دانلود کتاب صوتی استنطاق با صدای تایماز رضوانی + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی استنطاق

دانلود و خرید کتاب صوتی استنطاق

انتشارات:رادیو گوشه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۱۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی استنطاق

کتاب صوتی استنطاق نوشتهٔ فیودور داستایفسکی و ترجمهٔ عبدالمجید احمدی است. تایماز رضوانی گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و رادیو گوشه آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی استنطاق

درست لحظاتی پیش از اجرای حکم تیرباران و دقایقی پس از اینکه اعضای حلقهٔ پتراشفسکی به اجبار صلیب را بوسیده بودند تا حکم تیربارانشان اجرا شود، یکی از مهم‌ترین احکام بخشش تمام تاریخ از راه رسید. تزار روسیه، جلوی مرگ یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان و اندیشمندان تمام دوران‌ها را گرفت؛ آن هم در زمانی که او هنوز شاهکارهایش را ننوشته بود. در سال ۱۸۶۰ فیودور داستایفسکی متن بازجویی‌هایش در زندان تزار را بازنویسی کرد و توضیحاتی نیز به آن افزود. کتاب صوتی استنطاق، شرحی است از آن تجربه‌ٔ هول‌آور؛ همچنین او درباره‌ٔ پرونده‌ٔ خود و دیگر اعضای محفل پتراشفسکی نوشته و البته مشروح بازجویی‌هایش را طی زمان رسیدگی به این پرونده بی‌کم‌وکاست آورده است.

نیمه‌شبِ ۲۳ آوریل ۱۸۴۹، ۳۶ نفر از جمله فیودور داستایفسکی به جرم عضویت در «محفل پتراشفسکی» بازداشت شدند. محاکمه‌ٔ داستایفسکی ۸ ماه طول کشید. پس از اتمام بازجویی‌ها، به فرمان تزار نیکلای اول، دادگاه تشکیل شد و داستایفسکی را به جرم خواندن، گزارش‌ندادن و توزیع نامه‌های ضددینی و ضدحکومتی به تیرباران محکوم کرد. درست در سحرگاهی که محکومان پای سکوی تیرباران بودند و ۳ نفر‌ از هم‌قطاران داستایفسکی با چشم‌های بسته در انتظار آتش گلوله‌ بر سینه‌هایشان بودند، پیک تزار از راه رسید و خبر از لغو مجازات اعدام برای محکومان حلقهٔ پتراشفسکی داد؛ اما تجربه‌ٔ عذاب روحی این لحظات هرگز داستایفسکی را رها نکرد.

کتاب صوتی استنطاق شامل ۲ بخش است. در بخش اول توضیحات داستایفسکی دربارهٔ پروندهٔ خود و دیگر اعضای محفل پتراشفسکی آمده است. بخش دوم شامل مشروح بازجویی‌هایی است که طی فرایند رسیدگی به پروندهٔ محفل پتراشفسکی، از داستایفسکی شده است.

شنیدن کتاب صوتی استنطاق را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۱۹ روسیه و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره فئودور داستایفسکی

فیودور میخایلوویچ داستایوسکی در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. او نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصربه‌فرد آثار او، روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت‌های داستان است. بسیاری او را بزرگ‌ترین نویسندۀ روان‌شناختی جهان به‌شمار می‌آورند. داستایوفسکی ابتدا برای امرار معاش به ترجمه پرداخت و آثاری چون «اوژنی گرانده» اثر بالزاک و «دون کارلوس» اثر فریدریش شیلر را ترجمه کرد؛ سپس به نگارش داستان و رمان پرداخت. اکثر داستان‌های داستایفسکی، همچون شخصیت خودش، سرگذشت مردمی عصیان‌زده، بیمار و روان‌پریش هستند. در بیشترِ داستان‌های او، مثلث عشقی دیده می‌شود؛ به این معنی که زنی در میان عشق ۲ مرد یا مردی در میان عشق ۲ زن قرار می‌گیرد. در این گره‌افکنی‌هاست که بسیاری از مسائل روان‌شناسانه (که امروز تحت‌عنوان روانکاوی معرفی می‌شوند) بیان می‌شوند. منتقدان، این شخصیت‌های زنده، طبیعی و برخوردهای کاملاً انسانی آن‌ها را ستایش کرده‌اند.

