کتاب زندگی بعد از تو
معرفی کتاب زندگی بعد از تو
زندگی بعد از تو رمانی عاشقانه نوشته زهرا (خاطره) قلیپور است که در انتشارات آئی سا به چاپ رسیده است.
درباره کتاب زندگی بعد از تو
گلایل دختری ساده و بیآلایش که فارغ از دنیای عشق و عاشقی روزگارش را سپری میکند. دست تقدیر او را به مجلس عروسی میکشاند که در آن جا مورد پسند خانواده داماد قرارمیگیرد. سامان پسری که سیزده سال از گلی بزرگتر است تمام مقدمات یک عقد تشریفاتی و البته اجباری را برای خودش و گلایل فراهم میکند. اما گلایل که هیچ رغبتی به سامان و این ازدواج ندارد در واپسین ساعات خواستگاری با همکاری دختر داییاش دست به کاری عجیب میزند...
خواندن کتاب زندگی بعد از تو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
همه علاقهمندان به رمانهای عاشقانه فارسی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب زندگی بعد از تو
عصر پنج شنبه است و طبق روال همیشه بر سر قرارم میآیم. یک قرار عاشقانه که نبض زندگیام را در دست گرفته است.
صندلی تاشو کوتاهی که همیشه با خود میآورم را باز میکنم و دقیقاً رو به رویش مینشینم تا مطابق معمول چشم در چشم هم باشیم.
میخواهم باز هم از نگاهم بخواند که چه در سر دارم و چه نقشههایی برایش کشیدهام، میخواهم باز هم لپهایم را به دستش بسپارم و او نوازشگونه دستی بر آن بکشد و با آن صدای بم و مردانهاش بگوید:
- چی تو سرته شیطونک؟
من هم ناز کنم و بگویم:
- به من نگو "شیطونک!"
او دوباره بخندد و بگوید:
- وقتی شیطونی میکنی بهت نگم شیطونک؟
فکر و خیال زیاد است اما من مستقیم میروم سر اصل مطلب. وقت تنگ است و من باید از قطره قطرهی آن استفاده کنم تا سیراب شوم تا بتوانم خود را برای یک هفته طولانی تشنه دیدار نگه دارم. بیدرنگ قرآن زیپی کوچکم را باز میکنم و بوی خوش نرگس از لابه لای صفحاتش بلند میشود و من باز مست و مدهوش از این بوی خوش مشغول خواندن سوره یاسین میشوم. سوره دوست داشتنیام.
این هم جزء جدا نشدنی دیگری از قرارهای ما است. قلب قرآن را واسطه میگیرم تا پیوند دهندهی قلب من و او بماند.
هنوز به آخر سوره نرسیدهام که صدای خندههای نرگس میآید و علی هم دوان دوان پشت سرش است. انگار نه انگار این جا شلوغ و پر از آدم است و احتمال دارد مزاحم دیگران شوند، شاید دیگران هم در این مکان مقدس مثل من آرامش دارند که لب به اعتراض باز نمیکنند و حرفی نمیزنند. لبخند کوچکی روی لبهایم مینشیند. به رو به رو خیره میشوم و میگویم:
- میبینی چه قدر شیطونه؟ پدر علی رو درآورده!
و بعد برایش چشمک میزنم که مثلا این جملهام فقط شوخی بوده و من دختر خوبی هستم و هیچ وقت حرفهای بد بد نمیزنم. هر دو هم چنان میدوند، نرگس مثلا تیز است و سریع میدود و علی با آن قد و بالایش به پای این نیموجبی تازه پا گرفته نمیرسد. صدای جیغ و خندههای نرگس خیلی بلند است. تاتیتاتی کنان میدود و جغ جغ کفشهایش یک صدای نافرم دیگری تولید میکند، گمانم این صداها به گوش فلک هم رسیده باشد.
علی با یک پرش بلند او را در آغوش میگیرد و روی دوشش میگذارد و در حالی که دستهایش را از دو طرف گرفته نفس زنان میگوید:
- دخمل گلم، بابا خسته شد بیا بریم پیش مامان.
حجم
۳٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۴۸ صفحه
حجم
۳٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۴۸ صفحه
نظرات کاربران
خیلی خیلی خوب بود و جذابیت هم داشت ،🌷
یه داستان خیلی جالب و روان و عاشقانه که از یه جهت دیگه به زندگی مدافعان حرم نگاه کرده مدافعان حرم هم عاشق زندگی و خانواده اشون هستن ولی به خاطر غیرت و اعتقاداتشان رفتن از نویسنده محترم متشکرم
عالیه.
خیلی قشنگ بود دوستش داشتم
خیلی خوب بود
خیلی خیلی خیلی قشنگه من عاشقشم
کتاب زیبایی داشت با اینکه از نیمه کتاب با چشم های اشکی خوندمش ولی دوستش داشتم
بسیار زیبا و دلنشین
واقعا زیبا بود لذت بردم موفق باشید بانو.
عالی پر از حس خوب پر عاشقانه