کتاب اخلاق و مغز مشاور
معرفی کتاب اخلاق و مغز مشاور
کتاب اخلاق و مغز مشاور نوشتهٔ پاتریشیا چرچلند و ترجمهٔ معصومه ملکیان است و نشر سایلاو آن را منتشر کرده است. علم اعصاب درباره اخلاق چه میگوید؟
درباره کتاب اخلاق و مغز مشاور
اخلاق و مغز مشاور (the brain trust) با عنوان فرعی علم اعصاب درباره اخلاق چه می گوید نوشتهٔ پاتریشیا چرچلند، پیشگام فلسفه در علوم اعصاب است. چرچلند در این کتاب با رویکردی متکی بر نظریهٔ تکامل به جستوجوی ریشههای اخلاق در مغز میپردازد. او با تلفیق دانش مغز و فلسفه به مهمترین پرسشهای اخلاقی پاسخ میدهد؛ پرسشهایی از قبیل اخلاق چیست؟ از کجا نشئت میگیرد؟ و چرا بیشتر ما انسانها اغلب به ندای اخلاق گوش فرا میدهیم؟ این کتاب، برندهٔ جایزهٔ ممتاز زیستشناسی و علوم زیستی (Excellence in Biology & Life Sciences) انجمن فیزیک آمریکا و برندهٔ جایزهٔ یکی از بهترین کتابهای منتخب آکادمیک در سال ۲۰۱۲ شده است. نشر سایلاو کتاب اخلاق و مغز مشاور را برای اولین بار در کشور با ترجمه دکتر معصومه ملکیان به عنوان یک مطالعهٔ میان رشتهای جذاب بین حوزههای اخلاق، فلسفه و علم اعصاب در قالب یکی از کتابهای مجموعه مطالعات میانرشتهای خود منتشر کرده است.
بخشی از پرسشهایی که پاسخ آن را در اخلاق و مغز مشاور خواهید یافت
ارزشهای اخلاقی از کجا سرچشمه میگیرند؟ چگونه مغزها به این نتیجه میرسند که از دیگران مراقبت کنند؟ اصلا چگونه مغزها به چیزی اهمیت میدهند یا از آن مراقبت میکنند؟ نحوه توجه نورونها چگونه است؟ چرا مورچهها سطوح بالاتری از نوع دوستی را نسبت به انسانها نشان میدهند؟ آیا فقط انسانها دارای اخلاق هستند؟ چرا موشها بچههای خود را جزئی از خود میدانند؟ آیا مغز افراد جامعهستیز متفاوت است؟ آیا جامعهستیزی وراثتی است؟ آیا حیوانات متقلبان را درمیان خود تنبیه میکنند؟ از قضاوت با مصیبت چه میدانید؟ چگونه مردم به چنین سیستمی اعتماد میکردهاند؟ پاتریشیا چرچلند تلاش کرده است در کتاب اخلاق و مغز مشاور از دیدگاه نورو فلسفه به این پرسشها و بسیاری پرسشهای دیگر در زمینه اخلاق پاسخ دهد.
اخلاق و مغز مشاور؛ پلی بین فلسفه، علم اعصاب و علم اخلاق
فیلسوف و دانشمند هر دو در یک کشتی هستند؛ جمله معروفی است از کواین که اگرچه نزدیک به پنجاه سال از قدمت آن میگذرد، اما به بهترین شکل رویکرد این کتاب را توصیف میکند. پاتریشیا چرچلند به عنوان بنیانگذار فلسفهٔ عصبشناسی (نوروفلسفه) در جهان و البته نخستین نوروفیسلوف جهان برای پاسخ به مهمترین پرسشهای اخلاقی بشر رویکردی میان رشتهای را اتخاذ کرده است؛ او در جایی از کتاب مینویسد: «فلسفهٔ اخلاقی معاصر در اغلب موارد فراتر از عقیده صرف نمیرود؛ چراکه ارتباطی با تکامل مغز ندارد. به نظر میرسد پاسخهای مهم فلسفی در خصوص اخلاق باید علوم اعصاب و فلسفه عصبشناسی را هم لحاظ کنند؛ وگرنه چارهای جز گمانهزنی نخواهند داشت.» چنین رویکردی این کتاب را به یک مطالعهٔ میانرشتهای جذاب بین حوزههای فلسفه، علم اعصاب و اخلاق تبدیل کرده است.
قضاوت با مصیبت به عنوان سیستم اخلاقی دستگاه قضا
پاتریشیا چرچلند کتاب اخلاق و مغز مشاور را با مثال تکاندهندهای آغاز میکند. اینکه دستگاه قضایی اروپا چگونه صدها سال به قضاوت با مصیبت به عنوان سیستمی برای تشخیص گناهکار از بیگناه اعتماد میکرده است. گذشته از سیستم قضا چگونه مردم متوجه عدم کارکرد اخلاقی چنین سیستمی نمیشدهاند. چرچلند در صفحهٔ ۱۵ کتاب مینویسد:
ایده اصلی ساده بود: با مداخلهٔ خداوند، فرد متهم به دزدی به ته آب فرو میرود و یا دست فرد متهم به زنا بعد از قراردادن سیخ داغ نمیسوزد و به همین سادگی بیگناهی او ثابت میشود. فقط فرد گناهکار است که غرق میشود یا میسوزد. (در مورد جادوگران، این آزمون عفو کمتری داشت: اگر جادوگری که به او اتهامی زده شده بود غرق میشد، دلیلی بر بیگناهی او بود و اگر روی سطح آب میماند، گناهکار بود و درنتیجه، به آتشی که در انتظار او بود افکنده میشد.) من و دوستم نقشهای کشیدیم. او باید به دروغ مرا به دزدیدن کیف پولش متهم میکرد و من باید دستم را روی اجاق گاز میگذاشتم تا مشخص شود دستم میسوزد یا نه. کاملاً قابل پیشبینی بود که دستم میسوزد و سوخت. با توجه به نتیجهٔ این آزمایش که روشن و بدیهی است، چگونه مردم به قضاوت با مصیبت به عنوان سیستم قضا اعتماد میکردهاند؟
ارزشهای اخلاقی مبتنی بر مغز؛ فصل دوم کتاب اخلاق و مغز مشاور
فصل دوم کتاب به ارزشهای اخلاقی مبتنی بر مغز میپردازد. اهمیت این فصل به این خاطر است که ارزشهای اخلاقی زمینهساز زندگی اجتماعی هر یک از ما انسانها هستند و مهمتر از آن، تمایلات اجتماعی علت کردارهای اخلاقی بشر به شمار میآیند. پاتریشیا چرچلند در این فصل خاستگاه ارزشهای اخلاقی و تمایلات اجتماعی را در مغز جستوجو میکند. اینکه آیا فقط انسانها دارای اخلاق هستند هم پرسش مهمی است که در این فصل از کتاب اخلاق و مغز مشاور پاسخ داده میشود. با این حال چرچلند معتقد است که انسانها فاقد مجموعه واحدی از ارزشهای اخلاقی هستند:
در برخی از فرهنگها کشتن کودک معلول یا ناخواسته پذیرفتنی است، درحالیکه فرهنگهای دیگر آن را از نظر اخلاقی مکروه میدانند؛ در برخی از فرهنگها خوردن تکهای از گوشت بدن دشمن کشته شده مشخصه یک جنگجوی شجاع است، درحالیکه دیگر فرهنگها این عمل را وحشیانه میدانند.
دلبستگی، اخلاق، علم اعصاب و نوروبیولوژی
فصل سوم از کتاب اخلاق و مغز مشاور به تفصیل به تکامل مغز پستانداران و چگونگی تأثیر آن بر مراقبت و توجه، ضمن بررسی نقش هورمونهایی مانند اکسی توسین، میپردازد. پاتریشیا چرچلند دلبستگی را به عنوان پلتفرم عصبی اخلاق معرفی میکند؛ اینکه چگونه دایرهٔ مراقبت افراد از سطح فرد فراتر میرود و حتی دیگران را هم شامل میشود. ارزشهای خانواده، تعلقداشتن و تمایل به متعلقبودن هم در این فصل بررسی میشوند. طبیعتا اگر اخلاق وابسته به نوروبیولوژی مغز باشد در آن صورت باید در مغز افراد جامعهستیز هم تفاوتهای مشهودی وجود داشته باشند. چرچلند در صفحهٔ ۶۵ کتاب، افراد جامعهستیز را این گونه تعریف میکند: «افرادی که جامعهستیزبودن آنها تشخیص داده شده معمولاً شش مورد یا تعداد بیشتری جنایت در پرونده جرائم خود ثبت کردهاند و بعید است روابط طولانیمدتی داشته باشند، متقلب و فریبکار هستند و تمایلی ندارند احساسات عمیق، چه مثبت و چه منفی، در مورد بیشتر چیزها داشته باشند.» چرچلند نهتنها نشان میدهد مغز افراد جامعهستیز متفاوت از افراد عادی است، بلکه جامعهستیزی از ریشههای وراثتی نیز برخوردار است:
مطالعات انجامشده روی دوقلوها و خانوادهها نشان میدهد که جامعهستیزی تقریباً ۷۰ درصد ارثی است؛ شرایط دوران کودکی مانند سوءاستفاده و مورد بی توجهی واقع شدن هم میتواند روی آن دسته از افرادی که ازنظر ژنتیکی مستعد جامعهستیزی هستند، تأثیر بگذارد.
همکاری، اعتماد و رابطه بین ژن ها و رفتار در اخلاق
نویسنده در فصل چهارم کتاب اخلاق و مغز مشاور، همکاری، به ویژه همکاری میان انسانها و دادههای مربوط به نقش اکسی توسین در همکاری و اعتماد را مورد بررسی قرار میدهد. اگر به رابطهٔ بین بیولوژی و اعتماد تردید دارید احتمالا دادههایی مثل به ازبینبردن تردیدتان کمک خواهد کرد: «سطح اکسی توسین در مایع مغزی نخاعی زنانی که در کودکی مورد کودک آزاری یا بی توجهی قرار گرفتهاند به طرز چشمگیری کمتر از میزان آن در زنان دیگر است.» اینکه آیا میتوان مفاهیمی مثل همکاری و اعتماد را تا سطح هورمونهایی مثل اوکسی توسین تقلیل داد موضوع این فصل هست. همینطور دربارهٔ تنبیه و مجازات نوعدوستانه هم در این فصل خواهید خواند.
نه، به عنوان یک قاعده؛ فصل هفتم کتاب اخلاق و مغز مشاور
پاتریشیا چرچلند در فصل هفتم کتاب، با موضوع قواعد و نقش آنها در رفتار اخلاقی، بحث را به قالب فلسفی سنتیتر میکشاند.د منظور او از نه، به عنوان یک قاعده این است که در اصل هیچ قاعده کلیای برای اخلاق وجود ندارد. او نشان میدهد که تلاش برای طرح قواعد اخلاقی یکسان هر قدر هم که مطلوب باشند، راه به جایی نخواهد برد. برای مثال او در صفحهٔ ۲۳۱ از کتاب اخلاق و مغز مشاور مینویسد:
قواعد مطلوبی که اغلب با عنوان مرکز اخلاق از آن ها یاد میشود، معمولاً با دیگر قواعد مطلوب در تضاد هستند: «کار خیر از خانه شروع میشود.» معمولاً با «همسایهات را همان طور دوست بدار که خودت را دوست داری» در تضاد است؛ «دروغ گناه است» ممکن است در تضاد با «نامهربانی گناه است» باشد. «به والدین خود احترام بگذارید» ممکن است با «هرگز به یک قاتل کمک نکنید و شریک جرم او نشوید» در تضاد باشد. برای مثال، یکی از قواعد پیش نمونهای که مردم به آن استناد میکنند این است که «کشتن گناه است». بااین حال، اکثر افراد اعتقاد قاطع دارند که کشتن در جنگ قابل قبول است، اگرچه حتی در جنگ هم گاهی اوقات کشتن اشتباه است؛ برای مثال، کسی اسیران جنگ را نمیکشد یا اینکه کسی افراد غیرنظامی را نمیکشد، هرچند حتی در این مورد هم دیدگاههای متفاوتی وجود دارد دربارهٔ اینکه آیا کشتن غیرنظامیان درصورتی که داوطلبانه به عنوان سپر انسانی به نفع دشمن عمل کنند اشتباه است یا نه.
دین، وجدان و اخلاق؛ فصل پایانی کتاب اخلاق و مغز مشاور
چرچلند در این فصل به دقت مفاهیمی چون درست و نادرست را از منظر مکاتب مختلف بررسی میکند. او اگرچه منکر رابطهٔ بین دین و اخلاق نمیشود اما ارتباط را از نوع جامعهشناسی قلمداد میکند و نه متافیزیکی. از نظر پاتریشیا چرچلند، «اخلاق پدیدهای طبیعی است که نیروهای انتخاب طبیعی آن را محدوده کردهاند و ریشه در نوروبیولوژی ما دارد».
خواندن کتاب اخلاق و مغز مشاور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ میانرشتهای نوروفلسفه (فلسفه و عصبشناسی) پیشنهاد میکنیم.
حجم
۴٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۴٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه