دانلود و خرید کتاب درد که کسی را نمی کشد جاناتان فرنزن ترجمه ناصر فرزین‌فر
تصویر جلد کتاب درد که کسی را نمی کشد

کتاب درد که کسی را نمی کشد

معرفی کتاب درد که کسی را نمی کشد

کتاب درد که کسی را نمی کشد اثری از جاناتان فرنزن است که با ترجمه ناصر فرزین‌فر منتشر شده است. این اثر، پنج جستار درباره گم‌شده‌های خلوت و شلوغی بیان می‌کند.

جستارها تعریف خاصی دارند و نوع جدیدی از نوشته‌ها هستند که امروزه محبوبیت بسیاری هم در سراسر جهان به دست آورده‌اند. جستار، متنی است که مقاله، داستان یا رساله نیست اما با تمام این‌ها، اشتراکاتی دارد.

جستار موضوعی را از نقطه نظرگاه نویسنده نگاه می‌کند و به همین دلیل دست نویسنده باز است تا ارزش گذاری کند و ایده‌هایش را بیان کند یا آن‌هایی را که به نظر خودش خاص هستند، بکاود. ایده‌هایی که گاه از جزئی‌ترین اتفاقات روزمره برمی‌آیند. بنابراین در یک جستار، نویسنده هم راوی روایتش است و هم می‌تواند تخیلش را پرواز دهد و هم می‌تواند به یک مساله منطقی بپردازد.

درباره کتاب درد که کسی را نمی کشد

جستارهای کتاب حاضر را از دو کتاب چطور تنها باشیم و باز هم دورتر انتخاب شده‌اند.  این نوشته‌ها که پیش‌تر در نشریاتی مثل نیویورکر و مجلهٔ هارپر چاپ شده، به مسئلهٔ حفظ فردیت در فرهنگ جمعیِ پرسروصدا و مزاحم و پیچیدگی‌های آن اختصاص یافته است. فزنزن به جای افسردگی، انفعال و خالی کردن میدان، از پذیرش درد و خشم به منزلهٔ راهکاری شخصی برای مقابله با آسیب‌های مصرف‌گرایی، تکنولوژی، جنگ و دیگر تغییرات پرشتاب و ناگزیر زندگی امروزی استفاده می‌کند.

جستارهای نویسنده، نقدهای خوش‌خوانی هستند که می‌کوشند اهمیت حفظ ادبیات و حساسیت نسبت به آن را برجسته کنند و مخاطب را از ساده‌سازی و تقلیل مفاهیم ادبی پرهیز دهند. 

خواندن کتاب درد که کسی را نمی کشد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به جستارهای روایی پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب درد که کسی را نمی کشد

چگونه در عصر اینترنت عشق بورزیم؟

سخنرانی جشن فارغ‌التحصیلی

کالج کنیون، مِه ۲۰۱۱

صبح به خیر فارغ‌التحصیلان سال ۲۰۱۱. صبح به خیر بستگان دانشجویان و اعضای هیئت علمی. حضور در این جمع برای من موجب سرافرازی و افتخار زیادی است. می‌خواهم صحبتم را با این فرض آغاز کنم که لابد وقتی از یک نویسندهٔ ادبی برای ادای این سخنرانی دعوت می‌کردید، می‌دانستید که قرار است چه چیزی نصیب‌تان شود. می‌خواهم همان کاری را بکنم که نویسندگان ادبی می‌کنند، که عبارت است از حرف زدن دربارهٔ خودشان، با این امید که تجربیات من با مال شما بخواند. می‌خواهم حول و حوش موضوع عشق و رابطه‌اش با زندگی‌ام حرف بزنم و دنیای غریب سرمایه‌داری فناوری‌محوری که شماها دارید به ارث می‌برید.

چند هفته پیش، گوشی بلک‌بری پِرل‌ام را که سه سال بود داشتمش با بلک‌بری بولدی که بسیار قوی‌تر و مجهز به دوربینی پنج مگاپیکسلی و قابلیت ۳G است عوض کردم. لازم به ذکر نیست که از میزان پیشرفت فناوری در این سه سال کاملاً تحت‌تأثیر قرار گرفته بودم. حتی وقتی کسی را نداشتم که زنگی بزنم یا پیامک یا ایمیلی برایش بفرستم، دلم می‌خواست بولد جدیدم را دستم بگیرم و مدام باز و بسته کنم و از وضوح خارق‌العادهٔ صفحه نمایشش، عملکرد نرم و ظریف سطح ردیاب ریزش، سرعت شگفت‌انگیز و زیبایی گرافیکی فریبنده‌اش کیف کنم. خلاصه‌اش این‌که شیفتهٔ گوشی جدیدم شده بودم. البته، یک زمانی همین‌طور شیفتهٔ گوشی قدیمی‌ام بودم ولی طی این سال‌ها رابطه‌مان جلوه و جلایش را از دست داد. مسائلی پیش آمد که باعث شد دیگر به پرل‌ام اعتماد سابق را نداشته باشم، نمی‌شد رویش حساب کرد، سازگار نبود، و حتی این اواخر، شک کرده بودم که نکند عقلش را از دست داده، تا این‌که نهایتاً کار به جایی رسید که دیگر باید به خودم می‌قبولاندم رابطه‌مان برای من تمام شده. 

12345
۱۴۰۰/۱۲/۱۸

در رابطه با جستار مطالعه شود بسیار کمک کننده و مفید هست.

𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
۱۴۰۲/۱۱/۱۸

داستان کوتاه را دوست دارم چون جایی برای پنهان‌شدن را برای نویسنده باقی نمی‌گذارد‌. نمی‌شود الکی فک بزنی و از مخمصه دربروی؛ دو دقیقه دیگر می‌رسم به صفحه آخر و اگر حرف‌ حسابی برای گفتن نداشته باشی، دستت رو خواهد

- بیشتر
من نیازی به درمان نداشتم، دنیا هم نیاز نداشت؛ تنها چیزی که به درمان نیاز داشت فهم من از جایگاهم در دنیا بود.
marzieh rezaee
مردمی که امیدی ندارند نه‌تنها رمان نمی‌نویسند، بلکه نکتهٔ اصلی در این‌جاست که اهل رمان خواندن هم نیستند. به هیچ چیزی طولانی خیره نمی‌شوند، چون فاقد جسارت‌اند. کسی که در پی درماندگی است از هر گونه تجربه‌ای سر باز می‌زند و رمان، صدالبته، راهی برای تجربه کردن است.
marzieh rezaee
دلیلو در پی‌نوشت اضافه کرده بود که «اگر مطالعهٔ جدی نزدیک به صفر شده باشد، احتمالاً یعنی چیزی که به عنوان ”هویت“ از آن یاد می‌کنیم، به آخر خط رسیده است.»
marzieh rezaee
البته سکوت وقتی حربهٔ کارسازی است که کسی، جایی، انتظار شنیدن صدایت را داشته باشد
marzieh rezaee
برای من حریم خصوصی به معنی مخفی نگه‌داشتن زندگی شخصی‌ام از دیگران نیست. بلکه معنی‌اش خلاص کردن من از مزاحمت‌های زندگی شخصی دیگران است.
عطیه فلاح
«دوستی دارم که همیشه می‌گوید خواندن و نوشتن نهایتاً ربطی به مقولهٔ تنهایی دارند. من هم کم‌کم دارم به همین نتیجه می‌رسم.»
marzieh rezaee
قضیه خیلی ساده است، تلاش برای این‌که تماماً دوست‌داشتنی باشی با روابط عاشقانه سازگار نیست. به عنوان مثال، دیر یا زود، روزی می‌رسد که ناگهان می‌بینی وسط دعوای زشتی هستی و چیزهایی از دهانت خارج می‌شود که خودت هم به هیچ وجه دوست‌شان نداری، چیزهایی که تصویری را که از خودت به عنوان یک شخص منصف، مهربان، باحال، جذاب، خویشتن‌دار، بامزه و دوست‌داشتنی داری در هم می‌شکند. چیزی واقعی‌تر از دوست‌داشتنی بودن از آستینت بیرون آمده و تا به خودت بیایی درگیر زندگی واقعی شده‌ای. تا به خودت بیایی می‌بینی که باید دست به انتخابی واقعی بزنی، نه انتخاب مصرفی بی‌اهمیتی بین بلک‌بری و آیفون، بلکه پرسشی واقعی: آیا من عاشق این شخص هستم؟ و برای طرف مقابل: آیا این شخص عاشق من است؟ هیچ کسی در دنیا نیست که شما ذره‌ذرهٔ خود واقعی‌اش را دوست داشته باشید.
عطیه فلاح
جماعتی که دوست دارند کنترل امور دست‌شان باشد، ممکن است صمیمت برایشان دشوار باشد. صمیمیت بی‌دروپیکر و دوسره است و اصلاً بر اساس همان تعریفش با کنترل ناسازگار.
marzieh rezaee
«هی پسر، داستان تو چیه؟»
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
دنیای مجازی با این‌که از دور شاید شبیه اَلَم‌شنگه‌ای از خودافشاگری جستاری به نظر بیاید ولی در عمل بیشتر شبیه سیستمی برای طفره رفتن از روبه‌رو شدن با خودِ شرم‌آورمان کار می‌کند.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
چطور می‌شود موقع خواندن کلماتی که فرد دیگری نوشته به او احساس نزدیکی بیشتری کنم تا وقتی که روبه‌رویش نشسته‌ام؟
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
امروزه به ندرت کسی را بیابی که از یکی دیگر متنفر نیست و مطلقاً کسی را نمی‌یابی که مورد تنفر کسی نباشد.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
داستان‌کوتاه را دوست دارم چون جایی برای پنهان شدن را برای نویسنده باقی نمی‌گذارد. نمی‌شود الکی فک بزنی و از مخمصه دربروی؛ دو دقیقهٔ دیگر می‌رسم به صفحهٔ آخر و اگر حرف حسابی برای گفتن نداشته باشی، دستت رو خواهد شد.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
و او گفت «این داستان رو دوست داشتم. می‌شه یه لطفی در حقم بکنی و هر چهار پنج روز یه بار زنگ بزنی و یه داستان دیگه مثل همین یکی برام تعریف کنی؟» متأسفانه فقط یک بار دیگر بخت تعریف این داستان دست داد، زمانی که دیگر گوش شنوایی برایش نداشت. تمام مدت در اضطراب و درد بی‌امانی به سر می‌برد. بعد از آن، دیگر هر چه زنگ می‌زدم گوشی را برنمی‌داشت و پیغام‌هایش را بی‌جواب می‌گذاشت. از چاه اندوه بی‌پایان پایین رفته بود، فراتر از جایی که دست داستان برسد و دیگر نتوانست ازش بیرون بیاید.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
جماعتی که دوست دارند کنترل امور دست‌شان باشد، ممکن است صمیمت برایشان دشوار باشد.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔

حجم

۱۸۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲ صفحه

حجم

۱۸۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۳۹,۰۰۰
۴۰%
تومان