دانلود کتاب صوتی تنهایی الیزابت با صدای سپیده مالمیر + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی تنهایی الیزابت

دانلود و خرید کتاب صوتی تنهایی الیزابت

نویسنده:ویلیام ترور
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۱از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی تنهایی الیزابت

کتاب صوتی تنهایی الیزابت نوشته ویلیام ترور است که با ترجمهٔ فرحناز حائری و گویندگی سپیده مالمیر در انتشارات ماه آوا منتشر شده است. ترور در این رمان تصویری واضح و پر از جزئیات از زندگی در لندن دهه‌ هفتاد میلادی ارائه می‌دهد. این کتاب داستان چند زن میانسال است که در بیمارستانی به گذشته خود می‌پردازند. و آن را برای هم تعریف می‌کنند. نویسنده برنده جایز دیوید کوئن برای یک عمر فعالیت ادبی است.

درباره کتاب صوتی تنهایی الیزابت

الیزابت که چهل و یک ساله است پس از نوزده سال زندگی مشترک که فرجامی ناموفق داشته، با داشتن سه فرزند برای انجام فوری یک عمل جراحی به بیمارستانی در لندن می‌رود و در کنار سه زن دیگر در یک بخش، بستری می‌شود‌. کل ماجرای کتابِ تنهایی الیزابت، پیرامون زندگی این چهار زن ادامه پیدا می‌کند و جزییات زیادی از گذشته و حال در کنار روایتی از شکست‌ها‌، پیروزی‌ها وعشق‌هایشان بازگو می‌شود . برای مثال یکی از زن‌های هم‌اتاقی الیزابت، شوهری مهربان دارد اما از گزند خانواده همسرش در امان نیست ؛ دیگری درگیر رابطه با مردی غیرقابل اعتماد است و الیزابت خود با یکی از دخترانش ارتباطی به شدت متلاطم دارد چرا که دخترنوجوانش با وجود سن کم‌، دل درگروی عشق پسری دارد که از دید الیزابت ، فرد مناسبی محسوب نمی‌شود . ویلیام ترور به دقت ، روابط این زن‌ها را ترسیم کرده و ادامه داستان را در بیرون بیمارستان جایی که آدم‌های مورد اشارۀ این زن‌ها وجود دارند نیز از سرمی‌گیرد.

کتاب صوتی تنهایی الیزابت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به علاقه‌مندان به داستان‌هایی با محوریت و روایت زنان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی تنهایی الیزابت

در لندن او را به اپرای دایدو و انه‌اید برده بود و به ویمبلدون تا بازی تنیس لوئیز بِراف را ببیند. خودش هم با الیزابت تنیس بازی کرده و چند شگرد یادش داده بود. همیشه در حال تاکسی‌گرفتن بود و با لبخندی محو کنار الیزابت می‌نشست و مستقیم به جلو چشم می‌دوخت. وقتی باهم در خیابان راه می‌رفتند، الیزابت خجالت‌زده بازویش را می‌گرفت و او می‌گفت از اینکه با الیزابت دیده شود به خود می‌بالد. الیزابت را برای صرف چای به کافه‌گونتِرز برده بود، چون الیزابت دلش می‌خواست آنجا را ببیند. به کافه‌ریتز هم برده بودش، باز هم صرفاً به‌این‌خاطر که برای الیزابت جالب بود. دی تراوتون اسمش را گذاشته بود «آقاهه». ایوی فاست نخودی خندیده بود. همه‌اش یک‌جور شوخی به نظر می‌آمد، یک‌جور خوشمزگیِ مطبوع، اینکه او و آقاهه تنیس بازی می‌کردند و بعد شراب سفید می‌نوشیدند. بعد شوخی‌شوخی همه‌چیز جدی و حتی بهتر شد، چون الیزابت می‌دانست آن مرد می‌خواهد با او ازدواج کند، چون از او خواستگاری کرده بود و الیزابت حتی لحظه‌ای دل‌دل نکرده بود.

بااین‌حال موعدش که رسید الیزابت خوش نداشت تختش را با او شریک شود. الیزابت از این موضوع جا خورد و با دلی گرفته فرض را بر این گذاشت که ازآن‌دست زنانی است که شراکت در تخت با هیچ مردی مطلوبشان نیست. بعضی زن‌ها این‌طور بودند، توی روزنامه‌ها درباره‌شان خوانده بود: چنین زن‌هایی از آنچه در دادگاه‌های طلاق جنبهٔ جسمانی ازدواج نامیده می‌شد خوششان نمی‌آمد. در ماه‌عسلشان، در میان خرابه‌های باستانی کِرت، این موضوع را با او در میان نگذاشت، چون فکر می‌کرد خیلی غیرمنصفانه است. از این موضوع ناراحت بود و تااندازه‌ای شرمگین. درواقع به‌مدت نوزده سال از این موضوع حرفی نزد.

گیتالی
۱۴۰۱/۰۸/۰۹

بسیار حوصله‌سربر و خسته کننده، نصفه رهاش کردم متاسفانه.

ندا
۱۴۰۳/۰۸/۰۵

من کتاب چاپی‌اش رو خریدم و با هر زحمتی بود تا صفحه ۷۷ طاقت آوردم، ولی واقعا نمی‌تونستم حتی یک کلمه دیگه بخونم. تا حالا کتابی نخونده بودم که این‌قدر اسم اشخاص و مکان داشته باشه و در کل بسیار حوصله‌سر

- بیشتر

زمان

۱۴ ساعت و ۱ دقیقه

حجم

۷۸۰٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۱۴ ساعت و ۱ دقیقه

حجم

۷۸۰٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۹۰,۰۰۰
۶۳,۰۰۰
۳۰%
تومان