. بدون تنهایی، هیچ گیاه یا حیوانی زنده نمی‌ماند. هیچ خاکی بارور نمی‌شود، هیچ کودکی چیزی از زندگی نمی‌آموزد، هیچ هنرمندی نمی‌آفریند، هیچ کاری رشد و تحول نمی‌یابد. تنهایی، فقدان عشق نیست بلکه کامل‌کننده آن است.
مرضیه
مخرب‌ترین سلاح‌ها کلام است، که می‌تواند کل یک زندگی را نابود کند بی‌آن‌که خونی بریزد و زخمهای آن هرگز کاملا شفا نخواهند یافت. پس بگذارید تا بر زبان خویش حاکم باشیم و برده زبان خود نباشیم. حتی اگر کلامی علیه ما به کار گرفته شود، وارد نبردی نشویم که پیروز ندارد. زمانی که خود را در سطح حریفی پست قرار می‌دهیم، در تاریکی مبارزه می‌کنیم و تنها برنده این مبارزه سردار تاریکی‌هاست.
مرضیه
پس از اندکی تفکر قبطی ادامه داد: هیچ‌کس نمی‌تواند به عقب برگردد، اما همه می‌توانند به جلو بروند.
vahid.۹۳

حجم

۸۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۸۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان