دانلود و خرید کتاب صوتی سال درخت
معرفی کتاب صوتی سال درخت
کتاب صوتی سال درخت، رمانی نوشتهی ضحی کاظمی، از زندگی سه خواهر و برادر میگوید. راوی داستان سال درخت، پیمان، برادر پریسا و پویا است که در یک درگیری چاقو خورده و از بین رفته است.
نسخه صوتی سال درخت را با صدای گرم و گیرای کاوه یانقی میشنوید.
دربارهی کتاب صوتی سال درخت
سال درخت، کتابی پر از شخصیت است. در ابتدای داستان سال درخت با یک شجرهنامهی خانوادگی بلندبالا روبهرو میشویم که ابتدا ممکن است کمی گیجمان کند. شجرهنامهای که داستان صدسال تنهایی را به یادمان بیاورد. پیمان راوی داستان است. یکی از سه فرزند علی و زری. او که مدتی پیش در یک درگیری از بین رفته است، در کتاب، خواهر و برادرش، پریسا و پویا را خطاب قرار میدهد. در داستان موضوعات زیادی به چشم میخورد. مثلا مهاجرت، سنتگرایی و مدرنیته، انتقام و ...
سال درخت رمانی جذاب و شنیدنی است. ماجراهای زیادی که در داستان اتفاق میافتد، آن را جذاب کرده است و مخاطب را تا انتهای داستان همراه خود میکشاند. اتفاقاتی که راوی در طول داستان برایمان تعریف میکند، فلشبکهایی که به گذشته دارد و فلش فورواردهایی که به آینده میزند، از جذابیتهای داستان سال درخت است.
کتاب صوتی سال درخت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از شنیدن داستانهایی با این سبک لذت میبرید، شنیدن نسخه صوتی کتاب سال درخت برایتان تجربهای لذتبخش خواهد بود.
دربارهی ضحی کاظمی
ضحی کاظمی در سال ۱۳۶۱، در تهران، به دنیا آمد. او دوران دبستان خود را در تهران و راهنمایی و دبیرستان را در لندن گذرانده است. تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مهندسی مواد (دانشگاه علم و صنعت ایران) و سپس کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی (تهران- مرکز) ادامه داده است. همکاریاش با نشریاتی مانند داستان همشهری و چوک را با کار ترجمه آغاز کد. ضحی کاظمی از سال ۸۷ به صورت حرفهای کار داستاننویسی را آغاز کرد. اولین رمان او «آغاز فصل سرد» سال ۹۱ از سوی نشر افراز روانه بازار شد. این رمان نامزد نهایی جایزه واو (رمان متفاوت سال) شد. کتاب دیگر او، سال درخت با ترجمهی کارولین کراسکری در سال ۹۵ در انگلستان منتشر شد. ضحی کاظمی همچنین داستانهای علمی تخیلی و فانتزی بسیاری برای کودکان و نوجوانان نوشته است که مجموعهی آدمنباتیها از آن جمله است. ضحی کاظمی در حال حاضر دبیر و عضو هیئت مدیره انجمن صنفی داستاننویسان تهران است.
بخشی از کتاب صوتی سال درخت
لرز افتاده به شیشههای پنجره. دیوارهای خانه با رنگ بلند آهنگ کمرشان به پیچ و تاب افتاده. از تو دور و نزدیک میشوند. اتاق کوچک و بزرگ میشود. لرزهی افتاده به در شدیدتر است. هم از ارتعاش درام بلند آهنگ. هم از مشت کوبیدنهای مدام پریسا به در. پیچ ضبط را مییپچانی و صدای آهنگ را بلندتر میکنی. از خلال لرزهها و کوبیدنها فریاد پریسا را میشنوی. جواب نمیدهی. کمر پهنت را روی پاهای چاق کوتاهت میلرزانی. دستهایت به سمت بالا میچرخند. و حالا از لای چشمهای بادامیات، مامان را میبینی که همراه مهمانها سر میرسد. میچرخی و هیکل فربهات را میلرزانی. پریسا دوباره میکوبد به در. التماس میکند ضبط را خاموش کنی. التماس میکند در را به رویش باز کنی. قبلا گفته بود که برای دیدن خانه میآیند. اهمیت نمیدهی. الان موقع رقص است.
بیفایده بود. برگشتنی نبودم. آمبولی یا سکته قلبی بعد از عمل. هرچه بود، راه بازگشتم را به زندگی، در یکی از رگهایم مسدود کرده بود. پیرمرد ناشناس هم از ضربههای چاقو نمرده بود. پزشک قانوین تشخیصش این بود که از ترس سکته کرده. پیش از اینکه بدنش شکافته شود و به زمین بیفتد، قلبش از کار افتاده بود. هیچکس برای بردنش نیامد. چندماه بعد از رفتن پریسا، خانمی به نام جمیله بهروزی برای یافتن برادر گمشدهاش از آمریکا عازم تهران میشود. بالاخره بعد از گشتن همهی بیمارستانها و تیمارستانها و زندانهای آمریکا و تهران سراغ پزشکی قانونی تهران میآید. عکس پیرمرد بینام و نشان کشته شده با عکسی که جمیله همراه دارد، مطابقت میکند. آدرس قبر برادرش را میگیرد. قطعه ۲۳۸. قبر کنار رضاخانی پرشکوه. مامان و بابا همان موقع، هزینههای دفن پیرمرد ناشناس را به عهده گرفته و صوابش را نثار روح من کرده بودند...
زمان
۵ ساعت و ۳۶ دقیقه
حجم
۳۰۸٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۵ ساعت و ۳۶ دقیقه
حجم
۳۰۸٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
گوینده مناسبی انتخاب نشده بود خود کتاب، داستان جالبی داره