دانلود و خرید کتاب صوتی بیچارگان
معرفی کتاب صوتی بیچارگان
کتاب صوتی بیچارگان نوشتهٔ فئودور داستایوفسکی است که با ترجمه خشایار دیهیمی و صدای پیمان قریب پناه و مریم محبوب در استودیو نوار منتشر شده است.
درباره کتاب صوتی بیچارگان
این رمان اولین اثر نویسنده است و در قالب نامهنگاری بین سالهای ۱۸۴۵ - ۱۸۴۴ نوشته شده است. داستایوفسکی جوان نسخه اول این کتاب را برای نویسنده مشهور زمان خودش گریگاروویچ میبرد و او به همراه دوستش نکراسوف با هم شروع به خواندن دستنویس اول داستایوفسکی میکنند و تا آغاز صبح آن را تمام میکنند. ساعت ۴ صبح پیش نویسنده میروند و او را بیدار میکنند و برای شاهکاری که آفریده است به او تبریک میگویند.
روز بعد بلینسکی با دیدن داستایوفسکی فریاد زد: «جوان! هیچ میدانی چه نوشتهای؟ تو با ۲۰ سال سن ممکن نیست خودت بدانی.»
کتاب صوتی بیچارگان صدای کارمندی فقیر به نام ماکار دوشکین است. او کارمند نسخهبردار در یک اداره دولتی بیاهمیت است. راوی توصیف میکند شغل واقعی او قربانیشدن است. او فردی صادق، باوجدان، خجالتی و گوشهگیر است. از زدوبند سیاسی که به همکارانش اجازه میدهد روز را سپری کنند، کناره میگیرد. نهایتاً اما آنان با ماکار دشمن میشوند و او را به یک قربانی آیینی بدل میکنند و شکنجهکردن او باعث شور و نشاط آنها میشود. دوشکین حتی اگر میخواست هم نمیتوانست مبارزه کند، زیرا در دهه ۱۸۴۰ یک کارمند فقیر دونپایه عملاً هیچ راهی برای جنگیدن نداشته، اما یک کار از او ساخته بود. او میتوانست بنویسد. دوشکین همچنان که بار دلش را خالی میکند، حتی برای کسی که بهواقع گوش نمیدهد، در مییابد که حرفی برای گفتن دارد.
شنیدن کتاب بیچارگان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی روسیه پیشنهاد میکنیم.
درباره فئودور داستایوفسکی
فئودور میخایلوویچ داستایوفسکی در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. وی نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصربهفرد آثار او، روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. بسیاری، او را بزرگترین نویسندۀ روانشناختی جهان به شمار میآورند.
داستایوفسکی ابتدا برای امرارمعاش به ترجمه پرداخت و آثاری چون «اوژنی گرانده» اثر بالزاک و «دون کارلوس» اثر فریدریش شیلر را ترجمه کرد؛ سپس به نگارش داستان و رمان پرداخت.
اکثر داستانهای داستایوفسکی، همچون شخصیت خودش، سرگذشت مردمی عصیان زده، بیمار و روانپریش هستند. در بیشترِ داستانهای او، مثلث عشقی دیده میشود؛ به این معنی که زنی در میان عشق دو مرد یا مردی در میان عشق دو زن قرار میگیرد. در این گرهافکنیهاست که بسیاری از مسائل روانشناسانه (که امروز تحت عنوان روانکاوی معرفی میشوند) بیان میشوند.
منتقدان، این شخصیتهای زنده، طبیعی و برخوردهای کاملاً انسانی آنها را ستایش کردهاند.