رمان‌ها و رمان‌های کوتاه این نویسنده عبارتند از:

(۱۸۴۶) بیچارگان، (۱۸۴۶) همزاد، (۱۸۴۷) خانم صاحبخانه/ بانوی میزبان، (۱۸۴۹) نیه توچکا (ناتمام)، (۱۸۵۹) رؤیای عمو، (۱۸۵۹) روستای استپان چیکو، (۱۸۶۱) آزردگان/ تحقیر/ توهین‌شدگان، (۱۸۶۲) خاطرات خانهٔ اموات، (۱۸۶۴) یادداشت‌های زیرزمینی، (۱۸۶۶) جنایت و مکافات، (۱۸۶۷) قمارباز، (۱۸۶۹) ابله، (۱۸۷۰) همیشه شوهر، (۱۸۷۲) جن‌زدگان، (۱۸۷۵) جوان خام، (۱۸۸۰) برادران کارامازوف.

داستان‌های کوتاه و بلند او نیز عبارتند از:

در پانسیون اعیان، (۱۸۴۶) آقای پروخارچین، (۱۸۴۷) رمان در نُه نامه، (۱۸۴۸) شوهر حسود، (۱۸۴۸) همسر مردی دیگر، (۱۸۴۸) همسر مردی دیگر و شوهر زیر تخت (تلفیقی از ۲ داستان قبلی)، (۱۸۴۸) پولزونکوف، (۱۸۴۸) دزد شرافتمند، (۱۸۴۸) درخت کریسمس و ازدواج، (۱۸۴۸) شب‌های روشن، (۱۸۴۹) قهرمان کوچولو، (۱۸۶۲) یک داستان کثیف/ یک اتفاق مسخره، (۱۸۶۵) کروکدیل، (۱۸۷۳) بوبوک، (۱۸۷۶) درخت کریسمس بچه‌های فقیر، (۱۸۷۶) نازنین، (۱۸۷۶) ماریِ دهقان، (۱۸۷۷) رؤیای آدم مضحک، دلاور خردسال.

مقاله‌های او عبارتند از:

Winter Notes on Summer Impressions (۱۸۶۳) و یادداشت‌های روزانهٔ یک نویسنده (۱۸۷۳–۱۸۸۱)،

ترجمه‌های او عبارتند از:

(۱۸۴۳) اوژنی گرانده (انوره دو بالزاک)، (۱۸۴۳) La dernière Aldini (ژرژ ساند)، (۱۸۴۳) Mary Stuart (فریدریش شیلر) و (۱۸۴۳) Boris Godunov (الکساندر پوشکین)،

داستایوفسکی نامه‌های شخصی و نوشته‌هایی را که پس از مرگ او منتشر شده‌اند، در کارنامۀ نوشتاری خویش دارد.

فئودور داستایفسکی در ۹ فوریهٔ ۱۸۸۱ درگذشت.

