دانلود و خرید کتاب صوتی ماندن در وضعیت آخر (خلاصه کتاب)

خلاصه‌کتاب صوتی ماندن در وضعیت آخر (خلاصه کتاب) نوشتهٔ توماس آنتونی هریس و ترجمهٔ رضا اردلان و با صدای مصطفی طالبیان مقدم است و شنیدار نگار نوین آن را منتشر کرده است. بهترین وضعیت ممکن شما چیست؟ این خلاصه کتاب به سوال شما پاسخ می‌دهد.

درباره خلاصه‌کتاب صوتی ماندن در وضعیت آخر

با شنیدن این خلاصه کتاب صوتی می‌آموزید ما یک نسخه دستکاری شده از والدینمان هستیم!

یکی از بدترین حس‌های جهان را وقتی تجربه می‌کنیم که به آینه خیره می‌شویم، سرمان را روی بالش می‌گذاریم و یا در خلوتی عمیق از خودمان می‌پرسیم: «لعنتی، چرا اون کار رو کردی؟». حس‌های بدِ گذشته همیشه ما را تحت فشار قرار می‌دهند؛ حس غم‌انگیزِ خواستن و نرسیدن، حس شکست خوردن، یک اخم و یا یک بی‌احترامی که همه چیز را خراب کرده است. البته ما هنوز یک چیز را نمی‌دانیم، اینکه شاید نتوانیم جلوی این احساسات بد را بگیریم، اما می‌توانیم از ماندنش در ذهنمان برای یک روز کامل، یک هفته و یا حتی سال‌های متمادی جلوگیری کنیم.

برای درک بهتر اینکه واقعاً چه اتفاقی در درونمان می‌افتد و این احساس عجیب چگونه بعد از سال‌ها به یکباره بیرون می‌زند، لازم است با یک وضعیت روحی بیشتر آشنا شویم. ما در کودکی با وضعیت «من خوب نیستم، شما خوب هستید» روبه‌رو می‌شویم، اما این وضعیت به چه معناست؟ کودکان موجوداتی وابسته هستند. آن‌ها برای همه چیز - از غذا تا مراقبت - وابسته به والدینشان هستند. مغز ما همه‌ اتفاقات، آموختنی‌ها و همهٔ احساسات شدیدِ پنج سال نخست زندگی را ضبط می‌کند. این نوار ضبط شده در تمام طول زندگی آماده‌ی بازخوانی است. اگر گاهی اوقات احساس وابستگی شدید می‌کنیم به این دلیل است که دوباره کودک می‌شویم و همان احساس‌ قدیمی زنده می‌شود. در واقع ما دوباره همان احساسِ «من خوب نیستم، شما خوب هستید» را تجربه می‌کنیم.

شاید عجیب باشد، اما کودکیِ شیرین یک افسانه است؛ نه اینکه آن خاطرات شیرین واقعاً وجود نداشته‌اند، بلکه به این دلیل که ما نمی‌توانستیم اوضاع را کنترل کنیم. ما مجبور بودیم بازی را متوقف کنیم؛ چون وقت خواب رسیده بود، باید دست‌هایمان را می‌شستیم، صدای بلند، ریختن وسایل بازی و دویدن در خانه ممکن بود بقیه را عصبانی کند. حتی در بهترین موقعیت‌ها و با داشتن بهترین والدین هم کودک هیچ اطمینانی نداشت که احساسات خوب ادامه پیدا کند. تنها چیزی که می‌شد از این وضعیت فهمید، این بود: «شما همه کاره‌اید و من نیستم. شما خوب هستید و من نیستم.»

پدیده‌های مختلف چه شکلی بودند و ما آن‌ها را چگونه می‌دیدیم؟ دنیا چقدر بزرگ، عجیب و گاهی ترسناک بود و ما چقدر ناتوان بودیم. حتی فراموش می‌کنیم که روزی به این نتیجه رسیده بودیم که من خوب نیستم و شما خوب هستید؛ اما نمی‌دانیم که این باور برای همیشه در ذهنمان ضبط شده است.

