دانلود و خرید کتاب صوتی بابا گوریو
معرفی کتاب صوتی بابا گوریو
کتاب صوتی بابا گوریو نوشته انوره دوبالزاک است، این کتاب با ترجمه م.بهآذین منتشر شده است و کاوه یانقی آن را صوتی کرده است. باباگوریو یکی از شاهکارهای مسلم ادبیات جهان بهشمار میرود.
درباره کتاب بابا گوریو
کتاب بابا گوریو داستان مردی پیر بهنام گوریو است که در پانسیون خانم ووکر زندگی میکند و همه او را در پانسیون بابا گوریو صدا میکنند. این پیرمرد تمام دارایی خود را به دو دخترش بخشیده است تا آسایش داشته باشند و آن دو تمام این محبت را با ناسپاسی پاسخ میدهند، دامادها او را تحقیر میکنند و دخترانش نادیدهاش میگیرند. در همین زمان داستان موازی دیگری را میخوانیم درباره راستینیاک، جوان بیستویکساله، فرزند ارشد خانوادهای نجیب است که با درآمد زمینی کوچک، نسبتاً بهسختی امرار معاش میکند. او برای تحصیل در رشتهٔ حقوق به پاریس آمده است و میداند که سرنوشت خانوادهٔ پرجمعیتش، به موفقیت او بسته است. راستینیاک میخواهد موفق شود، هرچه زودتر موفق شود. دو راه در پیش پای اوست: یکی استفاده از نفوذی که زنان در گردش امور اجتماعی دارند و برای این منظور، ناچار عشق و نیروی جوانی خود را پیشفروش میکند و در دلِ یکی از زنان مطرح در محافل اعیانی پاریس، جایی برای خود باز میکند و با کمک او از ثروت و مقام و افتخارات سهمی برمیگیرد. راه دیگر طغیان است، ولی نه طغیان بر ضد نظام اجتماعی موجود، بلکه بر ضد کسانیکه همهٔ ثمرات و فواید نظام اجتماعی را به خود اختصاص دادهاند و راه را بر کسانی بستهاند که شاید اشتهای نیرومندتری هم دارند. پسر جوان در پانسیون خانم ووکر ساکن است و کمکم سنگ صبور باباگوریو میشود.
کتاب بابا گوریو یکی از آثار مشهور بالزاک است. مجموعه آثار بالزاک که خود نام کمدی انسانی بر آن گذاشته است در شکلگیری ادبیات رئالیسم بسیار تاثیرگذار بود.
شنیدن کتاب بابا گوریو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم.
درباره انوره دوبالزاک
اُنوره دو بالزاک متولده ۲۰ مه ۱۷۹۹ - درگذشتهٔ ۱۸ اوت ۱۸۵۰ است. او نویسندهٔ نامدار فرانسوی است که او را پیشوای مکتب واقعگرایی (ادبیات) اجتماعی میدانند. کمدی انسانی نامی است که بالزاک برای مجموعه آثار خود که حدود ۹۰ رمان و داستان کوتاه را دربرمیگیرد انتخاب کرده است.
آثار بالزاک آینهای از جامعه فرانسه روزگار اوست. او افراد هر طبقه اجتماعی، از اشراف فرهیخته گرفته تا دهقانان معمولی را در کمدی انسانی خود جای میدهد و جنبههای گوناگون شخصیتی آنان را در معرض نمایش میگذارد. بهرهگیری او از توانایی ایجاد پیوند میان شخصیتها و تکرار حضور آنها در داستانهای مختلف موجب میشود تا در گسترش روانشناسی شخصیتهای منفرد توفیق یابد.
آثار بالزاک
- شوانها (۱۸۲۹)
- گوبسک رباخوار (۱۸۳۰)
- چرم ساغری (۱۸۳۱)
- سرهنگ شابر (۱۸۳۲)
- اوژنی گرانده (۱۸۳۳)
- عشق کیمیاگر (در جستجوی مطلق) (۱۸۳۴)
- مادام دولاشانتری(۱۸۴۶)
- یادگارهای دو نوعروس (۱۸۴۲)
- دختر چشم طلایی (۱۸۳۴)
- باباگوریو (۱۸۳۵)
- زنبق دره (۱۸۳۶)
- پیردختر (۱۸۳۷)
- سزار بیروتو (۱۸۳۷)
- کشیش دهکده (۱۸۴۱)
- اورسولا میروئه (۱۸۴۲)
- دام گستر (۱۸۴۲) (دختر ماهیگیر)
- زن سی ساله (۱۸۴۲)
- آرزوهای بربادرفته (۱۸۳۷–۱۸۴۳)
- دهقانان (۱۸۴۴)
- پزشک دهکده (۱۸۳۳)
- دخترعمو بت (۱۸۴۶)
- پسرعمو پونس (۱۸۴۷)
- بهروزی و تیرهروزیهای روسپیان تحت عنوان فراز و نشیب زندگی بدکاران (۱۸۴۷)،
- دوشس دولانژه(۱۸۳۴)
- مسافرخانه سرخ (۱۸۳۰)
- فلسفه زندگی زناشویی
- زن بیگناه
- هونورین (۱۸۴۳)
- عشای ربانی ملحدان
بخشی از کتاب بابا گوریو
بهنظر میرسید که در آسیای بزرگ اجتماعِ ما، این مرد ازجملهٔ خرهای عَصّار بوده باشد، محوری بوده باشد که بدبختیها و پلیدیهای همگانی، گِرد آن چرخیده باشد. بالاخره یکی از این کسانی بوده باشد که ما با دیدن آنها میگوییم: «هرچه باشد، وجود اینقبیل آدمها هم لازم است.» پاریسِ آراسته و زیبا، از این قیافهها بیخبر است که از تواتر رنجهای جسمی و روحی رنگباخته شدهاند. ولی پاریس، اقیانوسی واقعی است که هرچه در آن فرو رَوید، هرگز به عمق آن نخواهید رسید. اگر دورتادور آن را بگردید و سراسر آن را زیر پا بگذارید، باز همیشه گوشهای بکر، غاری ناشناخته، گلها و مرواریدها، عجایب و چیزهای ناشنیدهای یافت میشود که غواصان ادب به آن برنخورده باشند. اقامتگاه مادام ووکر یکی از این عجایب ناهنجار است.
در این اقامتگاه، قیافهٔ دو نفر با سایر مشتریان و مهمانان تفاوت آشکاری داشت. مادموازل ویکتورین تایفر مانند دخترانی که دچار بیماری خون هستند، رنگ سفید مایل به سبزی داشت. طبعاً افسرده بود. رفتارش ناراحت و قیافهاش لاغر و مسکین مینمود. بااینهمه، چهرهاش پیر و فرسوده نبود. حرکات چابک و صدایی روان داشت. او به درخت جوانی میمانست که تازه در زمینی نامساعد کاشته شده و برگهایش زرد شده است. موهای خرماییرنگش که به سرخی میزد و کمر بیاندازه باریکش، همان لطفی را داشت که شاعرانِ جدید در مجسمههای کوچک قرون وسطی دریافتهاند. رنگ خاکستریِ آمیخته به سیاهِ چشمانش، مظهر مهربانی و تسلیم و رضای مسیحی بود. رختهای ساده و کمبهایش رازِ اندام جوانش را آشکار میساخت. او درکنار دیگران قشنگ مینمود.
اگر خوشبخت میبود، دلربا میشد، چه، خوشبختی شعر و هنر زنان است، همانطورکه رخت و آرایش هم بَزک آنهاست. اگر شادمانیِ مجلسِ رقصی، رنگهای گلگون خود را در این چهرهٔ رنگپریده منعکس میکرد و اگر خوشی و راحتیِ زندگی آراستهای، این گونههای کمیتورفته را پُر میکرد و ارغوانی میساخت و اگر عشق به این چشمان افسرده جانی میداد، ویکتورین میتوانست با دختران زیبا لاف برابری بزند.