بخشی از کتاب صوتی استنطاق

«بله، اگر آرزوکردنِ شرایط و زندگیِ بهتر برابر است با لیبرالیسم و آزاداندیشی، خُب، به این مفهوم، بنده آزاداندیشم. من دقیقاً به همان معنایی آزاداندیشم که هر انسانی می‌تواند باشد، هر انسانی که در عمق قلبش حس می‌کند از حق شهروندی برخوردار است، حس می‌کند از این حق برخوردار است تا خیر کشورش را بخواهد، زیرا در قلب خود هم عشق به وطن را می‌یابد و هم درک و علم به اینکه نباید به‌هیچ‌وجه به وطنش صدمه بزند. اما مسئله اینجاست که این آرزوی خیر داشتن برای کشور، آرزوی مُجازی است یا خیر؟ بگذارید علیه من مدرک پیدا کنند که من با تحریک نفرت عمومی در پی تغییرات اساسی و کودتا و انقلاب بوده‌ام! من از مدارک جرم نمی‌ترسم، زیرا هرگونه خبرچینی نه چیزی از من کم می‌کند و نه چیزی به من اضافه می‌کند. این خبرچینی‌ها و مدرک‌سازی‌ها و آدم‌فروشی‌ها مرا وادار نمی‌کنند که انسان دیگری بشوم، انسانی متفاوت با آن که هستم. آیا آزاداندیشیِ فراقانونی من در این است که به خودم اجازه دادم با صدای بلند دربارهٔ مسائلی حرف بزنم که دیگران خود را موظف به سکوت در قبالشان می‌دانند؟ تازه، نه به این خاطر که می‌ترسند چیزی برخلاف منویات حاکمیت بگویند (حتی به ذهنشان هم خطور نمی‌کند!)، بلکه به این خاطر که به‌عقیدهٔ آن‌ها درمورد چنین مسائلی نباید با صدای بلند حرف زد. ماهیت اتهام من این است؟ اما ترس از این را که حرفم باب میل حاکمیت نباشد، همواره یک توهین به شخصیت خود می‌پندارم. حقیقتاً هم چرا کسی که در مسیر راست قدم برمی‌دارد باید از بیان حرفش بترسد؟ این بدان معناست که قانون چنان‌که بایدوشاید از حریم شخصی انسان‌ها دفاع نمی‌کند و به‌راحتی می‌توان در ازای ادای چند واژهٔ ساده و گفتن عبارتی نابجا، جان خود را از دست داد. اما سؤال اینجاست: چرا خود ما دیگران را جوری بار آوردیم که هرگونه حرف رک‌وپوست‌کنده‌ای را که تا حدودی شبیه عقیدهٔ شخصی است و بدون هیچ‌گونه ملاحظه‌ای بیان شده، به چشم یک پدیدهٔ غیرعادی و فوق‌العاده بنگرند! من بر این باورم که اگر همهٔ ما با حاکمیت روراست‌تر می‌بودیم، وضعیت خودمان بهتر از آن بود که اکنون است.»

aysan
۱۴۰۲/۰۱/۰۷

اگر به خاطر اینکه دایفسکی نویسنده ی این کتابه میخونید باید بگم اصلا این کتاب به جذابیت رمانهای او نیست صرفا استنطاق او و اعترافات او درباره ی اشخاصیست که نمیشناسیم.

man
۱۴۰۳/۰۲/۱۴

شنیدن حرف هایی که فئودور داستایوفسکی رو تا پای اعدام برد بنظرم واقعا ارزش شنیده شدن داره

Masihi1991
۱۴۰۳/۰۲/۰۴

این نویسنده رو خیلی دوست دارم و کتاب عالی هست حتما مطالعه اش کنید

k1toys.com
۱۴۰۳/۰۶/۰۷

درود بیکران خداوند بر همه..... اینکه این کتاب برای کتابخوان ها جالب باشد نه نیست ولی قرار نیست تمام کتابها خوب باشند و این کتاب را میشه گفت در رده کتابهای معمولی قرار داد شادی و سلامتی و روزی فراوان بدرقه

- بیشتر
ممد د وایز من
۱۴۰۳/۰۴/۲۰

معلوم نیست کدوم کتاب داستایوسکی بوده چون هیچ عنوان خارجی براش پیدا نکردم. کاش حداقل یکی مترجم پیدا کنه بگه مرد حسابی کدوم کتاب ترجمه کردی 😂😂😂😂😂😂😂

شاهین جلیل زاده
۱۴۰۲/۰۱/۲۱

بدرد نمی خوره، نویسندگان بزرگ هم کتاب ضعیف داشته اند، مگر این طور نیست؟🐸🐸

زمان

۳ ساعت و ۵۸ دقیقه

حجم

۵۴۴٫۱ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۳ ساعت و ۵۸ دقیقه

حجم

۵۴۴٫۱ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۸۹,۰۰۰
تومان