دانلود و خرید کتاب صوتی سگ ولگرد
معرفی کتاب صوتی سگ ولگرد
داستان صوتی سگ ولگرد یکی از داستانهای کوتاه صادق هدایت(۱۳۳۰-۱۲۸۱) داستاننویس معاصر ایرانی است. سبک نو و خاص هدایت در نوشتن داستانهای کوتاه، او را الگوی نویسندگان بعد از خود کرده است. این داستان با صدای مصطفی طالبیان منتشر شده است.
درباره داستان صوتی سگ ولگرد
این داستان از زاویه دید یک حیوان است که آسیب دیده و رها شده در خیابان زندگی میکند. این کتاب روایت سرگشتگی و گمشدگی انسان امروز در دنیای بیرحم است. این داستان هرچند بسیار فضای سادهای دارد اما در لایه دوم روایتی پیچیده است از غم و اندوه انسان.
شنیدن داستان سگ ولگرد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این داستان را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی معاصر ایران پیشنهاد میکنیم
درباره صادق هدایت
صادق هدایت یکی از تاثیرگذارترین و پیشروان داستاننویسان ایرانی است. او آثاری جاودانه از خودش بر جا گذاشته که با گذشت دههها از مرگش همچنان خواندنی هستند و محتوای این آثار آنقدر غنی است که حتی تغییر ذائقهی نسلها در ایران باعث نشده که کتابخوانهای نسلهای جدیدتر مخاطب آثار او نباشند.
صادق هدایت در ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ (۱۷ فوریهی ۱۹۰۳) در تهران به دنیا آمد. خانوادهی او اشرافی، متمول و فرهیخته بودند و البته هر چه صادق هدایت بزرگتر شد، بیشتر با این موضوع سر ناسازگاری پیدا کرد. صادق پس از اتمام تحصیل در مدرسهی دارالفنون (با کمی تاخیر) به قصد ادامهی تحصیل در رشتهی دندانپزشکی به فرانسه مهاجرت کرد. خیلی زود فهمید که روحیاتش با این رشته همخوانی ندارد، بنابراین از این رشته انصراف داد.
صادق هدایت پس از مدتی مجددا به تحصیل رو آورد و اینبار برای تحصیل در رشتهی مهندسی به بلژیک رفت. ناگفته پیدا است که او در همین سفرها دل به ادبیات اروپا باخت و بیشتر از رشتهی تحصیلی خودش به مطالعهی آثار ادبی و فلسفی پرداخت. نویسندگانی که با آثار درخشندهشان در این زمان دل و دین از کف صادق هدایت ربوده بودند، عبارت بودند از «ادگار آلن پو»، «گی دو موپوسان»، «رینر ماریا ریلکه»، «فرانتس کافکا»، «آنتوان چخوف» و «فئودور داستایوفسکی».
خواندن این آثار چنان تاثیری بر صادق هدایت گذاشتند که او نمیتوانست تصور کند مخاطب ایرانی از خواندن چنین آثار ارزشمندی محروم بماند. بنابراین دست به کار شد و به ترجمهی این آثار پرداخت. به لطف زحمتهای هدایت در سالهای بین ۱۳۰۲ تا ۱۳۲۹ آثار باارزش و مهمی همچون «دیوار از ژان پل سارتر»، «گورستان زنان خیانتکار» نوشتهی «آرتور کریستین سن» و «مسخ» اثر «کافکا» به زبان فارسی ترجمه و در ایران منتشر شدند. به علاوه تعدادی مقاله از هدایت (مثلا «پیامِ کافکا») منتشر شد که در فضای ادبیات و روشنفکری ایران یک قدم موثر و رو به جلو به حساب میرفت.
درباره رمانها و داستانهای صادق هدایت بیشتر بخوانید.
بخشی از داستان سگ ولگرد
«تمام قوای خودش را جمع کرده بود و جستوخیزهایی از روی ناامیدی برمیداشت. اما اتومبیل از او تندتر میرفت. ـ او اشتباه کرده بود. علاوه بر اینکه به دو اتومبیل نمیرسید، ناتوان و شکسته شده بود. دلش ضعف میرفت و یکمرتبه حس کرد که اعضایش از ارادهی او خارج شده و قادر به کمترین حرکت نیست. تمام کوشش او بیهوده بود. اصلاً نمیدانست چرا دویده، نمیدانست به کجا میرود، نه راه پس داشت و نه راه پیش. ایستاد. لهله میزد، زبان از دهنش بیرون آمده بود. جلوی چشمهایش تاریک شده بود. با سر خمیده، به زحمت خودش را از کنار جاده کشید و رفت در یک جوی کنار کشتزار، شکمش را روی ماسهی داغ و نمناک گذاشت، و با میل غریزی خودش که هیچ وقت گول نمیخورد، حس کرد که دیگر از اینجا نمیتواند تکان بخورد. سرش گیج میرفت، افکار و احساساتش محو و تیره شده بود، درد شدیدی در شکمش حس میکرد و در چشمهایش روشنایی ناخوشی میدرخشید. در میان تشنج و پیچ و تاب، دستها و پاهایش کمکم بیحس میشد، عرق سردی تمام تنش را فرا گرفت. یک نوع خنگی ملایم و مکیفی بود...
نزدیک غروب سه کلاغ گرسنه بالای سر پات پرواز میکردند، چون بوی پات را از دور شنیده بودند. یکی از آنها با احتیاط آمد نزدیک او نشست، به دقت نگاه کرد، همین که مطمئن شد هنوز کاملاً نمرده است، دوباره پرید. این سه کلاغ برای درآوردن دو چشم میش پات آمده بودند»
زمان
۲۷ دقیقه
حجم
۲۵٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲۷ دقیقه
حجم
۲۵٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
اجراهای زیادی از آثار صادق شنیدم اما این بار با این روایت گوینده مو به تنم راست شد . دمتون گرم
گویندگی به شدت ضعیفه. صدای گوینده بد نیست، اما لحن خوندنش اصلاً مناسب نیست و اعصاب خرد کنه. یه لحن خاصیه انگار حماسیه ولی هر چی هست خیلی بده. حتی غلط هم هست. یه جا «میبُرد» رو «میبَرَد» میگه. 😐😬
واقعا غمگین بود
بسیار عالی و دلنشین
داستان غمگینی داشت
نویسنده هم دروغ گفته درباره اینکه مذهب باعث آزار و اذیت حیوانه و هم تهمت زده . گوینده هم خیلی لحن بدی داشت . در کل وقت خودمو هدر دادم
خوب بود
برای انگیزه گرفتن عالیه
قشنگبود
داستان اذیت و آزار یک سگ. این داستان یه جورایی دوره ای بوده الان فقط یه قصه غمگین برای بعضیا حساب میاد چون جز عده ای خیلی محدود که مشکل روانی دارن کسی حیوون آزاری نمیکنه هیچ مقام منزلت سگ