کتاب اعترافات یک رمان نویس جوان
معرفی کتاب اعترافات یک رمان نویس جوان
کتاب اعترافات رمان نویس جوان، نوشته امبرتو اکو، از تجربه نویسنده است. این کتاب مجموعهای از نوشتههای این نویسنده توانمند درباره شخض رمان نویس است.
درباره کتاب اعترافات رمان نویس جوان
اعترافات یک رماننویس جوان حاشیهای است بر متن رماننویسی اکو. این حاشیه در مواردی از خود متن فراتر میرود و تصویری همزمان از اکوی رماننویس و نظریهپرداز را به ما نشان میدهد: بنیانهای فکری، الگوهای نوشتاری و دلبستگیهای او را در مقابل ما میگستراند.
اومبرتو اکو در این کتاب، خودِ نویسندهاش را زیر میکروسکوپ خودِ محققاش گذاشته است و به بررسی آن پرداخته است؛ هرچند این دو خود را شاید نتوان به این سادگی از هم تفکیک کرد، اکو در این کتاب ـ اگر بخواهم به شیوهٔ خود او «فهرست» کنم ـ از مؤلف الگو و مؤلف تجربی میگوید، از شخصیتهای داستانی، از نحوهٔ تأثیرپذیری ما از چنین شخصیتهایی، از تأویلکنندگان، از سازوکار داستان، از پدیدهای به نام «فهرستکردن» و از بسیاری موارد دیگر. لابهلای گفتههایش نیز متوجه رندیهای خاص او میشویم.
خواندن کتاب اعترافات رمان نویس جوان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اعترافات رمان نویس جوان برای تمام کسانی که دوست دارند رمان بنویسند یا درباره این هنر زیبا و جذاب بدانند، کتابی خواندنی است.
درباره امبرتو اکو
اومبرتو اکو ۵ ژانویه ۱۹۳۲ در ایتالیا به دنیا آمد. او نشانهشناس، فیلسوف، متخصص قرون وسطی، منتقد ادبی و رماننویس ایتالیایی بود. اکو پس از گرفتن مدرک دکترا در دانشگاه تورینو، در دانشگاههای میلان، فلورانس، بولونیا و کولژ دو فرانس تدریس کرد. مدتی رئیس دانشکده انسانشناسی دانشگاه بولونیا بود. او همچنین متنهای آکادمیک فراوانی درزمینه فلسفه، نشانهشناسی و نقد ادبی و کتابهایی برای کودکان نوشت. سیارک ۱۳۰۶۹ به نام اوست. اکو در سال ۲۰۰۵ همراه با راجر آنگل موفق به کسب جایزهٔ دستآورد ادبی مجله کنیون ریوو شد
اومبرتو اکو بیشتر به رماننویس معروف است. هرچند او بیشتر از رماننویس بودن، دانشمند بود و مقالات و کتابهای علمی نوشته بود. او یکی از دوستداران زبان بینالمللی اسپرانتو بهشمار میرود. امبرتو اکو پس از سالها فعالیت مختلف ادبی و علمی، در ۱۹ فوریه ۲۰۱۶ در ۸۴ سالگی در میلان ایتالیا درگذشت. برای آشنایی بیتشر با این فیلسوف و نویسندهی ایتالیایی میتوانید زندگینامه اومبرتو اکو را در طاقچه مطالعه کنید.
بخشی از کتاب اعترافات رمان نویس جوان
اختلاف موجود، عمدتاً، ریشه در آن دارد که مؤلفان با توسل به شیوههای مقابله میتوانند درصدد پاسخگویی به تأویل ارائهشده از متنشان برآیند. چنانچه من به یک فیلسوف، یک دانشمند یا یک منتقد هنری بگویم: «شما فلان و بهمان را نوشتهاید»، او همواره میتواند تلافیجویانه پاسخ بدهد: «برداشت شما از متن من اشتباه است. من دقیقاً ضد آن را گفتهام.» اما چنانچه یک منتقد ادبی تأویلی مارکسیستی از رمان در جستجوی زمان از دسترفته ارائه میداد ـ مثلاً میگفت که نویسنده با اختصاص کامل داستان خود به قلمرو حافظه، آن هم در اوجِ بحرانِ انحطاط جامعهٔ بورژوایی، صرفاً خود را در اجتماع منزوی کرده است ـ پروست ممکن بود از چنین تأویلی خشنود نباشد اما دشوار میتوانست آن را رد کند.
مؤلفان آثار ادبی، چنانکه در فصل بعد خواهیم دید، یقیناً ـ در قالب خوانندگان معقول آثار خود ـ از این حق برخوردارند که با یک تأویل دور از ذهن به مخالفت برخیزند. اما در کل آنان باید به مخاطبان خود احترام بگذارند چراکه متن خود را در سطح جهان منتشر کردهاند، مانند پیامی در یک بطری، چنانکه میگویند. من اغلب پس از انتشار اثری در زمینهٔ نشانهشناسی، وقت خود را به دو کار اختصاص میدهم که اولاً ببینم کجاها به خطا رفتهام و ثانیاً، این نکته را روشن کنم که هر کس به درک مورد نظر من از کتاب نرسیده، پس حتماً آن را درست نخوانده است. در مقابل، پس از انتشار یک رمان، اساساً وظیفهٔ اخلاقی خود میدانم که با تأویلهای گوناگون مردم مخالفت نکنم (و درعینحال به هیچیک از آنها هم پر و بال ندهم).
عامل اصلی این اتفاق ـ و اینجا دیگر میتوانیم اختلاف واقعی میان نوشتار ادبی و علمی را شناسایی کنیم ـ این است که مؤلف معمولاً در یک رسالهٔ نظری درصدد شرح و بسط یک فرضیه یا ارائهٔ راهکاری برای یک مشکل است، در صورتی که در شعر یا رمان، مؤلف درصدد بازنمایی نوعی زندگی همراه با تمامی وجوه ناسازگار آن است. او درصدد است که زنجیرهای از امور متناقض را به صحنه بیاورد و به آنها حالتی ملموس و اثرگذار بدهد. مؤلفان ادبیات از خوانندگان خود طلب راهکار میکنند؛ دستورالعمل قطعی صادر نمیکنند (البته این قضیه شامل حال نویسندگان بازاری و سانتیمانتال نمیشود که هدف اصلیشان نمایش دلداریهای مبتذل است). به همین دلیل است که روزی در جریان یکی از جلسات مربوط به چاپ اولین رمانم که تازه درآمده بود، گفتم که گاهی یک رماننویس حرفهایی میزند که فیلسوفان هم قادر به بیان آنها نیستند.
حجم
۲۱۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۰۲ صفحه
حجم
۲۱۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۰۲ صفحه