دانلود و خرید کتاب صوتی من سرگذشت یأسم و امید
معرفی کتاب صوتی من سرگذشت یأسم و امید
کتاب صوتی من سرگذشت یأسم و امید مجموعهٔ ۱۳ جستار از چند نویسنده، متفکر و فعال سیاسی چون واسلاو هاول، مارتین لوترکینگ، آریل دورفمن و... با ترجمهٔ آزاده کامیار و با صدای بینظیر نیما رئیسی است. رادیو گوشه این کتاب صوتی را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی من سرگذشت یأسم و امید
کتاب صوتی من سرگذشت یأسم و امید مجموعهای از جستارهایی است که در کتابها و مجلههای مختلف به چاپ رسیده و پل روگات لوب آنها را در کتاب خود جمع آورده است. اما در ترجمهٔ فارسی کتاب، تنها چند جستار آن انتخاب شده است.
پل روگات لوب، کنشگرای آمریکایی بیش از چهل سال از عمرش را صرف پژوهش کرده و دربارهٔ مسئولیت شهروندی تمام شهروندان زمین و اهمیت توانمندسازی افراد نوشته، دربارهٔ اینکه چرا برخی عمرشان را صرف تعهدی اجتماعی میکنند و برخی از مسئولیت شهروندی خود گریزاناند. او کوشیده این کتاب آنتولوژیای باشد درباب امید سیاسی، به همین دلیل به سراغ جستارهایی به قلم نویسندگانی نامآشنا رفته که هریک از نگاه خود به زبانی شیوا تجربهشان از بخش بسیار کوچکی از تاریخ انسانبودن را برایمان روایت میکنند، روایتهایی حقیقی از امید و ناامیدی، شهامت و هراس و صدالبته مقاومت؛ هرآنچه در زمانهٔ بیم، در تاریکنای زمهریر یأس قلبمان را روشن میکند و یادمان میآورد چه بسیار آدمیانی که در طول این تاریخ پر از نقطههای سیاه و سفید و سرخ و خاکستری مثل ما رنج بسیار به جان کشیدهاند اما پا پس نکشیدهاند در پاسداری از آزادی و برابری تمامی انسانها از هر نژاد و قوم و مذهبی که هستند، در مراقبت از شأن انسان و احقاق حق طبیعت، گیاه و آب و خاک و هرآنچه جان دارد و جان شیرینش خوش است.
در زمانهٔ اخبار بد، در روزهای پر از چهکنمچهکنم، در روزگاری که راست کژ و کژ راست مینماید، در ایامی که بسیار دلت میخواهد بتوانی بگویی اصلاً به من چه، اصلاً چرا من، این جستارها برای ما شبیه چراغی هستند که در ظلمات، در آن دوردستها روشن است و به یادمان میآورد در زمانهای که شباهنگام به کشتن چراغ میآیند، هنوز هست کسی که به خود زحمت برافروختن چراغ بدهد و تا وقتی او هست ما هم باید باشیم، محکم و استوار باشیم.
فهرست جستارهای کتاب از این قرار است:
سالهای سیاه از نلسون ماندلا
سمتوسوی دل از واسلاو هاول
در ستایش صدای آدمی از ادواردو گالیانو
کودکی و شعر از پابلو نرودا
ناامیدی دروغی است که به خودمان میگوییم از تونی کوشنر
ما همه خالد سعیدیم از وائل غنیم
سپتامبر بیا از آرونداتی روی
سیاهچاله از آریل دورفمن
نامهای از زندان بیرمنگام از مارتین لوتر کینگ
ایستادگی در برابر هراس از پیتر آکرمن و جک دووال
امید علیه امید از نادژدا ماندلشتام
فقط عدالت میتواند راه بر نفرین بربندد از آلیس واکر
بدون بخشایش آیندهای در کار نخواهد بود از دزموند توتو
شنیدن کتاب صوتی من سرگذشت یأسم و امید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر احساس ناامیدی میکنید، اگر نمیدانید در این وضعیت بغرنج چه کار کنید، اگر فکر میکنید تنها هستید، اگر نمیدانید آینده به چه سمت وسویی میرود، این کتاب را بشنوید.
جستارهای تأثیرگذار این کتاب با صدای نیما رئیسی صدچندان بر شما اثر میگذارد.