رمانها و رمانهای کوتاه این نویسنده عبارتاند از:
(۱۸۴۶) بیچارگان (رمان کوتاه)
(۱۸۴۶) همزاد (رمان کوتاه)
(۱۸۴۷) خانم صاحبخانه (بانوی میزبان) (رمان کوتاه)
(۱۸۴۹) نیه توچکا (ناتمام)
(۱۸۵۹) رؤیای عمو (رمان کوتاه)
(۱۸۵۹) روستای استپان چیکو
(۱۸۶۱) آزردگان (تحقیر و یا توهین شدگان)
(۱۸۶۲) خاطرات خانه اموات
(۱۸۶۴) یادداشتهای زیرزمینی (رمان کوتاه)
(۱۸۶۶) جنایت و مکافات
(۱۸۶۷) قمارباز (رمان کوتاه)
(۱۸۶۹) ابله
(۱۸۷۰) همیشه شوهر (رمان کوتاه)
(۱۸۷۲) جنزدگان
(۱۸۷۵) جوان خام
(۱۸۸۰) برادران کارامازوف
داستانهای کوتاه او نیز عبارت هستند از:
در پانسیون اعیان
(۱۸۴۶) آقای پروخارچین
(۱۸۴۷) رمان در نُه نامه
(۱۸۴۸) شوهر حسود
(۱۸۴۸) همسر مردی دیگر
(۱۸۴۸) همسر مردی دیگر و شوهر زیر تخت (تلفیقی از دو داستان قبلی)
(۱۸۴۸) پولزونکوف
(۱۸۴۸) دزد شرافتمند
(۱۸۴۸) درخت کریسمس و ازدواج
(۱۸۴۸) شبهای روشن (داستان کوتاه)
(۱۸۴۹) قهرمان کوچولو
(۱۸۶۲) «یک داستان کثیف» یا «یک اتفاق مسخره»
(۱۸۶۵) کروکدیل
(۱۸۷۳) بوبوک
(۱۸۷۶) درخت کریسمس بچههای فقیر
(۱۸۷۶) نازنین
(۱۸۷۶) ماریِ دهقان
(۱۸۷۷) رؤیای آدم مضحک
دلاور خردسال
مجموعه مقالهها او عبارتاند از:
Winter Notes on Summer Impressions (۱۸۶۳)
یادداشتهای روزانه یک نویسنده (۱۸۷۳–۱۸۸۱)
ترجمههای او عبارت هستند از:
(۱۸۴۳) اوژنی گرانده (انوره دو بالزاک)
(۱۸۴۳) La dernière Aldini (ژرژ ساند)
(۱۸۴۳) Mary Stuart (فریدریش شیلر)
(۱۸۴۳) Boris Godunov (الکساندر پوشکین)
داستایوفسکی، نامههای شخصی و نوشتههایی نیز که پس از مرگ وی منتشر شدهاند را در کارنامۀ نوشتاری خویش دارد.
فئودور داستایوفسکی در ۹ فوریهٔ ۱۸۸۱ درگذشت.
زمان
۷ ساعت و ۱۴ دقیقه
حجم
۳۰۰٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۷ ساعت و ۱۴ دقیقه
حجم
۳۰۰٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
خدایا ، باورم نمیشه که این کتاب رو یک جوان 20ساله نوشته. چقدر دوست داشتم تو سن 20 سالگی دوست صمیمی داستایفسکی بودم. از خدا گله دارم که چرا این همه استعداد رو اینگونه سخاوتمندانه به یک انسان هدیه داده...
قشنگ بود
فئودور جوان ، شما نابغه اید. قلب به قلیان در می آید. پیامبر روس لقبی بجاست. در این جهان ،بار هستی بر شانه های مردم فقیر هست.کتاب مردم فقیر ،عشقی پاک و با خالصیت بی نظیر و جدایی که مقدس
کتاب های داستایوفسکی معمولا روند کندی دارن یا اصلا ندارن ، در صورتی میتونی ازش لذت ببری که به عمق داستان نفوذ بکنی اون فضای قهوه ای و روشن رو در ذهنت تصور کنی و جوری فکر کنی درباره این
اصلا نتونستم با این کتاب ارتباطی بگیرم
خوب نبود