کتاب هیجی کاتا و اونو
معرفی کتاب هیجی کاتا و اونو
کتاب هیجی کاتا و اونو اثری از سوندرا فرالی و تاما ناکامورا است که نشر نو با ترجمه نیاز اسماعیل پور و علیرضا اسماعیل پور منتشر کرده است. این اثر شرحی است بر کارنامه دو فرد بزرگ به نامهای تاتسومی هیجی کاتا و کازا اونو که بوتوی ژاپنی را بنیان نهادند.
کتاب هیجی کاتا و اونو در مجموعه طلایه داران تئاتر امروز قرار دارد. کتابهای این مجموعه به زندگی و آثار پیشگامان تئاتر امروز جهان که شیوهٔ درک و اجرای تئاتر را دگرگون کردهاند، پرداخته است. به این ترتیب مخاطب میتواند درکی از مولفههای بنیادین در کار هریک از چهرهها و شخصیتهای تئاتر را به دست بیاورد. چهرههایی که تبدیل به سکوی ترقی و پیشرفتی الهامبخش برای دانشجویان تئاتر سدهٔ بیستم و دانشجوهای تئاتر معاصر و دورههای تاریخ تئاتر میشوند. در هر کتاب بعد از مروری بر زندگینامه شخصیتها به سراغ توضیح نوشتههای اصلی میرویم. در ادامه به تشریح اجراهای مهم میپردازیم و تمرینها را دوباره بازآفرینی میکنیم. به طور کلی میتوان کتابهای مجموعه طلایه داران تئاتر امروز را به عنوان اولین قدم برای درک انتقادی تئاتر و نیز به عنوان پیش درآمد تحقیقات عمده و اساسی دانست.
درباره کتاب هیجی کاتا و اونو
سوندرا فرالی و تاما ناکامورا در کتاب هیجی کاتا و اونو به سراغ زندگی دو فردی رفتند که بنیانگذاران بوتوی ژاپنی هستند. بو به معنای رقص است و تو به معنای گام. رقصی که آن را آنکوکو بوتو یا رقص تاریکی هم نام میدهند.
رقص بوتو بر اثر آشنایی و همکاری تاتسومی هیجی کاتا و کازا اونو ابداع شد. دو مردی که درعین تفاوتهای اخلاقی و با بیست سال فاصله سنی با یکدیگر دوست شدند و همکاریشان به ابداع رقصی تکان دهنده و تاثیرگذار منجر شد. کازا اونو هنرمندی حساس و شهودگرا بود. با صبر بالا، با شکی عمیق و ایمانی قدرتمند. اما از طرف دیگر تاتسومی هیجی کاتا، بیست سال جوانتر، یاغی و ساختارشکن، تجربهگرا و نابغهای خودویرانگر بود. حال سوال این است که با وجود اینهمه تفاوت، چه چیزی در این دو نفر مشترک بود که سبب این همکاری قدرتمند در میانشان شد؟ و پاسخ جنگ است. هردو کودکی خود را در جنگ و تاثیرات مخرب و ویرانگر بعد از جنگ گذرانده بودند و هر دو زبان و بیانی مشترک برای ابراز هنرشان انتخاب کرده بودند: رقص.
در کتاب هیجی کاتا و اونو بعد از اینکه زندگی این دو هنرمند را بررسی کردیم و بوتو را نیز درک کردیم به سراغ مبحثی جدید میرویم: گسترش زیباییشناختی بوتو را در زمینهٔ سیاسی و اجتماعی ژاپن پس از جنگ جهانی دوم. چرا اینچنین اهمیت دارد؟ زیرا که به گفته تاکهنوچی، همه چیز در جهان، از ازل تا ابد در حال رقصیدن است.
کتاب هیجی کاتا و اونو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب هیجی کاتا و اونو را به تمام علاقهمندان به فرهنگ و هنر ژاپن پیشنهاد میکنیم. اگر در زمینههای مختلف تئاتر و پژوهش و تاریخ هنر فعالیت دارید یا درس میخوانید، این اثر انتخابی مناسب برای شما است.
