دانلود و خرید کتاب کشتن موش در یکشمبه (اسب کهر را بنگر) امریک پرسبرگر ترجمه آرش گنجی
تصویر جلد کتاب کشتن موش در یکشمبه (اسب کهر را بنگر)

کتاب کشتن موش در یکشمبه (اسب کهر را بنگر)

مترجم:آرش گنجی
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کشتن موش در یکشمبه (اسب کهر را بنگر)

کتاب کشتن موش در یکشمبه (اسب کهر را بنگر) نوشته امریک پرسبرگر است و با ترجمه آرش گنجی در نشر چشمه منتشر شده است. 

درباره کتاب کشتن موش در یکشمبه (اسب کهر را بنگر)

کتاب از زبان پابلو داگلاس است. او پسر خوزه داگلاس است که در اسپانیا به‌دست کاپیتان وینیولاس و قصاب‌هایش به جرم ارتباط با پناهنده‌ای اسپانیایی در فرانسه دستگیرشده و او را به قتل رساندند. حالا پابلو به کمک عمو لویزش در کوه‌ها سرگردان است و از از مرز رد شده و به فرانسه می‌رود تا به کمک دوستان پدر در آنجا به عمو آنتونیو بپیوندند. او می‌خواهد به همراه مانول آرتیگز، انتقام پدرش را از کاپیتان وینیولاس و سربازان بی‌رحمش در گاردسویل بگیرد. داستان در دل کوه آغاز می‌شود جایی که پابلو در کوه‌ها سرگردان است و به این فکر می‌کند زمانی که به فرانسه رسید چه رفتاری باید با آن‌ها داشته باشد. 

خواندن کتاب کشتن موش در یکشمبه (اسب کهر را بنگر) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب کشتن موش در یکشمبه (اسب کهر را بنگر)

چه سرپایینی وحشتناکی بود! همون درخت‌ها، همون علف‌ها و همون آسمان. باد، بالا و بلند میون شاخ‌وبرگ درخت‌ها می‌نواخت. با خودم فکر کردم که این باد حتماً باید از طرف فرانسه باشه، چیزی توی نوای باد بود که اون رو ناآشنا می‌کرد، چیزی که قبلاً هرگز نشنیده بودم. عکس از دختر خوشگل‌های فرانسه با دامن‌های کوتاه زیاد دیده بودم، چیزهایی که پلیس‌های وینیولاس توی پامپلونا نمی‌تونن تحملش کنن. یادمه یه‌بار پلیس‌ها دوتا خانوم جوون رو دستگیر کرده بودن فقط به جرم این‌که لخت‌لخت داشتن توی بالکن یه هتل حمام آفتاب می‌گرفتن. یکی از پسرهای مدرسه روزنامه‌ای آورده بود و این جریان رو با صدای بلند برای ما می‌خوند. ما بچه‌ها هم هیجان‌زده با حسرت به عکسی نگاه می‌کردیم که به‌خاطر جوهری که موقع چاپ دیوونه‌وار روش رو پوشونده بود تقریباً هیچی ازش پیدا نبود. زیر عکس نوشته بود که اون‌ها دخترانی فرانسوی هستند که برای گذران تعطیلات به پامپلونا آمده‌اند و اگر این‌چنین رفتار کنند همان به که در خانه‌شان در فرانسه بمانند.

عمو لویز اصرار می‌کرد که اون‌طرف حتماً باید فرانسه باشه. اون حتماً خبر داشت. چندین‌بار به اون‌جا رفته بود. هیچ‌کس دقیقاً نمی‌دونست که اون‌جا چه‌کار می‌کنه اما بچه‌ها از یه چیز مطمئن بودن: از اسپانیا اسکناس قاچاق می‌کنه به اون‌جا و کافه و چایی از فرانسه به این‌جا. همه اون رو به چشم یه متخصص در امور فرانسه می‌دیدن. من هم سراپا گوش بودم که چیزی از دست ندم.

ـ این سرپایینی رو همین‌طور تا اون پایین قدم‌زنون می‌ری. نبایس بدوی که سروصدا می‌کنه. بعد از مدتی می‌رسی به یه جاده، طرف چپ جاده رو می‌گیری و می‌ری ولی نه از توی خود جاده که از توی جنگل زیر درخت‌ها.

ازش پرسیدم جلو پلیس‌های فرانسه چه‌طور باید رفتار کنم، به‌طرف وردریز تفی انداخت.

ـ اگه دیدی‌شون بایست. اون‌ها دوچرخه‌سوارن. همیشه سروکلهٔ دو نفرشون پیدا می‌شه. سیگار می‌کشن و دربارهٔ زن‌ها حرف می‌زنن. متوجه تو نمی‌شن.

خوشحال بودم که راه رو بهم نشون داد اما حوصلهٔ این‌که بخوام به دام پلیس‌ها بیفتم رو نداشتم تازه اون هم پلیس‌های فرانسوی که حتا نمی‌تونستم بفهمم چی می‌گن. توی مدرسه یه چیزایی فرانسه یاد گرفته بودیم اما کی بود که توی اون مدرسه‌ها صدای یه زبون خارجی رو شنیده باشه. پدرم می‌گفت: «توی مدرسه به‌جز زبون مادریت هیچ زبون دیگه‌ای نمی‌تونی یاد بگیری.» چه مرد فهمیده‌ای بود پدرم!

ه 

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۹۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۳ صفحه

حجم

۱۹۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۳ صفحه

قیمت:
۴۷,۰۰۰
۲۳,۵۰۰
۵۰%
تومان