دانلود کتاب صوتی قمارباز با صدای بابک قهرمانی + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب صوتی قمارباز اثر فئودور داستایوفسکی

دانلود و خرید کتاب صوتی قمارباز

انتشارات:استودیو نوار
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی قمارباز

کتاب صوتی قمارباز نوشتهٔ فئودور داستایوفسکی و ترجمهٔ سروش حبیبی است. بابک قهرمانی گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و استودیو نوار آن را منتشر کرده است. این رمان مشهور صوتی حکایت عشق حریصانهٔ مردی به قمار است؛ مردی که با هر برد حرصش بیشتر می‌شود و پشیمانی در کارش نیست.

درباره کتاب صوتی قمارباز

کتاب صوتی قمارباز درباره‌ٔ قمار است و درباره‌ٔ آدم‌هایی که هر چقدر می‌‎برند، حریص‌‎تر می‌‎شوند و هرچه می‌بازند، پشیمان نمی‌شوند؛ درباره‌ٔ آدم‌هایی که همهٔ زندگی خود را به پای شانس می‌گذارند. شخصیت اصلی رمان قمارباز، «الکسی ایوانویچ» است. الکسی معلم‌سرخانه‌ای است که وارد خانواده‌‌ای اشرافی می‌شود. خانواده ثروت خود را از دست داده و تنها به امید ارثی زندگی می‌کنند که قرار است پس از مرگ عمهٔ ژنرال به آن‌ها برسد. الکسی ندانسته عاشق «پولینا»، خواهر زن ژنرال می‌‎شود، اما پولینا با سنگدلی و بی‌‎اعتنایی با او رفتار می‌‎کند؛ بااین‌حال وقتی الکسی به پول نیاز دارد، پولینا به او پول برای قمار می‎‌دهد. بار اول شانس با او یار است. شهوت برد او را به‌سمت قمارهای دوباره و دوباره می‌‎کشاند؛ تاحدی‌که تمام پول خود را می‌‎بازد. هم‌زمان عمه هم که همه منتظر مرگ او هستند، می‌آید. عمه که انگار تازه با جذابیت قمار آشنا شده است، تمام ثروت خود را در قمار می‌‎گذارد. انگار همه سرنوشت خود را در قمار می‎‌بینند؛ حتی الکسی که حاضر است جانش را برای پولینا بدهد، تنها راهی که برای رسیدن به او می‎‌بیند، قمار است. فئودور داستایفسکی مانند همیشه چنان در تحلیل شخصیت‎‌ها خوب پیش می‎‌رود، که در پایان احساس می‎‌کنیم آن‌ها را می‎‌بینیم و درک می‌‎کنیم.

شنیدن کتاب صوتی قمارباز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی کلاسیک روسیه و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره فئودور داستایفسکی

فیودور میخایلوویچ داستایوسکی در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. او نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصربه‌فرد آثار او، روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت‌های داستان است. بسیاری او را بزرگ‌ترین نویسندۀ روان‌شناختی جهان به‌شمار می‌آورند. داستایوفسکی ابتدا برای امرار معاش به ترجمه پرداخت و آثاری چون «اوژنی گرانده» اثر بالزاک و «دون کارلوس» اثر فریدریش شیلر را ترجمه کرد؛ سپس به نگارش داستان و رمان پرداخت. اکثر داستان‌های داستایفسکی، همچون شخصیت خودش، سرگذشت مردمی عصیان‌زده، بیمار و روان‌پریش هستند. در بیشترِ داستان‌های او، مثلث عشقی دیده می‌شود؛ به این معنی که زنی در میان عشق ۲ مرد یا مردی در میان عشق ۲ زن قرار می‌گیرد. در این گره‌افکنی‌هاست که بسیاری از مسائل روان‌شناسانه (که امروز تحت‌عنوان روانکاوی معرفی می‌شوند) بیان می‌شوند. منتقدان، این شخصیت‌های زنده، طبیعی و برخوردهای کاملاً انسانی آن‌ها را ستایش کرده‌اند.

