دانلود و خرید کتاب یاغی آگوست استریندبرگ ترجمه زهرا قلعه‌نوئی
تصویر جلد کتاب یاغی

کتاب یاغی

انتشارات:نشر مشکی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۰از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب یاغی

کتاب الکترونیکی «یاغی» نوشتهٔ آگوست استریندبرگ با ترجمهٔ زهرا قلعه‌نوئی در نشر مشکی چاپ شده است. یوهان آگوست استریندبرگ نویسندهٔ داستان کوتاه، رمان، و نمایش‌نامه‌نویس پرکار سوئدی بود که در کنار هنریک ایبسن، سورن کی‌یرکگور و هانس کریستیان آندرسن از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین نویسندگان اسکاندیناوی به‌شمار می‌آید. استریندبرگ از بنیان‌گذاران تئاتر مدرن شمرده می‌شود و در وطنش به شکسپیرِ سوئد معروف بود.

درباره کتاب یاغی

نمایش یاغی در جزیره‌ای در حدود سال ۱۱۰۰ میلادی اتفاق می‌افتد.

شخصیت‌های نمایش عبارتند از:

والگرد: همسر تورفین

گانلود: دختر والگرد و تورفین

گانار: جنگجوی سوئدی

غلام

اُرم: برادرخوانده

تورفین: فرمانروا

قاصد

قاصد دوم

کتاب یاغی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه مندان به هنر نمایش پیشنهاد می شود.

بخشی از کتاب یاغی

اتاقی بزرگ با دری پشت آن، روی دیوار پنجره‌هایی با کرکره‌های چوبی بسته، سکوهای نشیمن توکار با ارتفاع بلند در سمت راست، ستون سکوها با تصاویر حکاکی شده اودین۱ و ثور۲ تزئین شده است. آتش درون شومینه وسط اتاق می‌سوزد و هواکش درست بالای سر آن بر روی سقف قرارگرفته است. شمشیرها، زره‌ها و تبرزین‌ها را بر روی دیوار آویخته‌اند. سنگی در کنار سکوهای نشیمن قرار گرفته است.

گانلود، در کنار یکی از پنجره‌های باز ایستاده است و از آن‌جا دریا را می‌نگرد که با نور چراغ‌های شمالی روشن شده است.

والگرد نزدیک شومینه نشسته است و نخ می‌ریسد.

والگرد: پنجره را ببند

(گانلود ساکت برجای مانده است)

گانلود!

گانلود: چیزی گفتید مادر؟!

والگرد: چه می‌کنی؟!

گانلود: به دریا می‌نگرم

والگرد: هنوز یاد نگرفتی که فراموش کنی؟

گانلود: می‌توانید هرچیزی را از من بگیرید، اما بگذارید خاطراتم را برای خودم نگه دارم.

والگرد: به آینده نگاه کن وگرنه نابود می‌شوی.

گانلود: آیا تقصیری بر وایکینگ سرسخت می‌بینید، اگر به عقب برگردد و زادگاهش را بنگرد که کشتی بر ساحل آن لنگر می‌اندازد؟!

والگرد: تو سه زمستان برای وداع داشته‌ای.

گانلود: بله مادر... شما درست می‌گویید... سه زمستان بی‌آن‌که تابستانی باشد.

والگرد: توده‌های یخ که آب شوند شاید بهار هم بیاید.

گانلود: گرمای شمال هیچ یخی را آب نمی‌کند!

والگرد: اشک‌های تو هم همین‌طور!

گانلود: شما هرگز اشک‌های مرا ندیده‌اید.

والگرد: صدای گریستن‌ات را شنیده‌ام و چون هنوز این کار را می‌کنی، کودکی بیش نیستی.

گانلود: من بچه نیستم.

والگرد: اگر زن بودی باید در سکوت رنج می‌بردی.

گانلود: اندوه‌ام را فراموش خواهم کرد، مادر.

والگرد: نه! دفن‌اش کن، هم‌چون با ارزش‌ترین چیزی که متعلق به توست، دفن‌اش کن. دانه اگر رشد کند و بار دهد، نباید روی خاک بماند... اندوه‌ات می‌تواند شادی و آزادی بزرگی بیافریند.

گانلود (پس از لحظه‌ای سکوت): فراموش می‌کنم...

والگرد: همه چیز را؟

گانلود: سعی می‌کنم!

والگرد: رفتار بی‌رحمانۀ پدرت را نیز می‌توانی فراموش کنی؟

گانلود: پیش از این فراموشش کرده‌ام.

معرفی نویسنده
آگوست استریندبرگ

یوهان آگوست استریندبرگ در ۲۲ ژانویه سال ۱۸۴۹ در استکهلم به دنیا آمد. او دوران کودکی خاطره‌انگیز و جذابی را پشت سر نگذاشت. پدرش در کشتیرانی کار می‌کرد و مادرش خدمتکار بود. او در زندگینامه‌اش از عنوان «پسر یک پیشخدمت» برای خود استفاده کرد. استریندبرگ دوران کودکی خود را ناامن و ناآرام توصیف کرد. دنیایی که در دست فقر اسیر شده بود و بعد از فوت مادر، که خیلی زود اتفاق افتاد، احتمالاً سخت‌تر از پیش گذشت.

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

حجم

۲۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان