دانلود کتاب صوتی مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم با صدای رضا بهبودی + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم

دانلود و خرید کتاب صوتی مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم

گوینده:رضا بهبودی
انتشارات:رادیو گوشه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۲۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم

کتاب صوتی مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد توی سرم نوشته فرناندو سورنتینو با ترجمه محمدرضا فرزاد و صدای رضا بهبودی منتشر شده است. فرناندو سورنتینو از مشهورترین نویسندگان آمریکای لاتین است که با زبان طنز روایت‌ می‌کند.

درباره کتاب مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد توی سرم

کتاب صوتی مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد توی سرم داستان آدم‌های خنده‌داری را روایت می‌کند که به شکل احمقانه‌ای و با تصادف به دردسر می‌افتند. آدم‌های داستان‌های این کتاب اصلا باهوش نیستند و  خودشان را با مسائل پیچیده درگیر نم‌ی‌کنند، سورنتینو طنزپرداز است و داستانش از همان بخش‌های اول و با توضیح جوراب‌های خشک شده آنتولین شما را می‌خنداند. 

داستان ساده است، موقعیت‌ها ساده است و هنر نویسنده در همین است، با داستان روبه‌رو می‌شوید و با خود می‌گویید چطور به ذهنم نرسید، بعد هرچه تلاش می‌کنید نمی‌توانید موقعیتی که او ساخته است را بازسازی کنید. 

شنیدن کتاب مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد توی سرم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای تمام خوانندگان ادبیات داستانی مخصوصا ادبیات طنز پیشنهاد می‌کنیم

بخش‌‌هایی از کتاب مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد توی سرم

راستش را بخواهید، من صبح تا شب، هربار که پا به حمام می‌گذارم اولین منظرهٔ چشم‌نوازی که می‌بینم همین جوراب‌های سیخِ آنتولین است. چنان بی‌حساب‌وکتاب هم پهن‌اند که کم‌ترین جایی نمی‌ماند که من هم بتوانم اجالتاً حوله‌ای پهن کنم.

خلاصه، ماه‌های آزگار این‌جوری لحظات عمرم را با جوراب‌های آنتولین قسمت کردم. تا آن‌که بالاخره یک روز من هم اسیر طغیان یأس عقیمی شدم که مرا به انجام همان عمل قهرمانانه‌ای وامی‌داشت که هر کس یک‌بار هم شده در طول عمر مرتکبش می‌شود. خب، سرنوشت می‌تواند چهره‌های مختلفی به خودش بگیرد. بعضی‌ها در میدان جنگ و در هنگامهٔ خون و غبار، بر فراز اسب‌ها و مسلح به شمشیر و زوبین، به شأن‌ومنزلت حماسی نایل می‌شوند. بعضی‌ها هم یک حمام و جوراب‌های روی جاحوله‌ای آنتولین قسمت‌شان می‌شود.

بدون لحظه‌ای تردید، جوراب‌های آنتولین را با تُک ناخن‌هایم برداشتم و پرت‌شان کردم توی توالت. با حرص دستهٔ سیفون را پایین کشیدم و کاسهٔ توالت پُر از آب شد. یک موج زلال سهمگینْ غرش‌کنان چاهک سفید را از آب پوشاند و با همان فشارِ شدید، همهٔ حجم آب را سروصداکنان هُلُپی فروکشید. اما جوراب‌های آنتولین لج‌بازانه جلوِ فشار بی‌مهار آب ایستادگی کرد. و عاقبت جوراب‌ها فاتحان قعر توالت بودند. 

درحالی‌که تسبیحی از عرقِ خشم بر پیشانی‌ام نقش بسته و دلم هنوز به آرمانی بحق خوش بود و جانم از تردید شرحه‌شرحه و عقل از سَرم حسابی پریده بود، آن‌قدر منتظر ماندم و ماندم تا کاسهٔ توالت دوباره از آب پُر شود. سراسیمه دستهٔ سیفون را هِی فشار دادم. آن هم با قیافهٔ درهم و مچالهٔ آدمی که دارد در آخرین کشاکش‌های مرگ به خودش می‌پیچد تفنگ را هدف می‌گیرد و هِی ماشه را می‌چکاند به سمت بَبری که همین الآن به‌اش پریده. بالاخره، قُل‌قُلِ مهیبی بلند شد و جوراب‌های لجوج عازمِ اِشغال همان جایی شدند که از همان لحظهٔ اولی که آنتولین پوشیده بودشان، اصلاً لیاقت‌شان همان جا بود.

