دانلود و خرید کتاب گفتگوهای فلسفی رابرت ام. مارتین ترجمه راضیه سلیم‌زاده
تصویر جلد کتاب گفتگوهای فلسفی

کتاب گفتگوهای فلسفی

معرفی کتاب گفتگوهای فلسفی

کتاب گفتگوهای فلسفی اثری از رابرت ام. مارتین با ترجمه راضیه سلیم‌زاده است که در  گروه انتشاراتی ققنوس به چاپ رسیده است.

 درباره کتاب گفتگوهای فلسفی

رابرت اِم. مارتین پروفسور فلسفه (بازنشسته) دانشگاه دَلهاوزی، هالیفاکس کانادا در این کتاب با فیلسوفان گوناگون از مکاتب فکری مختلف درباره موضوعات فلسفی گوناگون گفتگو کرده است. در این کتاب اسمی از فیلسوفان برده نشده و فقط گرایش و مکتب آنها آمده است مثلا عقل‌گرا، دیرباور، اتئيست و... به نظر می‌رسد نمایندگان مکاتب مختلف در این کتاب فرضی باشند اما به خوبی توانسته‌اند موضع فیلسوفان گوناگون را در موضوعات مختلف نمایان سازند.

 مارتین در مقدمه کتابش می‌گوید: «نمی‌شود یک توضیح کوتاه اما دقیق و روشنگر و به‌دردبخور داد که دقیقاً فیلسوف‌ها درباره چه چیزی فکر می‌کنند و می‌نویسند. فلسفه شامل چیزهای کوچک خیلی زیاد است، و نه یک چیز بزرگ. فلسفه مجموعه بزرگ و شگفت‌انگیزی از مسئله‌های مختلف و جواب‌های پیشنهادی آن‌هاست. وقتی این کتاب را بخوانید خیلی از آن‌ها را می‌فهمید.»

 خواندن کتاب گفتگوهای فلسفی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به فلسفه و دانشجویان این رشته مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب گفتگوهای فلسفی

دیرباور: چند هفته پیش در موقعیتی قرار گرفتم که من را به فکرهایی انداخت که دوست دارم با هم درباره‌اش بحث کنیم. اتفاقی که افتاد این بود. من داشتم در بیرون شهر، در منطقه‌ای رانندگی می‌کردم که زمین کشاورزی خیلی همواری بود، و تقریباً هیچ رفت وآمدی وجود نداشت. وسط روز بود و آفتاب پرنوری می‌تابید. دید عالی بود و من می‌توانستم هر چیزی را که ممکن بود در شعاع دو مایلی‌ام باشد ببینم. داشتم به تقاطع یک جاده فرعی می‌رسیدم، و پیدا بود که چیزی در جاده‌ای که من در آن رانندگی می‌کردم نیست، نه در پشت سرم، و نه از روبه‌رو، و نه در هیچ جهتی از جاده فرعی. وقتی به تقاطع نزدیک‌تر شدم، دیدم چراغ قرمز است. می‌دانستم که رد شدن از چراغ قرمز اصلاً هیچ خطری ندارد، و چون یک کم عجله داشتم، صبر نکردم. اما همین‌طور که داشتم می‌راندم این سوال به ذهنم آمد که آیا واقعاً من اشتباه کردم که چراغ قرمز را رد کردم. این‌طور نبود که خودم را به این خطر بیندازم که پلیس برای عبور از چراغ قرمز دستگیر یا جریمه‌ام کند. می‌توانستم ببینم که تا مایل‌ها کسی در هیچ طرفم نبود. اگر وقتی داشتم راحت از تقاطع رد می‌شدم ذره‌ای احتمال تصادف وجود داشت، این کار را نمی‌کردم. اگر احتمال داشت که ماشینم خسارت ببیند یا خودم مصدوم یا کشته شوم حتماً می‌ایستادم، و کاری غیراخلاقی بود که راننده دیگری را به خطر بیندازم. اما باز هم می‌دانستم که هیچ‌کدام از این خطرها وجود ندارند. تنها دلیلی که می‌شد برای اشتباه دانستن کارم آورد این بود که کارم خلاف قانون است ــ توقف نکردنم نقض یک قانون است. اما (و این جایی است که فلسفه وارد می‌شود)، از آن‌جا که من می‌توانستم بدون این‌که به کسی ضرر برسانم از قانون‌شکنی قسر دربروم، آیا این کار من غلط بوده است؟ اگر بوده، خوب چرا؟

قانون‌پرست: ببین، جواب سوال‌هایت برایت واضح نیست؟ بله، نقض قانون همیشه غلط است، چون ما همه اعضای یک اجتماع هستیم، و اجتماع حق دارد قانون وضع کند، و وقتی کرد، ما باید از آن‌ها اطاعت کنیم.

دیرباور: خوب، این جواب سوال‌های من نیست. سوال من این است که چرا اجتماع حق دارد قانون وضع کند، و چرا قوانینی که اجتماع ایجاد می‌کند قدرت الزام‌آوری بر من دارند.

قانون‌پرست: آن‌ها قدرت الزام‌آوری دارند چون اگر اطاعت نکنی دستگیر و جریمه می‌شوی.

دیرباور: بله، این را می‌دانم، اما در این موردی که دارم درباره‌اش حرف می‌زنم، اصلاً احتمال نداشت که گیر بیفتم. می‌توانستم ببینم که هیچ پلیسی آن دوروبرها نیست.

قانون‌پرست: خوب، تو واقعاً نمی‌توانی کاملاً مطمئن باشی که گیر نمی‌افتی، و در خیلی از موقعیت‌های دیگر، در معرض این خطر هستی.

دیرباور: در این موقعیت خاص، من کاملاً مطمئن بودم که گیر نمی‌افتم. درست است که در موقعیت‌های دیگر این خطر وجود دارد، اما من درباره این موقعیت حرف می‌زنم.

قانون‌پرست: اما بهتر است که در مواردی مثل این خودت را عادت بدهی از قانون اطاعت کنی، چون بعداً بدون فکر کردن این کار را می‌کنی، و به زحمت نمی‌افتی. اگر درباره هر مورد فکر کنی، و از خودت بپرسی که گیر می‌افتی یا نه، دیر یا زود اشتباه می‌کنی.

دیرباور: نه، ببین، سوال من این است: آیا غیر از این دلیلِ کاملاً عملی و منفعت‌طلبانه که اگر قانون‌شکنی کنم و گیر بیفتم و جریمه شوم از قانون‌شکنی پشیمان می‌شوم، دلیلی برای اطاعت از قانون وجود دارد یا نه؟



بیتا
۱۴۰۰/۱۲/۰۸

تو این کتاب درباره مفاهیم فلسفی تو هر بخش چند نفر وجود دارن که نظر خودشون رو عنوان میکنن و نظرات دیگران رو به چالش میکشن و نقض میکنن و در اکثر موارد به نتیجه نمیرسن و قضاوت با خواننده

- بیشتر
امیر
۱۴۰۱/۰۹/۲۹

متن کتاب روان است و کتاب به چند قسمت تقسیم می شود که در هر قسمت یک مساله فلسفی از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار می گیرد. بعد نظرات مختلف به بحث درباره این مساله می پردازند کتاب نیازی به پیش نیاز

- بیشتر
در دوران جدید، مشهورترین دیرباور نسبت به دین برتراند راسل (۱۸۷۲-۱۹۷۰) است. نوشته‌های بسیار او در باب این موضوع در بسیاری از کتاب‌های او یافت می‌شوند؛ به‌ویژه خوب است که دین و علم (Religion and Science) و چرا مسیحی نیستم (Why I Am Not a Christian) را ببینید.
محمد طاهر پسران افشاریان
مهم‌ترین نقدهای معاصر به دکارت و استدلال‌های به سود یک دیدگاه مادی‌گرایانه درباره ذهن متعلق به دنیل دِنِت هستند. او کتاب‌های بسیار خواندنی متعددی در این حوزه منتشر کرده است؛ مهم‌ترین اثر او آگاهی تبیین می‌شود (Consciousness Explained) نام دارد. دفاع او از ذهن داشتن دیپ‌بلو و رایانه‌های دیگر در مقاله او با عنوان «وقتی هال می‌کشد، چه کسی باید مقصر شمرده شود؟ اخلاق رایانه» (When HAL Kills, Who's to Blame? Computer Ethics) در کتاب میراث هال: رایانه ۲۰۰۱ به عنوان رؤیا و واقعیت (HAL's Legacy: ۲۰۰۱'s Computer as Dream and Reality) به ویراستاری دیوید جی. اِستارک آمده است. او بحث زنبور حفار ماده را در دامنه آزادی: انواع اختیار که قابل خواستن‌اند (Elbow Room: The Varieties of Free Will Worth Wanting) آورده است.
محمد طاهر پسران افشاریان

حجم

۵۹۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۹۵ صفحه

حجم

۵۹۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۹۵ صفحه

قیمت:
۱۲۵,۰۰۰
تومان