دانلود و خرید کتاب صوتی پرنده به پرنده
معرفی کتاب صوتی پرنده به پرنده
کتاب صوتی پرنده به پرنده نوشته آن لاموت است که با ترجمه مهدی نصرالهزاده و گویندگی فروغ حداد توسط انتشارات شرکت توسعه محتوای لحن دیگر منتشر شده است. این کتاب دربارهٔ نوشتن و زندگی است. کتاب پرنده به پرنده یکی از محبوبترین و پرفروشترین کتابها درباره نویسندگی است. لاموت در کتاب «پرنده به پرنده» ترغیب میکند، تعلیم میدهد و الهام میبخشد.
درباره کتاب پرنده به پرنده
یادتان باشد که شما صاحب آن چیزهایی هستید که برایتان اتفاق افتاده است. اگر دوران کودکیتان چنگی به دل نمیزده، احتمالاً این فکر را رفتهرفته در سر پرورانده اید که اگر حقیقت را دربارهٔ آنچه واقعاً در خانوادهتان گذشته بگویید، یک انگشت اشاره سفید و استخوانی دراز از لای ابری بیرون خواهد جست و ضمن اشاره کردن به شما، این فرمان را با صدایی ترسناک و رعدآسا به شما ابلاغ خوهد کرد که: «ما به تو گفتیم که نگویی.» اما این فکر مال آن وقتها بود. هرآنچه را الان میتوانید درباره والدین، خواهرها و برادرها، قوم و خویش، و همسایههایتان به یاد بیاورید روی کاغذ بیاورید؛ بعداً درباره اینکه آیا این کارمان مصداق افترا زدن هست یا نه صحبت خواهیم کرد.
آن لاموت به خوانندههایی که در سودای نوشتن هستند یاد میدهد که چگونه نوشتن را به بخشی از زندگی تبدیل کنند. چیزی که کتاب را متمایز میکند این است که این کتاب تنها کتابی درباره نویسندگی نیست و بیشتر شبیه به خودزندگینامهای خواندنی است که در آن لاموت همان قدر که درباره نویسندگی میگوید درباره زندگی نیز مینویسد.
کتاب پرنده به پرنده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به نوشتن و کسانی که بهتازگی میخواهند در این مسیر قدم بگذارند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پرنده به پرنده
حال، اخبار دیگری در راه است که میتوان گفت، از حیث عملی، حتی از خبر «تکالیف کوتاه» هم بهتر است، و آن ایدهٔ پیشنویسهای افتضاح ابتدایی است. همهٔ نویسندگان خوب از این پیشنویسها مینویسند. اینگونه است که آنها به پیشنویسهای خوب دوم و پیشنویسهای معرکهٔ سوم میرسند. مردم عموماً به نویسندگان موفق نگاه میکنند، نویسندگانی که کتابهایشان را منتشر میکنند و ممکن است حتی بهلحاظ مالی هم وضعشان خوب باشد، و فکر میکنند که آنها هر روز صبح قبراق و سرحال، همچو خورشید تابان، پشت میزشان مینشینند و فکر میکنند که آنها از آنچه که هستند و از اینکه چقدر بااستعداد و خوشقریحهاند و چه داستانهای درجهیکی برای نقل کردن دارند بسیار راضی و خشنودند؛ فکر میکنند که آنها چند نفس عمیق میکشند، آستینهایشان را بالا میزنند، قولنج گردنشان را چند باری میشکنند تا همهٔ گرفتگیهای عضلهشان از بین برود، و بعد شیرجه میزنند، بندها و قطعات کاملاً شکلگرفته را بهسرعتِ تندنویسان دادگاه تایپ میکنند. اما این فقط خوابوخیالِ نابلدان است. من بعضی نویسندگان خیلی بزرگ را میشناسم، نویسندگانی که شما دوستشان دارید، نویسندگانی که به زیبایی تمام مینویسند و پول خیلی زیادی هم درآوردهاند، و مطلقاً هیچیک از آنها اینگونه نیست که بنشیند و همواره احساس اشتیاق و اطمینان بیحد داشته باشد. هیچیک از آنها پیشنویسهای اولی که مینویسند پیشنویسهایی زیبا و شکیل نیست. قبول. یکی از آنها پیشنویسهای اولش هم اینطور است، اما ما او را خیلی دوست نداریم. فکر نمیکنیم که او زندگی درونی غنیای داشته باشد یا اینکه خدا دوستش داشته باشد یا آنکه حتی بتواند وجود این آدم را تحمل کند. (هرچند وقتی این موضوع را با دوست کشیشم، تام، مطرح کردم گفت وقتی پیش خودت فکر کنی که خدا درست از همان آدمهایی متنفر است که تو هستی، میتوانی با خیال راحت بدانی که خدا را نه آنچنان که هست بلکه مطابق تمثال خودت آفریدهای.)
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
ترجمهی کتاب بسیار پرغلط و خوانش گوینده هم با غلطهای تلفظی بسیاری همراه است. شکل خوانش بسیار سرد و بیروح،البته بخشی کاملا متوجه ترجمهی بد کتاب است.
این کتاب عالی است