خبر خوب این است که ما می‌توانیم این تصور قدیمی را تغییر دهیم؛ تصوری که قبل از زبان باز کردن ایجاد شده بود و بر اساس احساس‌ کودکانه‌ ما درباره دنیا بود. یک انسان بالغ باید بتواند از وضعیت «من خوب نیستم، شما خوب هستید» به وضعیت «من خوب هستم، شما خوب هستید» منتقل شود. «من خوب هستم، شما خوب هستید» به منزله اصلاحِ قانون اساسی زندگی ماست. البته فراموش نکنید که وضعیت اولیه کودکی برای همیشه در ذهن ما ثبت شده و اغلب آماده بازخوانی است، اما وضعیت بعدی نیز می‌تواند ضبط می‌شود.

شخصیت انسان سه قسمت دارد؛ ما گاهی کودک هستیم، گاهی والد می‌شویم و فقط گاهی اوقات مثل یک فرد بالغ رفتار می‌کنیم. تحلیل رفتار متقابل به این معناست که متوجه شویم در رفتار با دیگران کدام یک از سه قسمت شخصیت ما ظاهر می‌شود. علاوه بر این باید درک کنیم کدام قسمت از شخصیت طرف مقابل به ما پاسخ می‌دهد. تمام واکنش‌های غیر قابل کنترل و عجیبمان به ماهیت رفتارهای متقابل روزانهٔ ما با دیگران بستگی دارد.

در خلاصه‌کتاب صوتی ماندن در وضعیت آخر به پرسش‌های زیر پاسخ داده می‌شود:

۱. چرا ناگهان عصبانی می‌شویم؟

۲. چرا ترک عادت‌ها سخت است؟

۳. چگونه دیگران را بهتر بشناسیم؟

شنیدن خلاصه‌کتاب صوتی ماندن در وضعیت آخر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این خلاصه‌کتاب به علاقه‌مندان به کتاب‌های توسعهٔ فردی پیشنهاد می‌شود.

بخشی از خلاصه‌کتاب صوتی ماندن در وضعیت آخر

«ماندن در وضعیت خوب یعنی اختیار زندگی را در دست داشتن؛ کاری که بیش از هر چیز به کنترل زمان بستگی دارد. بسیاری از ما تا وقتی جوان هستیم توجه زیادی به زمان نمی‌کنیم. تصور می‌کنیم تا ابد زنده‌ایم و روزها، هفته‌ها و سال‌ها را پشت سر می‌گذاریم؛ بدون آنکه درک کنیم زمان چه موهبت گرانبهایی است.

ما نمی‌توانیم زمان را زیاد کنیم، ولی می‌توانیم نیازهایمان را کاهش دهیم. می‌توانیم برای زندگی خود به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنیم که از زمانی که در اختیار داریم به بهترین نحو استفاده کنیم. امید ما به مدت احتمالی عمرمان خیلی مهم است، زیرا همین امید است که می‌گوید ما چگونه از خودمان مراقبت کنیم. اگر الآن پنجاه ساله هستید، احتمالاً حدود سی سال دیگر زنده خواهید بود. آیا برنامه‌ای دارید؟ سی سال چقدر است؟ به سی سال گذشته فکر کنید و ببینید چه اتفاقاتی افتاده است. آیا می‌خواهید زندگی کنید یا آن را تلف کنید؟ پاسخ شما به این بستگی دارد که تا چه حد اختیار زندگی خود را در دست دارید، چقدر برای آن ارزش قائل هستید و چه برنامه‌هایی برای استفاده از آن دارید؟

قلب یک‌سوم از زمان سه مرحله‌ایِ ضربان خود را کار می‌کند و دوسومِ باقیمانده را مشغول استراحت است. اگر بخواهیم از قلب خود پیروی کنیم باید هر روز را به سه بخش تقسیم کنیم: هشت ساعت برای کار، هشت ساعت برای خواب و هشت ساعت برای فعالیت‌های تجدید کننده قوا.

چه کسی اختیار خواب، کار و اوقات فراغت شما را در دست دارد؟ اگر وقت خالی نداریم احتمالاً به این دلیل است که همان یکی دو ساعتی که فکر می‌کنیم آزاد هستیم، کورکورانه کارهایی را انجام می‌دهیم که دیگران از ما انتظار دارند. برای اینکه وقتمان را در اختیار داشته باشیم باید تصمیم بگیریم؛ حتی اگر سخت باشد.»