رمان‌ها و رمان‌های کوتاه این نویسنده عبارتند از:

(۱۸۴۶) بیچارگان، (۱۸۴۶) همزاد، (۱۸۴۷) خانم صاحبخانه/ بانوی میزبان، (۱۸۴۹) نیه توچکا (ناتمام)، (۱۸۵۹) رؤیای عمو، (۱۸۵۹) روستای استپان چیکو، (۱۸۶۱) آزردگان/ تحقیر/ توهین‌شدگان، (۱۸۶۲) خاطرات خانهٔ اموات، (۱۸۶۴) یادداشت‌های زیرزمینی، (۱۸۶۶) جنایت و مکافات، (۱۸۶۷) قمارباز، (۱۸۶۹) ابله، (۱۸۷۰) همیشه شوهر، (۱۸۷۲) جن‌زدگان، (۱۸۷۵) جوان خام، (۱۸۸۰) برادران کارامازوف.

داستان‌های کوتاه او نیز عبارتند از:

در پانسیون اعیان، (۱۸۴۶) آقای پروخارچین، (۱۸۴۷) رمان در نُه نامه، (۱۸۴۸) شوهر حسود، (۱۸۴۸) همسر مردی دیگر، (۱۸۴۸) همسر مردی دیگر و شوهر زیر تخت (تلفیقی از ۲ داستان قبلی)، (۱۸۴۸) پولزونکوف، (۱۸۴۸) دزد شرافتمند، (۱۸۴۸) درخت کریسمس و ازدواج، (۱۸۴۸) شب‌های روشن، (۱۸۴۹) قهرمان کوچولو، (۱۸۶۲) یک داستان کثیف/ یک اتفاق مسخره، (۱۸۶۵) کروکدیل، (۱۸۷۳) بوبوک، (۱۸۷۶) درخت کریسمس بچه‌های فقیر، (۱۸۷۶) نازنین، (۱۸۷۶) ماریِ دهقان، (۱۸۷۷) رؤیای آدم مضحک، دلاور خردسال.

مقاله‌های او عبارتند از:

Winter Notes on Summer Impressions (۱۸۶۳) و یادداشت‌های روزانهٔ یک نویسنده (۱۸۷۳–۱۸۸۱)،

ترجمه‌های او عبارتند از:

(۱۸۴۳) اوژنی گرانده (انوره دو بالزاک)، (۱۸۴۳) La dernière Aldini (ژرژ ساند)، (۱۸۴۳) Mary Stuart (فریدریش شیلر) و (۱۸۴۳) Boris Godunov (الکساندر پوشکین)،

داستایوفسکی نامه‌های شخصی و نوشته‌هایی را که پس از مرگ او منتشر شده‌اند، در کارنامۀ نوشتاری خویش دارد.

فئودور داستایفسکی در ۹ فوریهٔ ۱۸۸۱ درگذشت.

درباره سروش حبیبی

سروش حبیبی در ۷ خرداد ۱۳۱۲ در تهران به دنیا آمد. او مترجم معاصر ایرانی است که ده‌ها کتاب از زبان‌های فرانسه، روسی، آلمانی و انگلیسی را به فارسی برگردانده است. حبیبی تحصیلات دبیرستانی خود را در تهران و در دبیرستان «فیروز بهرام» به پایان رساند. او از سال ۱۳۲۹ در مدرسۀ عالی پست و تلگراف ادامه تحصیل داد و سپس به خدمت وزارت پست، تلگراف و تلفن درآمد. در سال ۱۳۳۹ برای ادامۀ تحصیل به دانشکده فنی دارمشتات در آلمان رفت و ۳ سال به تحصیل در رشتۀ الکترونیک و همچنین یادگیری زبان آلمانی پرداخت. این مترجم ایرانی، سپس، در وزارت پست و تلگراف، رئیس دروس دانشکدۀ مخابرات شد و در تغییر برنامه و تبدیل آن به دانشگاه مخابرات سهم عمده‌ای داشت. از او به‌عنوان مجری طرح تشکیل مرکز تحقیقات مخابرات نیز یاد می‌شود. فعالیت سروش حبیبی در زمینۀ ترجمه، از همکاری منظم او با مجلهٔ سخن آغاز شد. او طی بیش از ۴ دهه فعالیت خود در عرصهٔ ترجمهٔ آثار ادبی، دریچۀ تازه‌ای به روی خوانندگان ایرانی گشود. آشنایی فارسی‌زبانان با نویسندگانی چون رومن گاری، آلخو کارپانتیه و الیاس کانتی از راه ترجمه‌های او بوده است. اثر نویسندۀ مشهور روسی، واسیلی گرُسمان، با عنوان «پیکار با سرنوشت» یکی از برجسته‌ترین ترجمه‌های سروش حبیبی است.

