دانلود و خرید کتاب یه نفر مثل تو ویدا چراغیان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب یه نفر مثل تو اثر ویدا چراغیان

کتاب یه نفر مثل تو

امتیاز:
۳.۱از ۴۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب یه نفر مثل تو

رمان  یه نفر مثل تو که برنده جایزه اول اولین دوره جشنواره‌ی لیلی در بخش نوقلم شده است اثری است نویسنده معاصر ایرانی، ویدا چراغیان. این داستان درباره دختری است که در خانواده‌ای با پدری نااهل بزرگ شده و به مرد همسایه که هم سن و سال پدرش است، دل می‌بندد.

 درباره کتاب یه نفر مثل تو

پرستوی قصه‌ی ما زخمی بود و به جماعت ذکور بی‌اعتماد، شکستن باورها و ویرانی دنیای پاک و صادقانه‌اش، سهم او از داشتن یک پدر لاابالی و خانواده گریز بود. اما این میان، آغوش مردی در همسایگی‌شان که از کودکی برایش حس و حالی پدرانه داشت با گذشت زمان ، رنگ و بوی دیگری گرفت و دلش را نشانه رفت و این درست زمانی بود که رامینِ شوخ و شیطونِ قصه از دنیایی لوکس و پرتجمل، نرم نرمک پا به دنیای تنگ و پرتشویش پرستو می‌گذاشت و مصرانه در پی این بود تا وسط ویرانه‌های قلب او جایی برای عاشقانه‌های عمیق و تازه تبلور یافته‌اش باز کند. غافل از این که دنیا همیشه به کام‌شان نمی‌چرخد...

 خواندن کتاب یه نفر مثل تو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به رمان‌های عاشقانه و اجتماعی فارسی مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب یه نفر مثل تو

آفتاب رنگ و رو پریده‌ی بهمن ماه خیابان‌های سرد و یخ بسته‌ی تهران را در آغوش گرفته بود و گه‌گاهی صدای بوق ماشین‌هایی که پشت چراغ قرمز خیابان ولیعصر ایستاده بودند، ذهن خسته و بیحوصله‌اش را بیطاقت‌تر از قبل می‌کرد. آن روز هم مثل خیلی روزها برایش خوش نبود. از آن روزهای بی‌رنگ و بی‌انگیزگی. از همان‌ها که بارها و بارها طعم گسش را چشیده بود. روزهای تلخی که همه‌ی کودکی‌هایش را قربانگاه امیال سخیفانه و ناجوانمردانه‌ی پدرش می‌کرد و او ذهنش از این نقب زدن‌های گاه و بیگاه گذشته خسته بود.

نگاهی به ساعت روی مچش انداخت و پا تند کرد. دست‌هایش را به جیب بارانی سورمه‌ای رنگش فروبرد و لباسی که برای شب انتخاب کرده بود در ذهنش مجسم کرد. شاید دیدن نزدیکترین دوستش در لباس سفید عروسی تلطیفی برای احوال بی‌حالش می‌شد. کمی جلوتر با عطر دل‌انگیز و روح بخش گلفروشی دست از افکارش کشید. ماشین مدل بالایی که به سبک بسیار زیبا و ژورنالی گل‌آذین شده بود مجاور در گلفروشی نظرش را جلب کرد. دستی روی گلبرگ‌های سفید و صورتی لیلیوم روی ماشین کشید و داخل مغازه شد.

- سلام علی آقا... عصر به خیر.

با صدای او، نگاه فروشنده و مرد جوانی پوشیده در کت شلوار دودی رنگ و اتو کشیده، همزمان به سویش کشیده شد. چهره‌ی آشنای فروشنده به تبسمی گرم از هم باز شد.

 - سلام  دخترم. عصر ما که با این دوماد خوشتیپ به خیره. ایشلا عصر تو هم

خیر باشه... این طرفا بابا جون؟

نگاهی گذرا به مرد جوان انداخت و خیرگی نگاهش را نادیده گرفت:

- یه سبد رُز قرمز می‌خوام. فقط خیلی عجله دارم.

- باشه چند دقیقه صبر کن کار این جَوون رو راه بندازم، بعد میام خدمتت.

مرد جوان نگاهش را به سختی از چهره‌ی اخم‌آلود دختر کند و با خونسردی اشاره‌ای به سبد گلی که روی پیشخوان بود کرد و گفت:

- خیلی خوب شده فقط. کاش چند تا ارکیده هم لابه‌لای به الی این رُزا قرار می‌گرفت. اونطوری خیلی بیشتر جلوه می‌کرد. 

نظرات کاربران

لیلا
۱۴۰۰/۰۸/۲۶

اول اینکه کتاب بصورت pdf و مطالعه آن مشکل است. در ضمن موضوع خیلی تکراری است و زیاد حرفی برای گفتن ندارد. دختری که بخاطر رفتار بد پدرش با مردها بد است و پسر پولداری که عاشقش میشه و همه

- بیشتر
مری و راه های نرفته اش
۱۴۰۰/۰۶/۰۲

طاقچه خواهش می کنم گردونه شانش رو اضافه کن.

f.s
۱۴۰۰/۰۸/۲۷

کتابش معمولی بود،اونقدری که بعضی دوستان اغراق کردن نبود،البته سلایق متفاوت هست،ولی کلاچیززیادی برای گفتن نداشت

leila
۱۴۰۱/۰۷/۰۱

بنظر من بد نبود، چون رمان های کل کلی رو دوست دارم اینکه ی شخصیت شیطون و با نمک داشته باشه معمولا جذبم میکنه

تسنيم
۱۴۰۱/۰۴/۱۳

جذبم نکرد

marzy
۱۴۰۰/۱۱/۰۲

داستان اتفاقات غیرقابل پیش بینی داشت برخلاف نظر چند نفر از دوستان تکراری نبود،نویسنده تونسته بود فضاسازی و شخصیت سازی کنه.

کاربر ۱۸۴۶۱۳۵بانو
۱۴۰۲/۰۹/۳۰

رمان زیبا و دلنشین هست قلم روان نویسنده عالیست موضوعات متفاوتی کنار هم ،در مجموع داستان قشنگی را ساختند

فهیمه نیکوگفتار
۱۴۰۲/۰۶/۲۱

کتاب قشنگی بود قلم نویسنده خوب بود ولی چون پی دی اف بود به این قیمت نمی ارزه پدر چشم آدم درمی یاد اسپویل: پرستو از خانواده ای متوسط پدرش ومادرش از هم جداشدند عمورضا پسر۴۰ساله همسایگیشون که عمورضاصدایش میزند وبیست سال

- بیشتر
دریا♡کویر
۱۴۰۲/۰۴/۰۲

اصلا نتونستم بیشتر از ۲۰۰ صفحه، ادامه اش بدم.با اینکه تلاش کردم که تا انتها بخونم اما دیگه داستانش جذبم نکرد!

آبان
۱۴۰۱/۰۳/۱۴

داستان زیبا و جالبی بود کشش لازم برای خواندن را داشت ولی pdf بود وخیلی مشکل داشت تا انگشتت به صفحه گوشی میخورد میرفت اول داستان. یعنی خیلی اذیت شدم تا خوندمش از بس این برگشت صفحه پیش می یومد.

- بیشتر
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۸۲ صفحه

حجم

۵٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۸۲ صفحه

قیمت:
۲۱۰,۰۰۰
تومان