کتاب راز حباب ها
معرفی کتاب راز حباب ها
کتاب راز حباب ها نوشته آگاتا کریستی جنایینویس مشهور است که با ترجمه بهرام افراسیابی منتشر شده است. این کتاب معمایی را آگاتا کریستی بدون حضور پوآرو نوشته است و شما تا انتها همراه آن خواهید بود و از حل معما لذت خواهید برد.
درباره کتاب راز حباب ها
جیمی ماک گراث پیشنهاد کار ماجراجویانه و پردرآمدی را به آنتونی کید میدهد که این کار با روحیه آنتونی که به قول خودش عاشق دردسر است جور در میآید، کنت استیل پیچ که زمانی در رأس امور هرزوسلاواکی بوده در یک شب مورد حمله افراد ناشناس قرار میگیرد و جیمی به کمک او میآید و به پاس این کمک کنت استیل پیچ قبل از مرگش خاطراتش را به او واگذار میکند تا به ناشری بفروشد و مبلغ هزار لیره پول را برای خود بگیرد ولی جیمی به دنبال معدن طلا است. او این مورد را به همراه نامههای یک خانم که بدور از چشم شوهرش برای معشوقهاش مینوشته بدست میآورد و میخواهد که آن را به صاحبش برگرداند تا او را از شر اخاذی راحت کند و نامهها را به او بسپارد.
ولی یک شب از ورودش به لندن نمیگـذرد که نامه را از وی میربایند، کسی که نامهها را میرباید درصدد اخاذی بر میآید و با ویرجیمی راول بیوه پولدار و زیبا و جذابی که ترس در وجودش نیست برخـــورد میکند و در صدد بر میآیـــد تا او را بازیچه خود قرار دهد، اما یک روز که به منزلش میرود با جسد مـــردی روبرو میشود که نامهها را میخواست به او بفروشد و با دیدن جسد به دنبال کسی برای کمک میگردد که آنتونی به عنوان روزنامه فروش خود را به ویرجیمی نزدیک میکند ولی او اصلاً بروز نمیدهد که از جریان نامهها مطلع است و از این به بعد مانند دوستی وارد ماجـــرا میشود...
لرد کاترهام شخصیتی که تمامی لندن از سیاستمداران تا مردم عادی او و قصر او را به نام چیمینی میشناسند و اکثر مهمانیهای سیاستمداران و رجال دولتی در قصر او برگزار میشود و در بعضی از فصول سال قسمتهایی از آن به بازدید توریستها و مردم عادی اختصاص مییابد.
در چیمینی قتلی اتفاق میافتد و میهمانهای ناخواندهای رفت و آمد میکنند مقتول کنت ابلوویچ است که میهمانی به خاطر او و برای سلطنت رسیدنش در هرزوسلاواکی با کمک انگلستان در عوض گرفتن امتیازات نفت برگزار شده بود.
جورج لوماکس سیاستمدار با تجربه و با نفوذی که میهمانی چیمینی را با اصرار و خواهش از لرد کاترهام برگزار میکند و کنت ابلوویچ و شخصیتهای مهم انگلستان را به آنجا دعوت میکند تا نقشه خود را برای حکومت هرزوسلاواکی و به تخت نشاندن ابلوویچ و گرفتن امتیازات نفتی مطرح نماید. ولی با قتل ابلوویچ حوادثی در چیمنی اتفاق میافتد که نقشههای او را نقش بر آب میکند.
سرانجام کارآگاه بتل کارآگاه زبردست و معروف اسکاتلندیارد وارد میشود تا با همراهی خوانندگان جلوی ربوده شدن کوه نور را بگیرد این داستان با فکر آگاتا کریستی به گونهای پیش میرود که خوانندگان میپندارند که خود در کنار آن جریانات قرار دارند. امید است که این داستان مورد توجه خوانندگان قرار بگیرد.