مثل چوپانی که دنبال گوسفند گم‌شده‌اش می‌گردد، مثل مادری که دنبال بچه‌اش می‌گردد، آنتولین تمام روز سرسختانه، اما بی‌ثمر، دنبال جوراب‌های نازنینش می‌گشت، جوراب‌هایی که شاید تنها عشق حقیقی او بودند. شکست‌خورده و مغموم، عاقبت دست از جست‌وجو کشید و به این نتیجهٔ خودپسندانه رسید که حتماً آن‌ها را دزدیده‌اند. آنتولین، پاک خسته و ازپاافتاده، مملو از اندوهِ ناشی از حس خیانت، راهیِ مغازهٔ گوشهٔ خیابان شد و یک جفت جوراب دیگر خرید!

Siavash Nasseri
۱۴۰۰/۰۹/۲۶

عالیه! پر از طنز تلخ. گوینده هم که مثال‌زدنی!

پناه آورده به کتاب از پایان نامه
۱۴۰۱/۰۴/۲۵

من دوستش داشتم اما چون اشتراک داشتم پولی بابتش نداده بودم داستان های طنز خاصی بود که مطمئنا برای همه جالب نیست ادم ها توی داستان های گاهی زیادی خنگ اند و کارهای عجیبی میکنند و جالب بودنش به همین چیزها بود. به

- بیشتر
شقايق بانو
۱۴۰۱/۰۱/۰۶

من که نتونستم باهاش ارتباط بگیرم و ناتمام ولش کردم

alefzed
۱۴۰۰/۱۱/۳۰

کتابی پر از نماد از دیوار تنهایی ک به دور خودمون می‌کشیم،از افکاری ک نمی‌تونیم از دست اونا خلاص شیم،از بی تفاوتی مردم به هم و... نمیتونم بگم ارتباط خوبی با کتاب و داستانهاش برقرار کردم همونطور که نمیتونم بگم از

- بیشتر
Abolfazl Samipour
۱۴۰۳/۰۸/۲۷

بد نبود

Nathalie
۱۴۰۳/۰۸/۲۵

تجربه خوبی نبود. کتاب با یک داستان تهوع آور آغاز و با یک داستان عقده یی تموم می شه. همه داستان ها به جز شاید یکی تقلیدهایی نه چندان خلاقیت آمیز از داستان نویسان قرن بیستم آمریکا هستند. سوررئالیسم آرژانتینی

- بیشتر
mahmoud
۱۴۰۳/۰۷/۰۲

از گوش دادن به کتاب لذت بردم. اگر دنبال یه مجموعه داستان کوتاه خلاق، بامزه و عجیب هستید ازین کتاب غافل نمودید. بنظرم دو تا ازین داستان ها پتانسیل تبدیل شدن به داستان بلند رو دارند. خوانش کتاب هم فوق

- بیشتر
Rosmari
۱۴۰۳/۰۶/۲۵

سلام 🌱 کتاب در نقد طنز عنوان شده، اما بسیار بی مزه، آبکی و بی نمک بود. طنزها نقد اجتماعی، روانشناسی و یا رفتاری دارک و انتزاعی بودند و در اصل، میشود گفت در بعضی داستان‌ها، کتاب نقد فانتزی است بسیار

- بیشتر
Sonbol Rashidi
۱۴۰۳/۰۵/۱۵

طنز سوررئال و اغراق شده ای که بیانگر دردهای اجتماعی، روانشناسی و فرهنگی تک تک ما، فارغ از مکان جغرافیایی مون در روی کره خاکی است.آقای رضا بهبودی کاربلد و خوش صدا، کار را به مراتب جذاب تر و دلنشین

- بیشتر
معصوم
۱۴۰۳/۰۵/۱۳

توصیفاتش.. کلماتی که بکار میبره اون خط ریز بین عشق و تنفر در قصه اولش دیوانه کنندس..😂♥️ حقیقتا که من از آنتولین متنفرم😂

زمان

۶ ساعت و ۳۱ دقیقه

حجم

۵۳۸٫۲ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۶ ساعت و ۳۱ دقیقه

حجم

۵۳۸٫۲ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۱۵۱,۰۰۰
۶۰,۴۰۰
۶۰%
تومان