کتاب مدرنیته و انبوه خلق؛ آنتونیو نگری
معرفی کتاب مدرنیته و انبوه خلق؛ آنتونیو نگری
مدرنیته و انبوه خلق؛ آنتونیو نگری نوشته تیموتی اس مورفی با ترجمه فواد حبیبی در انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
درباره کتاب مدرنیته و انبوه خلق؛ آنتونیو نگری
آنتونیو نگری فیلسوف مارکسیست پست مدرن، مدرس علوم سیاسی در دانشگاه پاریس و دانشگاه پادوا در رم است.
اثر حاضر از تیموتی اس مورفی، اثری است که همهٔ هم و غم خودش را انعکاس صدای این متفکر و معرفی او قرار داده است تا با اندیشههای یکی از مهمترین فیلسوفان عصر حاضر، نه از طریق حملات و اتهامات خصمانهٔ دیگران، بلکه از مجرای متون و آثار خود او آشنا شویم و بر همین اساس به فهم، ارزیابی و داوری در باب آنها دست بزنیم.
مترجم در ترجمهٔ این اثر به فارسی جستاری از جیسون رید را به نسخهٔ اصلی کتاب افزوده که علاوه بر اینکه تصویری کلی و جامع از فلسفهٔ نگری به دست میدهد، شرحی روشنگر و آموزنده از تفسیر نگری از مفاهیم قدرت مؤسس و کار زنده عرضه میدارد که همراه با کتاب حاضر در ترسیم چهرهٔ راستین نگری، همزمان در مقام فیلسوف و مبارز، میتواند بسیار رهگشا باشد.
خواندن کتاب مدرنیته و انبوه خلق؛ آنتونیو نگری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به فلسفه مدرن و شناخت فیلسوفان معاصر، مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب مدرنیته و انبوه خلق؛ آنتونیو نگری
آنتونیو نگری __ که نزد رفقایش معروف به «تونی» است __ به تاریخ اول اوت ۱۹۳۳ در شهر پادووای ایتالیا چشم به جهان گشود، یک دژ سنتی جناح راست که او بعدها در همانجا به دانشگاه رفت و برای بیش از دو دهه در دانشگاه مزبور به تدریس پرداخت. فاشیستها در سال ۱۹۳۶ پدر نگری را، که به تأسیس حزب کمونیست در بولونیا کمک کرده بود، به قتل رساندند و برادر بزرگترش نیز در جریان عملیاتی به سال ۱۹۴۳ کشته شد. او را مادرش که معلم مقطع ابتدایی بود و شوهر خواهر بزرگترش که یک پارتیزان کمونیست اهل ترنتو بود بزرگ کردند. نگری پس از جنگ برای مطالعهٔ فلسفه به دانشگاه پادووا پا گذاشت؛ او، به موجب نبوغ فکریاش، بهسرعت در مقام سردبیر نشریهٔ دانشگاه با نام رفیق (II BO) و همچنین سرپرست دانشجویی گروه عمل جوانان کاتولیک ایتالیایی۱۳ قرار میگیرد، جایی که با اومبرتو اکو، جیانی واتیمو و دیگر روشنفکران جوان کاتولیک چپ آشنا شد. در خلال سال دومِ دانشگاه مدتی را در یکی از کیبوتصهای اسرائیلی (اجتماعات روستایی (اشتراکی)) به سر برد و تجربهٔ دستاولی از سازماندهی و کار گروهی به دست آورد، و پس از آن گروه عمل (GIAC) را ترک گفت. بهرهمند شدن از بورس تحصیلی برای مطالعه در اکول نورمال سوپریور در پاریس، و دانشگاههای آکسفورد، توبینگن و مونیخ شناخت دستاولی از تفکر معاصر فرانسوی، انگلیسی و آلمانی را برای وی فراهم ساخت. نگری زمانی که دورهٔ دکترای خودش را در سال ۱۹۵۸ با رسالهای در باب تاریخیگری آلمانی و پیشنویسی از کتاب دولت و حق نزد هگل جوان۱۴، که در همان سال منتشر شد، به پایان رساند، پیشاپیش به مدت دو سال بر منصب استادی علوم سیاسی دانشگاه پادووا تکیه زده بود. حوزهٔ تخصص وی «آموزهٔ دولت» نام داشت، رشتهای ایتالیایی که تا حد بسیار زیادی متناظر با رشتهٔ فلسفهٔ حقوق در دنیای انگلو _ امریکن بود، رشتهای که بهطرز کنایهآمیزی، با توجه به تعلقات مارکسیستیِ نگری، در زمان نفوذ فاشیسم تأسیس شده بود.