بخشی از کتاب هیجی کاتا و اونو
هیجیکاتا؛ جسدی که ناامیدانه بر پای ایستاده است
هیجیکاتا که در منطقهٔ روستایی آکیتا در توهوکو، بخش شمالی جزیرهٔ هونشو -جزیرهٔ اصلی ژاپن- بزرگ شده بود و در سن ۵۷ سالگی به دلیل نارسایی کبدی درگذشت، زندگیاش را وقف رقص کرده بود. او نهتنها شیوهای نوین از رقص را پدید آورد، بلکه دایرهای گسترده از پیوندهای هنری آفرید که زندگی اجتماعی لذتبخشی داشتند و نسلی از شاگردان را تربیت کرد که بهشدت به او متعهد ماندند. نخستینباری که هیجیکاتا با فرهنگ غرب رویارو شد -در ۱۸ سالگی- زمانی بود که تصمیم گرفت نوتَنز آلمانی را بیاموزد؛ رقص نویی که با کار ویگمان و لبن در آغاز سدهٔ ۲۰ جنبشی در رقص آلمان به راه انداخته بود. هیجیکاتا سرانجام با شعر و ادبیات فراواقعگرای غرب و تکنیکهای باله نیز آشنا شد. باله او را راضی نمیکرد و در پی راهی شخصی برای بیان خویش بود. کایو میکامی مینویسد که شکلگیری هنری هیجیکاتا، پیشالگویی شد برای همهٔ هنرمندان ناراضی ژاپن مدرن پس از دورهٔ میجی که در آن، ارزشهای غربی در ژاپن در حال رشد بودند. او بر این باور است که هنرمندان ژاپنی، دو مرحله را پشت سر گذاشتند؛ نخست روی کردن به غرب به جستوجوی الگوهای نو و دیگر بازگشت به شرق به جستوجوی اصل خویش. از این دیدگاه، هیجیکاتا یک استثنا به شمار نمیآید؛ او دنبالهروی هنرمندان پس از دورهٔ میجی بود ولی در این مسیر نیاکان، جستوجوی هیجیکاتا در پی اصالت، برجستگی بیشتری دارد. کارهای او نگاهی به گذشته دارد و درد کودکیاش و میراث ژاپنیاش را در بر میگیرد.
ژاپن در سال ۱۸۵۳ وادار شد به دنیای مدرن وارد شود؛ هنگامی که کشتی دریاسالار ناخدا متیو سی. پری از ناوگان نیروی دریایی آمریکا در بندرگاه توکیو پهلو گرفت و ژاپن را -چنان که در پیشدرآمد این کتاب آمده- مجبور به دادوستدهای تجاری کرد. دورهٔ میجی در سال ۱۸۶۸ آغاز شد؛ هنگامی که دیگر ژاپن، رابطه با دنیای بیرون از مرزها را آموخته بود. از سال ۱۹۴۵ و شکست ژاپن از آمریکا در جنگ جهانی دوم، غربگرایی شتابی بیشتر گرفت و در دههٔ ۱۹۶۰ به اوج خود رسیده بود که همزمان با مناقشات تمدید پیمان امنیتی میان ژاپن و آمریکا، بهناچار شیوههای غربی در ژاپن به چالش کشیده شد. در حوزهٔ تئاتر و رقص، هنرمندان ژاپنی بر آن شدند تا بدن ژاپنی را از دوگانهگرایی غربی نجات دهند. هیرویوکی نوگوچی در سال ۲۰۰۴ موضوع زدودن بدن ژاپنی توسط غرب را به زیبایی در کتاب خویش معنای بدن در فرهنگ ژاپن و اضمحلال آن شرح داده است. در این سالها بود که هیجیکاتا به نقطهٔ عطف زندگیاش رسید. او منطق غرب را به چالش کشید؛ منطقی که بدن را دو تکه میکند و بین روح و جسم، فاصله میاندازد. و به این شکل بود که نخستین کار او که ذات نظریهاش را در خود داشت -طغیان جسم- در سال ۱۹۶۸ به صحنه آمد؛ نخستین گام برای آنکوکو بوتو، رقص تاریکی.
حجم
۶۹۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۵۴ صفحه
حجم
۶۹۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۵۴ صفحه