از دیگر آثار ترجمه‌شدۀ این مترجم می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

«گل‌های معرفت» (اریک امانوئل اشمیت)، «ژرمینال» (امیل زولا)، «زمین انسان‌ها» (آنتوان دو سنت اگزوپری)، «دایی وانیا» (آنتون چخوف)، «بیابان» (آنتون چخوف)، «میدان ایتالیا» (آنتونیو تابوکی)، «شب‌های هند» (آنتونیو تابوکی)، «پرتغال و دیکتاتور آن» (آنتونیو دو فیگردو)، «ما مردم (داستان آمریکا)» (لئو هیوبرمن)، «هائیتی و دیکتاتور آن» (برنارد دیدریش و آل برت)، «تاریخ اجتماعی سیاهان آمریکا» (بنجامین براولی)، «قرن روشنفکری» (آلخو کارپانتیه)، «بیابان تاتارها» (دینو بوتزاتی)، «خداحافظ گاری کوپر» (رومن گاری)، «سگ سفید» (رومن گاری)، «نیروی پیام» (ژان لویی سروان شرایبر)، «طبل حلبی» (گونتر گراس)، «جنگ و صلح» (لئو تولستوی)، «آناکارنینا» (لئو تولستوی)،«پدر سرگی» (لئو تولستوی)،«مرگ ایوان ایلیچ» (لئو تولستوی)،«ژان دو فلورت و دختر چشمه» (مارسل پانیول)، «ارباب‌ها» (ماریانو آزوئلا)، «روزنامه مقاومت» (میکیس تئودوراکیس)، «چشمان بازمانده در گور» (میگل آنخل آستوریاس)،«هنر و اجتماع» (هربرت رید)، «هنر امروز» (هربرت رید)، «ژاپن» (هرمان کان)، «نارتسیس و گلدموند» (هرمان هسه)، «سیدارتها» (هرمان هسه)، «داستان دوست من» (هرمان هسه)، «گورزاد و دیگر قصه‌ها» (هرمان هسه)، «سفر شرق» (هرمان هسه)،«قصه‌ها» (هرمان هسه)، «زندگی و سرنوشت» (واسیلی گروسمان)، «ابلوموف» (ایوان گنچاروف)، «کیفر آتش (برج بابل)» (الیاس کانتی)، «ابله» (داستایوسکی)، «قمارباز» (داستایوسکی)، «شیاطین» (داستایوسکی)، «شبهای روشن» (داستایوسکی)،«همزاد» (داستایوفسکی)، «بانوی میزبان» (داستایوسکی)، «موش‌ها و آدم‌ها» (جان اشتاین بک)، «زنگبار یا دلیل آخر» (آلفرد آندرش)، «مروارید» (جان اشتاین بک)، «سعادت زناشویی» (لئو تولستوی)، «رستاخیز» (لئو تولستوی) و «شیطان» (لئو تولستوی).

اعتماد خوانندگان ایرانی به شیوهٔ ترجمهٔ او چنان است که هر یک از ترجمه‌های تازهٔ او از آثار نویسندگان مشهوری چون داستایوسکی که سال‌ها پیش به فارسی ترجمه شده بوده‌اند با استقبال خوانندگان آثار ادبی روبه‌رو می‌شود. سروش حبیبی در سال ۱۳۵۶ به آمریکا رفت. او از سال ۱۳۵۸ در فرانسه ساکن است.

بخشی از کتاب صوتی قمارباز

«من، که نمی‌خواستم او را بی‌آن‌که توضیحی‌ بدهد رها کنم، گفتم: «اجازه‌ بدهید بپرسم این مادموازل بلانش کیست؟»

«شما خودتان خوب می‌دانید کیست. هیچ‌چیزی نسبت به گذشته عوض ‌نشده. به احتمال زیاد مادموازل بلانش خانم ژنرال خواهد شد. البته به شرطی که شایعه‌ی مرگ مادربزرگ تأیید شود، چون مادموازل بلانش و مامان‌جانش و این مارکی، که نسبتِ بسیار دوری با او دارد، همه می‌دانند که ما دیگر آه در بساط نداریم.»

«و ژنرال واقعاً عاشق اوست؟»

«حالا مسئله این نیست. خوب گوش‌تان را باز کنید و چیزی را که می‌گویم به خاطرتان بسپارید. این هفتصد فلورن را بردارید و بروید کازینو بازی ‌کنید و سعی ‌کنید هر چه می‌توانید بیشتر برایم ببرید. من خیلی پول لازم دارم، به هر قیمت که باشد.»

این را گفت و نادینکا را صدا کرد و با او به ایستگاه رفت و به دیگران پیوست. من در اولین راهی که پیدا شد به سمت چپ پیچیدم، در فکر و حیرت. از این دستور تازه‌ی او که برایش بازی‌ کنم، هاج‌و‌واج مانده‌ بودم. قضیه خیلی عجیب بود! اگرچه افکار زیادی ذهنم را مشغول ‌می‌داشت با این‌همه در تحلیل احساساتم نسبت به پولینا عمیق ‌شدم. حقیقت این است که در این دو هفته‌ی حرمان آسوده‌تر از حالا بودم که به او رسیده ‌بودم، گرچه طی سفر هم دلم برایش بسیار تنگ ‌می‌شد و مثل دیوانه‌ها بی‌قرار بودم و حتا در خواب مدام با او بودم. حتا یک‌بار (در سوئیس) در قطار به خواب رفتم و ظاهراً به‌ صدای بلند با پولینا حرف‌ زده‌ بودم و این خوابم همه‌ی مسافران کوپه را به خنده انداخته ‌بود.

امروز بار دیگر با خود می‌گفتم: «آیا به‌راستی دوستش دارم؟» و بار دیگر نتوانستم به این پرسش خود پاسخی بدهم، یعنی بهتر است بگویم که باز، برای صدمین‌بار، به خود جواب‌ دادم که از او کینه در دل دارم. بله، به او کینه ‌می‌ورزیدم.»

نظرات کاربران

آرین
۱۴۰۲/۰۸/۲۴

گویندگی و ترجمه خیلی خوبه. اما متاسفانه بخش‌هایی از کتاب سانسور شده. نمی‌دونم که این سانسور در خود ترجمه‌ی سروش حبیبی اتفاق افتاده، یا ناشر کتاب صوتی سانسور کرده.

Sima
۱۴۰۱/۱۱/۰۸

از شنیدنش لذت بردم

roshan
۱۴۰۱/۱۱/۲۴

سلام.من بخاطر معروفیت زیاد این کتاب صوتی رو گرفتم.اما گوش دادن بهش آزارم میداد!! گویندگی رو نپسندیدم جاهایی از تعجب یا تاکید استفاده میشد که اصلا نیازی به این حالت ها نبود و بهتر بود مثلا حالت صدا ناراحت باشه.باعث میشد

- بیشتر

زمان

۶ ساعت و ۵ دقیقه

حجم

۷۳۱٫۷ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۶ ساعت و ۵ دقیقه

حجم

۷۳۱٫۷ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
تومان