نگری در سال ۱۹۵۹ کتابی راجع به تاریخیگری نزد ویلهلم دیلتای و فردریش ماینکه منتشر کرد، و در ادامه ترجمهای را از نوشتههای اولیه هگل دربارهٔ فلسفهٔ حقوق و کتابی را دربارهٔ دانش حقوقی کانتی در سال ۱۹۶۲ به چاپ رساند. او در سال ۱۹۶۶ مدیر گروه رشتهٔ آموزهٔ دولت شد و سال بعد به مقام ریاست انستیتوی علوم سیاسی دانشگاه رسید، یعنی درست در زمان خیزش اعتصابها، تظاهرات، و اشغال مکانهای رسمی از سوی دانشجویان که طی دو سال آینده ایتالیا و کل جهان را درنوردید. نگری همچنین در طول دههٔ ۱۹۷۰ به استخدام مرکز ایتالیایی پژوهشهای ملی درآمد و برای هدایت تحقیقات یا تدریس به دانشگاه آزاد برلین۱۵، دانشگاه فرایبورگ، دانشگاه پاریس و، از همه نامآورتر، به اکول نورمال سوپریور، به دعوت لویی آلتوسر، دعوت شد.
نگری، به موازات حرفهٔ آکادمیک ممتاز خویش، با عناصر دگراندیش در جامعهٔ ایتالیا بهطور پیوسته در پیوند بوده است. او در سال ۱۹۵۸ به حزب سوسیالیست ایتالیا پیوست و به لحاظ فکری و سازمانی در حلقههای حزبی به فعالیت پرداخت، جایی که در مقام مشاوری محلی ایفای نقش میکرد و بهطور منظم برای نشریهٔ سوسیالیستی Progresso Veneto مطلب مینوشت. او در دهههای شصت و هفتاد به تأسیس و ادارهٔ چهار نشریهٔ کلیدی چپ فراپارلمانی یاری رساند __ یادداشتهای سرخ (Quaderni rossi، ۱۹۶۰-۱۹۶۱)، طبقهٔ کارگر (Classe operaia، ۱۹۶۳-۱۹۶۶)، برنامهٔ متقابل (Contropiano، ۱۹۶۷-۱۹۶۸)، و سرخ (Rosso، ۱۹۷۳-۱۹۷۹) __ نشریاتی که بسیاری از مهمترین متفکران ایتالیایی را گرد هم میآورد، از جمله ماسیمو کاچیاری۱۶، رانییهرو پانزییهری۱۷، ماریو ترونتی۱۸، و مانفردو تافوری۱۹ (۲) نگری در سال ۱۹۶۳ همراه با همسرش پائولا مئو۲۰ و ماسیمو کاچیاری (که بعداً در مقام یک چپگرا بر مسند شهرداری شهر ونیز تکیه زد) یک گروه مطالعاتی از کارگران کارخانهٔ پورتو مارگرا۲۱ __ بزرگترین مجموعهٔ پتروشیمی در ایتالیا، در مجاورت شهر ونیز __ را حول مطالعهٔ سرمایه سازماندهی کرد. نگری و خانوادهاش (از جمله دختری که در ۱۹۶۴ به دنیا آمد و پسری که در ۱۹۶۷ متولد شد) در ونیز زندگی میکردند، که این امر به وی اجازه میداد تا آزادانه میان محیط فرهنگی پرجنبوجوش شهر، دنیای آکادمیک دانشگاه پادووا، که فقط پنجاه کیلومتر با محل سکونتش فاصله داشت، و محیط صنعتی کارخانهٔ پورتو مارگرا در رفت و آمد باشد. پس از اینکه پانزییهری در دوران کار در نشریهٔ یادداشتهای سرخ او را به مطالعهٔ آثار مارکس ترغیب کرد، پژوهشهای نگری از مطالعات علمی در حوزهٔ فلسفهٔ حقوق، که شغل دانشگاهیاش بر آن استوار بود، به سوی مداخلات و تحلیلهای مستقیماً سیاسیتر تغییر مسیر یافت. این تغییر در ابتدا خودش را در هیئت انجام تحلیلهایی برای گروههای مستقل کوچکی در میان جنبش کارگری نشان داد و هدف از آن شناسایی الگوهای ابداعی مبارزهٔ کارگری بود. نگری در همین اثنا تعداد معدودی کتب دانشپژوهانه نیز منتشر ساخت، از جمله دکارت سیاسی (Negri ۱۹۷۰b)، تا موقعیتش را در دانشگاه حفظ کند. با وجود این، بخش زیادی از انرژی وی صرف فعالیت سیاسی مستقیم میشد.
تجارب سیاسی اولیهٔ نگری بر کارخانههای بزرگی همچون پورتو مارگرا و فیات در میرافیوری۲۲ (که دهها هزار تن از کارگران را در آن زمان در استخدام خود داشت) متمرکز بود، و نخستین سازمان بزرگی که وی، در سال ۱۹۶۹، به تأسیس آن یاری رساند، قدرت کارگران۲۳، (دقیقاً) انعکاسدهندهٔ این نظرگاه (تمرکز بر کارخانههای بزرگ) است. (هرچند) پوتره اوپرایو همانند دیگر گروههای مشابهِ قرارگرفته در سمتِ چپ حزب کمونیست ایتالیا (PCI) __ فیالمثل، Lotta Continua یا Avanguardia Operaia __ معرف گسستی از سنت اتحادیهای مرکزگرا و حزبمحور سازماندهی سیاسی پرولتری بود، با این حال (ترکیب اعضای گروه) از تداوم برتری دادن به کارگر مرد دگرجنسخواه خط مونتاژ در مقام سوژهٔ فعالیت انقلابی از سوی سنت مزبور نیز خبر میداد. پوتره اوپرایو به موجب اختلافات درونی __ همچنین در پی مورد انتقاد قرار گرفتن جانبداری مذکور از سوی فمینیسم در حال خیزش ایتالیایی و جنبشهای ضدجنگ __ بهطور رسمی خودش را در سال ۱۹۷۳ منحل ساخت. به محض فروپاشی پوتره اوپرایو (Potop)، مجموعهٔ پراکنده و مرکززدودهای از جنبشهای مترقی که اتونومیا (Autonomia)، یا خودآئین، خوانده شدند نقش (و جایگاه) تهییجگر آن را به ارث بردند. نگری از این تغییر استقبال کرد، و ظرف سالهای میانه و اواخر دههٔ هفتاد بهسختی سرگرم کار برای فهم و پیوند نظری با دگرگونیهای پدیدارشناختی و سازمانی اتونومیا بود. نوشتههای وی در این دوره بر فرمهای جدید سازماندهی مبارزهجویانه و روشهای تازهٔ مقابله با شرکتها، احزاب و دولت تمرکز داشت. این مسائل موضوع جزواتی است که بعداً ذیل عنوان کتابهایی برای سوزاندن۲۴ گردآوری شد و کتاب دیگر وی در سال ۱۹۷۷، کارخانهٔ استراتژی۲۵، از سمینارهایاش در باب ولادیمیر لنین استخراج شد. (در این دوران) فرمهای جدیدی از مقاومت، فراسوی درک استراتژی سنتی حزب/ اتحادیهٔ کارگری __ همانند (جنبش) «خود_ کاهی»۲۶ قیمتها و ایجاد ایستگاههای غیررسمی «رادیو آزاد» و مراکز فرهنگی خودآئین __ در سرتاسر کشور شکوفا شد. حزب کمونیست ایتالیا، که مشتاق پیوستن به یک حکومت ائتلافی مرکزگرا برای نخستین بار پس از پایان جنگ جهانی دوم بود، اتونومیا و تاکتیکهای آن را تقریباً با همان شدت و حدت جناح راست تقبیح میکرد.
حجم
۴۵۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۶۲ صفحه
حجم
۴۵۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۶۲ صفحه