بخشی از کتاب صوتی من سرگذشت یأسم و امید
«۸ ژوئن ۲۰۱۱، در فیسبوک تصویری دیدم که دوستم روی وال من منتشر کرده بود. آنچه جلوی چشمم میدیدم برق از سرم پراند. آن تصویر به اکانت رسمی فیسبوک دکتر أیمن نور، نامزد سابق ریاستجمهوری و فعال سیاسی، لینک شده بود. عکس فجیع صورت داغانشدهٔ مردی حدوداً بیستساله را نشان میداد که سرش روی تکهای سنگ مرمر افتاده و پشت سرش برکهٔ بزرگی از خون درست شده بود. چهرهاش ازریختافتاده و خونین بود. لب پایینیاش تا نیمه چاک خورده و ظاهراً فکش از جا دررفته بود. جای خالی دندانهای جلوییاش را میشد دید و اینطور که به نظر میرسید دندانهایش را در دهانش خرد کرده بودند. چنان ترسناک بود که از خودم پرسیدم یعنی در جنگ به این روز افتاده است. اما وقتی به صفحهٔ دکتر نور رفتم، فهمیدم گویا در ششم ژوئن دو مأمور لباسشخصی در اسکندریه، خالد محمد سعید را چنان به باد ضربوشتم گرفتهاند که جانش را از دست داده.
اولین واکنشم انکار بود. باورم نمیشد کسی بتواند چنین وحشیگری و بیرحمیای را در حق انسان دیگری روا بدارد. قربانی بیستوهشتساله و اهل اسکندریه بود. براساس اظهارات شاهدان عینی، بین او و آن دو مأمور مشاجرهای درگرفته که باعث شده آنها حملهور شوند و این اتفاق در نهایت به مرگ آن مرد جوان ختم شده. نمیتوانستم چنین بیعدالتی مهلکی را ببینم و ساکت و منفعل سر جایم بنشینم. تصمیم گرفتم همهٔ مهارت و تجربهام را به کار بگیرم تا دادخواه خالد سعید باشم و کمک کنم داستان او بیشتر دیده شود. نخستین فکر منطقیای که به سرم زد، انتشار اخبار مربوط به قتل خالد سعید بر صفحهٔ فیسبوک دکتر محمد البرادعی [برندهٔ جایزهٔ صلح نوبل و نامزد بالقوهٔ ریاستجمهوری و مخالف با نظام حاکم] بود که در آن زمان بیش از ۱۵۰۰۰۰ دنبالکننده داشت. اما بعد فکر کردم چنین کاری احتمالاً باعث میشود اتفاقی که قلب یک کشور را خون کرده به منفعتورزی سیاسی تبدیل شود. متوجه شدم صفحهای با عنوان «نام من خالد محمد سعید است» ایجاد شده و گردانندگان این صفحه با لحنی ستیزهجو مطالبی را در آن منتشر کردهاند. تیتر صفحه این بود: «شما سگهای رژیم باید بدانید قتل خالد بیمجازات نمیماند.» میدانستم چنین ادبیاتی باعث نمیشود این موضوع به صدر خبرها برسد.»
زمان
۳ ساعت و ۵۹ دقیقه
حجم
۵۴۸٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۳ ساعت و ۵۹ دقیقه
حجم
۵۴۸٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
عالی. در این ایام که از هر جهت بهانهای برای ناامیدی هست، میبینی چطور در طول زمان، آدمهایی شبیه ما با این هجوم ناامیدی مواجه شدهند و نقبی به امید زدهاند. امیدی که مثل شمعی مقدمهای برای مبارزهست.
این کتاب رو به شدت پیشنهاد میکنم. تنها چیزی که باعث میشه دنیا از شب سیاه عبور کنه و شاهد طلوع خورشید باشه امید داشتن به تغییره. مهم اینه که ترس رو تبدیل به شهامت کنی و جرات کنی جلوی
کتابی عالی با جستارهایی تأمل برانگیز درباره کتابخوان هم چیزی جز تقدیر و تشکر نمیشه گفت. نیما رئیسی شماره یک کتابخوانی با صدایی گرم بیانی شیوا و فهمی روشن و قابل انتقال از مفهوم کتاب مرسی برامون کتاب میخونی🥹✨
بسیار تاثیر گذار و مفید بود ، انسان رو به خودش میاره و به عقیده ی من امید و انگیزه اولین و مهم ترین قدم برای رشد و تغییره که با کلام زیبای نیما رئیسی کاملا برای مخاطب محسوس و
بسیار جالب بود مخصوصا برای من که با الهیات مسیحی آشنایی کامل دارم عالی بود