خواندن کتاب راز حباب ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات جنایی معمایی پیشنهاد میکنیم
درباره آگاتا کریستی
آگاتاکریستی جنایینویس نامدار انگلیس در ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در تورکی در ایالت دیوونشایر در جنوب انگلستان متولد شد. خانهای که در آن به دنیـا آمد اشفیلد نام داشـت و کریستی تا آخر عمر خاطرات شیرین خود را از این خانه به یادداشت. پدرش فردریک آلوامیلر و مادرش کلاریسا نام داشتند. فرزندان اول و دوم خانواده، پسر و دختری به نامهای مارجری و مونتی بودند و آگاتا سومین فرزند خانواده به حساب میآمد که با نام کامل آگاتا مری کلاریسامیلر غسل تعمید یافت. مری و کلاریسا از نامهای خانوادگی آنها بود و آگاتا، نامی بود که یکی از دوستان فردریک پیشنهاد نمود.او در شب کریسمس ۱۹۱۴ با کاپیتان آرچیبالد کریستی از یگان هوایی ارتش امپراطوری- ازدواج کرد و از آن پس به آگاتاکریستی تغییر نام یافت. در آن زمان انگلستان آماده جنگ با متحدّین میشد و به همین سبب آرچی دو روز پس از ازدواج به ارتش بازگشت و آگاتا نیز در بیمارستانی در تورکی مشغول به کار گشت. طی این مدت آگاتا و خواهرش به بحث دربارۀ نوشتن داستان جنایی میپرداختند. نخستین مسئله برای آگاتا انتخاب یک سبک نگارش مستقل در داستانهای کارآگاهی بود و او تا مدتی به این موضوع میاندیشید. سرانجام هم تصمیم گرفت به سبک داستانهای شرلوک هولمز نوشتۀ آرتور کانن دویل بنویسد ولی میخواست کارآگاهی مستقل از هولمز داشته باشد. او نمیدانست چه شخصیتی را به عنوان کارآگاه داستانهایش انتخاب کند تا اینکه متوجه پناهندگان بلژیکی- که در تورکی میزیستند شد. از خود پرسید: آیا ممکن است یکی از پناهندهها، بازنشستۀ پلیس بلژیک باشد؟... و چنین شد که هرکول پواروی بلژیکی خلق گردید. آگاتا در ۱۹۲۸ به طور رسمی از سرهنگ کریستی جدا شد و تا مدتی به دخترش روزالیند سرگرم بود تا اینکه با باستانشناسی شریف و نیک سیرت به نام مکس مالووان آشنا گردید. مکس دستیار پرفسور لئونارد وولی باستانشناس بزرگ انگلیسی بود و در ۱۹۳۰ با این نویسندۀ معروف پیمان زناشویی بست. او پس از سالها فعالیت ادبی شهرت در ۱۸ ژوئن ۱۹۷۶ درگذشت.
بخشی از کتاب راز حباب ها
مسافران تور مسافرتی شامل هفت آقا و یک خانم بودند که همگی در حالی که عرق از سر و صورتشان میریخت با اشتیاق ملاقات راهنمای خـــود آنتونی کید و دوستش جیمی ماک گراث را نظاره میکردند. آن دو دوست چنان با هم بـــرخورد و از هم احوالپرسی کردند که مسافران از دیدن آن صحنه لذت میبردند. همگی از این که آنتونی کید راهنمای آنها است خوشحال بودند، خصوصاً، خانمها، چون او واقعاً قیافه جذاب، هیکل ورزشکارانه و رفتاری متین همراه با تحرکی خاص داشت و مسافران با دیدن شادی و تحرک او به وجد میآمدند. دوست آنتونی هم مردی قد بلند و خوش قیافه بود. آنتونی به مسافران پیشنهاد کرد تا او با دوستش مشغول احوالپرسی است آنها میتوانند به دوستانشان در اروپا کارت یا یادداشتی بنویسند و جالب این که در آن گرمای طاقت فرسا همه از این پیشنهاد استقبال کردند. جیمی ماک گراث نگاهی به داخل ماشین انداخت و گفت:
آنتونی ظاهراً این بار حرمسرای خودت را هم آورده ای؟ آنتونی با مسخرگی گفت: واقعاً هم که شبیه زنان حرمسرا هستند، قیافهها را که میبینی؟
البته ولی فکر نمیکردم که این قدر تغییر سلیقه داده باشی، ظاهراً سوی چشمانت کم شده است. و شروع کرد به خندیدن.
نخیر قربان آنچه مرا به این روز انداخته است شکم گرسنه است جانم، آخر من نماینده آژانس مسافرتی کاسل هستم.
اوه، جالبه ولی نمیدانم چطور شده که سراغ یک کار با نظم و ترتیب رفتهای آن هم در این جهنم؟
خوب چه میشود کرد رفیق اگر میشد این شکم لامصب را به طریقی جواب داد این کار را رها میکردم، ولی فکر میکنم بزودی خوش شانسی به من روی میآورد و اینجا را رها میکنم.
حجم
۳٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۹۴ صفحه
حجم
۳٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۹۴ صفحه
نظرات کاربران
داستان های کریستی اکثرا جذاب هستن. داستان درباره قتل یه پادشاه و یک دزد هستش که به نظرم جالب بود ، حداقل مثل بیشتر داستان های امروزی به راحتی نمیشد حدس زد قاتل و دزد کیه به نظرم کسایی که کتاب