دانلود و خرید کتاب داستان ناگهان ترجمه اسدالله امرایی
تصویر جلد کتاب داستان ناگهان

کتاب داستان ناگهان

انتشارات:نشر گویا
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب داستان ناگهان

کتاب الکترونیکی داستان ناگهان مجموعهٔ سی و شش داستان کوتاه از نویسندگان مختلف جهان است که توسط رابرت شپارد و جیمز توماس گردآوری شده و اسدالله امرایی این مجموعه را به فارسی برگردانده است.

درباره کتاب داستان ناگهان

فهرست داستان های کتاب و نویسندگانشان به این شرح است:

نمایش جاروکشی / فنگ جیکای (چین) کتاب / رودریگو ری روسا (گواتمالا) ترکیدن / بای ژیائو یی (چین) مرا بگیرید / دنیس هیرسان (آفریقای جنوبی) گوش عاشق / یوان چیونگ چیونگ (تایوان) آقا و خانم مارتینز / ادلا فان استین (برزیل) کاتیا / سرگئی دولاتوف (اتحاد شوروی) دوستت دارم، تنها مادرت / دیوید مایکل کاپلان (آمریکا) ادای احترام به ایساک بابل / دوریس لسینگ (زیمبابوه / انگلستان) کنار نهر / بری یورگرائو (آمریکا / آفریقای جنوبی) مرگ توپگیر گوشهی راست / استوارت دایبک (آمریکا) دختر ناکام / دینو بوتزاتی (ایتالیا) تمشک / لسلی نوریس (ولز) جای امیدواری / اسپنسر هولست (آمریکا) پایان خوش / مارگارت اتوود (کانادا)

یکی از این روزها / گابریل گارسیا مارکز (کلمبیا) کسی را سرزنش نکن! / خولیوکورتاسار (آرژانتین) مدرسه / دونالد بارتلمی (آمریکا) آبوهوای سانفرانسیسکو / ریچارد براتیگان (آمریکا) تانکرهدی / باربارا آلبرتی (ایتالیا) فعل کشتن / لوئیسا والنسوئلا (آرژانتین) استقبال از هیأتمدیره / پیتر هانتکه (اتریش) گریگوری / پانوس آیوانیدس (قبرس) داستان پنجم / کلاریسه لیسپکتر (برزیل) مسئلهی لاینحل وراثت / یوزف اشکوورسکی (چک) لاعلاج / نادین گوردیمر (آفریقای جنوبی) زن دوم / کولت (فرانسه) آبی / دیوید بروکس (استرالیا) لاولپایا / مارک هلپرین (آمریکا) خوشخنده / هاینریش بل (آلمان) ملخ و جیرجیرک / یاسوناری کاواباتا (ژاپن) امیلی التماس میکند، تخمی انتخاب کن / پائولی بارتون (هائیتی) ظرف لاجوردی / ایساک دینسن (دانمارک) برف /آن بیتی (آمریکا) آلبوم خانوادگی / سیو سدرینگ (سوئد) علفخوارها / کریشنان وارما (هندوستان) کلیدهای گمشده / پاول میلنسکی (آمریکا) آببند / دانیل بولانژه (فرانسه) آخرین روزهای لال‌بازی مشهور / پیتر کری (استرالیا) یادداشتها

کتاب داستان ناگهان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای دوست‌داران و خوانندگان حرفه‌ای داستان کوتاه جذاب خواهد بود.

بخشی از کتاب داستان ناگهان

کاتیا فکر کرد: «باید جایی دیگر دور از اینجا زندگی دیگری هم باشد. توت‌فرنگی خودرو، اردو، ساز و آواز، هزارتوهای پیچ در پیچ که ریشه‌های درخت کاج آن را قطع می‌کرد، رودخانه و مردمی که انتظار می‌کشند تا از آن بگذرند. کتاب‌های جدی و خوب، موسیقی مسحورکنندهٔ جاویدان باخ و صدای چرخ اتومبیل‌ها. اینجا یا سگ زوزه می‌کشد یا از صبح تا شب صدای زوزهٔ اره‌برقی را می‌شنوی. از همه بدتر آب توی لگن هم یخ زده.»

کاتیا ها کرد به پنجره. ایگورف کنده‌ای را گذاشته بود زمین. این‌طرف و آن‌طرف را نگاه می‌کرد. بعد با یک ضربهٔ تبر شاخه‌های ریز آن را به زمین می‌ریخت. تبر را کمی کج می‌گرفت.

از رادیو صدای مارش ترکی به گوش می‌رسید. کاتیا گردان سربازان ترک را پیش چشم آورد. با عمامه‌های بزرگ در برف سنگین پا می‌کوفتند و نبرد می‌کردند تا راه باز کنند و از بخش ادارهٔ اقتصادی به فروشگاه ماشین بروند. شمشیرهای‌شان تا توی نیام یخ زده بود. عمامه‌ها سفید سفید بود...

کاتیا فکر کرد «وای خدایا! انگار عقلم را از دست داده‌ام» ایگورف با یک بغل هیزم از راه رسید و آنها را ریخت کنار اجاق. بعد، از جیبش یک چاقوی ضامن‌دار درآورد که در بازرسی‌های بدنی توقیف کرده بود. تراشه‌هایی را کند.

کاتیا اندیشید: «زمانی زمستان را دوست داشتم، اما حالا حالم از آن به هم می‌خورد. از سوز دم‌صبح و شب تاریک اقم می‌گیرد. از پارس سگ، نرده و سیم‌خاردار متنفرم. از چکمه و باشلق بدم می‌آید... لگن یخ‌زده حالم را می‌گیرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۸۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

حجم

۱۸۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

قیمت:
۶۱,۰۰۰
۱۸,۳۰۰
۷۰%
تومان