آنچه او کم داشت، همانچیزی بود که زن را از نو میآفریند، یعنی جامههای لطیف و نامههای عاشقانه. سرگذشت او میتوانست موضوع کتابی باشد. پدرش بهگمان خود، دلایلی داشت که او را دختر خود نداند. بههمیندلیل، از نگهداری او در خانهٔ خود امتناع میکرد و در سال، بیش از ششصد فرانک به او نمیداد و برای آنکه چیزی به او نرسد، تمام دارایی خود را به پسرش انتقال داده بود.
مادام کوتور از خویشانِ دور مادر ویکتورین بود. پسازآنکه مادر ویکتورین به خانهٔ او روی آورده و همانجا از غصه و نومیدی جان سپرده بود، او از این دختر یتیم، مانند فرزند خود نگهداری کرده بود. بدبختانه، بیوهٔ ناظر دارایی ارتش جمهوری، جز مهریه و مستمریِ خود چیزی نداشت و ممکن بود روزی این دخترِ بیچارهٔ بیتجربه و بیعایدی را در گیرودار جهان تنها بگذارد. او هر هفته، ویکتورین را به نماز کلیسا و هر پانزده روز یک بار، برای اقرار گناهان میبرد تا دستکم، او را دختری باخدا بار آورد. حق هم با او بود. ممکن بود احساسات مذهبی، آیندهٔ دختری را تأمین کند که پدرش او را به فرزندی نمیشناخت.
زمان
۱۳ ساعت و ۲۴ دقیقه
حجم
۷۳۸٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۳ ساعت و ۲۴ دقیقه
حجم
۷۳۸٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
صدای آقای گوینده کاملا فیت همین متن بود.کاراکتر ووترن مصداق حقیقی و منسجم واقعیت عینی جهان پیش روست(اگر حذف شود کتاب مفت نمی ارزد) واقعیتی که تفاوت ها را به سخره میگیرد ،تبدیل به یک اصل میشود و تا لبه
یک نقل قول قدیمیه که میگه; بچه عزیزه,اما تربیتش عزیزتره.و بچه ای که پدرو مادر نتونن تربیتش کنند را زمانه تربیت میکنه.
من این داستان رو به سبب اونکه نامش در کتاب سمفونی مردگان اومده بود خوندم. در واقع میخواد تعریفی بر مهر بی دریغ پدری باشه. اما از نظر من داستان یکپدر بود که به صورت افراطی و باور ناپذیر فداکار
داستانی بسیار پرجزییات و حاوی احساسات و شخصیتهایی که به خوبی پرداخته میشوند و در هم میآمیزند؛ تا چیزی را بسازند که میشود از آن نهایت لذت را برد. از جوان دانشجو گرفته، تا صاحب اقامتگاه هر کدام تا حدی خوب
رمانی در سبک رئالیستی که چهره ی اجتماعی فرانسه ی قرن ۱۹ رو نشون میده بخصوص نوک قلم بالزاک طبقه ی اشراف رو نشونه گرفته. شاید این کتاب دو قرن پیش نوشته شده ولی همه ما داستان های مشابه اون
نسخه الکترونیک کتاب رو در فیدیبو خوندم. خیلی سبک روانی داره، قابل تامل هست و ترجمه خوب بود.
رمان بد نبود اما مورد علاقه من نبود گوینده هم توانا بود
درود بر شما صدای گوینده بسیار ضعیف است درادای بسیاری از کلمات آنقدر ضعیف بیان می شود که نمیشه به درستی متوجه شد اما بسیار عالی روایت می کنند و در کل کتاب خوبی بود
کتاب جزو بهترین کتابهای تاریخ ادبیات فرانسه وجهانه ولی متاسفانه خوانشش بسیار بی کیفیته
این کتاب به نحوی در خصوص انسانیت و درسهایی درباره روابط انسانها ست.