کتاب نقشه فقط بخشی از داستان است
معرفی کتاب نقشه فقط بخشی از داستان است
کتاب نقشه فقط بخشی از داستان است اثری از نیکول چانگ و منسا دماری است که با ترجمه محمود قلیپور منتشر شده است. در این کتاب نوزده جستار درباره مهاجرت، خانواده و مفهوم خانه را میخوانیم.
جستار، متنی که مقاله، داستان یا رساله نیست اما با تمام اینها، اشتراکاتی دارد. این نوشته موضوعی را از نقطه نظر نویسنده مینگرد و به همین دلیل دست نویسنده باز است تا ارزش گذاری کند، ایدههایش را بیان کند و آنهایی را که از منظر نگاه خودش خاص هستند، بکاود. ایدههایی که گاه از جزئیترین اتفاقات روزمره برمیآیند.
شاید بتوان در یک جمله جستار را اینطور خلاصه کرد: در یک جستار، نویسنده هم راوی روایتش است و هم میتواند تخیلش را پرواز دهد و هم میتواند به یک مساله منطقی بپردازد.
درباره کتاب نقشه فقط بخشی از داستان است
کتاب نقشه فقط بخشی از داستان است اثری جذاب است که ذهن را درگیر فکر کردن به موضوعاتی همچون هویت و تعلق میکند. جستارهایی که درباره حاشیهها، ایدههایی که درباره خانه مطرح میشوند، مهاجرت و ... نوشته شدهاند. مرز، خشونت و ... همگی مفاهیمی چنان بزرگند که نمیتوان در چند واژه خلاصهشان کرد.
جستارهای این کتاب، تلقی حیاتی و کلیدی درباره مهاجرت مطرح میکنند. نویسندگان درست روی نقاطی دست گذاشتهاند و مطالبی را بیان کردهاند که مهاجران هرگز در زندگی عادی نمیتوانند به آن اعتراف کنند.
نوزده نویسنده مهاجر که از نوزده نقطه مختلف جهان گردهم آمدهاند تا از مهاجرت حرف بزنند.
کتاب نقشه فقط بخشی از داستان است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به مطالعه جستار از خواندن این کتاب لذت میبرند. اگر دوست دارید درباره مفاهیمی همچون مهاجرت، خانواده و مفهوم خانه بخوانید، کتاب نقشه فقط بخشی از داستان است گزینه خوبی برای شما است.
بخشی از کتاب نقشه فقط بخشی از داستان است
وقتی برای نخستین بار به دیدن سومالی رفتم سعی کردم آنقدر آنجا بمانم که بتوانم تصور کنم اگر برای همیشه آنجا ساکن شوم چه خواهد شد. دوستانم از پورتلند به من زنگ میزدند که چه زمانی به خانه بازخواهم گشت. سؤالشان مرا گیر میانداخت، تکانم میداد، در من ایجاد زلزله میکرد. مادربزرگ از من میخواست که همانجا با او بمانم. به او میگفتم، دوباره و به زودی به سومالی باز خواهم گشت. ما همیشه قولهایی میدهیم که نمیتوانیم به آن عمل کنیم. رفتن یا ماندن، به هر حال در انجام هر کدام از این دو، چیزی گم میشود.
خانه پاسخی برای سؤال نیست. نخستین بار در بالکن خانهٔ مادربزرگ بود که فهمیدم شب چقدر تاریک است. اولین بار در استخر مجتمعمان در پورتلند بود که فهمیدم میتوانم بدون اینکه چشمم را باز کنم درک کنم که وجود دارم. این همان محلی هست که خواهرم در آن دفن شده است، این خلیج عقاب است؛ جایی که سالمونها تخمریزی میکنند و سپس از آخرین ذخیرهٔ انرژی خود برای محافظت از تخمهایشان استفاده میکنند. سفر به خانه دشوار است، سفر به خانه یعنی نجات دادن بعضی چیزها و جستجو برای یافتن چیزهای دیگری که پیدا نمیشوند.
آیا من به سوی خلیجی باز میگردم که ماهیهای سالمون شنوک دیگر در آبهای گرمشدهٔ آن شنا نمیکنند؟ این روزهای خلیج مرا اندوهگین میکند، چون هر سال ماهی سالمون کمتری نسبت به سال قبل در آن یافت میشود. جهان در حال تغییر است و من سعی میکنم خود را همسطح این دنیای تغییرکرده نکنم. من سعی میکنم جای خودم را در این جهان پیدا کنم.
قسمتی از وجودم همیشه آن دختری خواهد بود که شاهد بازگشت سالمونها به خلیج بود، حتی اگر آنها دیگر این کار را نکنند. به زودی جایی که سالمونها تخمریزی میکردند تبدیل به روحی خواهد شد از چیزی که بود. دوست داشتن چیزی به این معناست که نسبت به غیبت آن هم فولاد آبدیده شوی. اصلاً من در حال یادگیری این نکته هستم که قبلِ از دست دادن چیزی، برایش عزاداری کنم.
حجم
۵۰۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۵۰۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
نظرات کاربران
سوال🙋🏽♀️ قیمت کتاب درسته؟ با نسخه چاپیش هم قیمته!