کتاب به خودت اعتماد کن
معرفی کتاب به خودت اعتماد کن
کتاب به خودت اعتماد کن نوشته هیدر موناهان است که با ترجمه زهرا جهانفریان منتشر شده است. کتاب به خودت اعتماد کن به شما یاد میدهد خودتان را باور داشته باشید و بتوانید مسیر درست را انتخاب کنید.
درباره کتاب به خودت اعتماد کن
بسیاری از زنان در حرفهٔ، تمامِ مدت برای اینکه از هر نظر بینقص باشند به خودشان فشار زیادی میآورند. ما همیشه باید ظاهری زیبا و جذاب داشته باشند، کارشان را به بهترین نحو انجام دهند، بیشترین فروش را داشته باشند و همه را تحت تأثیر قرار دهند. آنان خیلی نسبت به خودشان سختگیر هستند.
اما نویسنده کتاب به خودت اعتماد کن چشمان مارا به روی این واقعیت باز میکند که افراد دیگر ممکن است بهظاهر و از بیرون بینقص بهنظر بیایند، ولی هرکسی درگیریهای خودش را دارد. همهٔ ما، هم روزهای خوب داریم و هم روزهای بد. ما نمیتوانیم تمامِ مدت خودمان را بهخاطر این موضوع سرزنش کنیم. تمامِ کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که از اشتباهاتمان درس بگیریم و از آنچه یاد گرفتهایم در جهت پیشرفت خودمان در آینده استفاده کنیم. چیزهایی که ما خودمان را بهخاطر آنها سرزنش میکنیم چیزهایی هستند که اصلاً برای دیگران اهمیتی ندارند و متوجهشان نشدهاند.
این کتاب به شما کمک میکند با حقیقت دیگران و خودتان روبهرو شوید و بتوانید در حوزه کاری خودتان بدون احساس فشار موفق شوید.
خواندن کتاب به خودت اعتماد کن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که میخواهند موفق باشند و از خودشان احساس رضایت داشته باشند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب به خودت اعتماد کن
«مامان میتونی روی کفشهام بنویسی؟»
این سؤالی بود که پسر نهسالهٔ من، دیلان، ساعت ششونیم صبح و قبل از رفتن به مدرسه از من پرسید. من داشتم باعجله در آشپزخانه اینطرف و آنطرف میرفتم که صبحانه را آماده کنم و سعی داشتم قبل از اینکه مجبور شویم باعجله از خانه بیرون برویم وسایلش را در کیفش بگذارم؛ آنوقت او از من میخواست روی کفشهایش بنویسم.
«چی؟ زودباش داره دیرمون میشه.»
ناگهان دیدم کفشهای بسکتبالش را با یک خودکار بهسمت من دراز کرده. میدانستم آن شب مسابقه دارد ولی هنوز هم نمیفهمیدم درمورد چهچیزی صحبت میکند.
«باید چی بنویسم؟»
«من میخوام ته کفشم بنویسی: تو میتونی هر کاری که بخوای رو انجام بدی.» فکر میکنم متوجهِ نگاه ماتومبهوت من شد، بههمینخاطر توضیح داد: «مامان اصلاً مهم نیست که تو چقدر کارت خوبه و یا چقدر بااستعداد هستی، در هر صورت لازمه هر چندوقت یک بار به خودت این مسئله رو یادآوری کنی. وقتی در شرایط سخت قرار میگیری باید به خودت یادآوری کنی که کی هستی. تو نمیتونی هر روز و هر لحظه حس اعتمادبهنفس داشته باشی.»
نمیتوانستم چیزی را که میشنیدم باور کنم. چقدر شگفتانگیز بود!
آن جمله را برایش با ماژیک ته کفشش نوشتم و کفش را به او پس دادم. دیلان رفت تا بقیهٔ وسایلش را داخل کیف بگذارد و من بی هیچ کلامی ماتومبهوت به او نگاه میکردم. نمیتوانستم به اتفاقی که آن لحظه افتاده بود فکر نکنم. پسرم به من یاد داده بود که یادآورها چقدر مهم هستند. واقعاً تحت تأثیر قرار گرفتم. من چهلویک سال سن داشتم ولی هنوز هم با مقولهٔ اعتمادبهنفس مشکل داشتم. سالها طول کشید تا یاد بگیرم چطور به خودم باور داشته باشم. او نُه سال بیشتر نداشت ولی بااینحال توانسته بود برای خودش محل ایمنی از اعتمادبهنفس بسازد که در مواقع لزوم میتوانست برای دلگرمی به آن رجوع کند.
حجم
۲۰۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۰۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه