دانلود و خرید کتاب قدرت فیلم هاوارد سوبر ترجمه خشایار قشقایی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب قدرت فیلم

کتاب قدرت فیلم

معرفی کتاب قدرت فیلم

کتاب قدرت فیلم نوشته هاوارد سوبر است که با ترجمه خشایار قشقایی منتشر شده است. غالب عمر سوبر  به آن گذشته است که دیوارهای معرفِ دانشگاه سنتی‌ را پایین بریزد و چیز دیگری بسازد. در این کتاب سوبر نگاه و نظرش درباره فیلم‌ها را بیان می‌کند.

درباره کتاب قدرت فیلم

هاوارد سوبر از تراز اول‌ترین مدرسان سینما در جهان است. شصت‌وپنج درسِ مختلف، در هر حوزهٔ برنامهٔ فیلم یوسی‌ال‌ای (به‌جز پویانمایی)، تدریس کرده است: فیلم‌نامه‌نویسی، کارگردانی، تولید، تاریخ سینما، نظریهٔ فیلم، و نقد فیلم. به‌روشنی پیداست که او از هوش و نیروی خلاقه‌ای به‌غایت ناآرام و گونه‌گون برخوردار است.

این‌همه بناست من را از آفرینندهٔ اثر  به خود اثر  برساند.

کتاب قدرت فیلم نه یک اثر  نقادانهٔ متعارف است، نه مُشتی باید و نبایدهای ابلهانهٔ من‌درآوردی برای فیلم‌نامه‌نویس یا نویسنده‌کارگردانِ تازه‌کار. در عوض، مجموعه‌ای فوق‌العاده غنی از مفاهیم، ایده‌ها، و مشاهداتی است حاصل از سال‌ها تدریس. این مجلّد حداقل مظنه‌ای به دستِ شما می‌دهد برای فهم آنکه هاوارد سوبر چرا چنین ستوده و ارجمند است؛ نه فقط در عالم دانشگاهی، که در جرگهٔ بعضی از مهم‌ترین افراد خلاق در صنعت سینما.

همهٔ مثال‌های سوبر از «فیلم‌های محبوب به‌یادماندنی» است. چنانکه خود توضیح می‌دهد، اینها دو ویژگی مجزاست: اول آنکه هر فیلمِ موردبحث باید در زمانهٔ خود به‌شدت محبوب بوده باشد و دوم اینکه باید در خاطرهٔ فرهنگی‌مان نیز همچنان باقی مانده باشد. با توجه به محبوبیت عظیم هالیوود در هفتادوپنج سال گذشته، جای تعجب نیست که فیلم‌های موردبحث او از فیلم‌های کلاسیک و بدنه‌اصلیِ آمریکایی باشند. عمدهٔ بینش سوبر به کارِ فهم فیلم‌های مستقل نیز می‌آید و همین‌طور  به کارِ فهم فیلم‌سازی در اقصی‌نقاط جهان که خواهان جذبِ مخاطبی بین‌المللی است.

کتاب قدرت فیلم نمی‌کوشد مخاطبان را دسته‌بندی کند یا قواعدی ساده‌انگارانه برای فیلم‌نامه‌نویسی و کارگردانی فراهم آورد. 

خواندن کتاب قدرت فیلم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به سینما پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب قدرت سینما

مشاهدات و اصولی که در این کتاب آمده‌اند دربارهٔ همهٔ فیلم‌ها صدق نمی‌کنند. تعمیم‌هایم راجع‌به «فیلم»ها هم فقط به‌اندازهٔ تعمیم‌های بعضی دیگر راجع‌به «کتاب»ها یا «نقاشی»ها یا «آدم»هاست. همهٔ عمرم شاگرد سینمای جهان بوده‌ام، ولی از آنجا که در دانشگاهی آمریکایی و در جوار آن محل اساطیریِ هالیوودنام تدریس می‌کنم، و بیشترِ دانشجوهایم اهل آمریکا و خواهانِ ساخت فیلم‌های آمریکایی‌اند، مثال‌هایم محدود به فیلم‌های آمریکاییِ دورهٔ ناطق است. این نه به معنیِ آن است که باور دارم فیلمِ مهم فقط همین‌هاست، نه به معنیِ آن است که اینها را «بهترین» فیلم‌ها می‌دانم. دلیلم در محدود کردنِ بحث به فیلم‌های آمریکایی فقط این است که به‌لحاظ منطقی، می‌توانم مطمئن باشم بیشترِ آنهایی که حرف‌هایم را می‌خوانند یا گوش می‌دهند با اغلبِ مثال‌هایی که می‌آورم آشنا هستند.

این هم نیست که حرفم در مورد همهٔ «فیلم‌های آمریکایی» یا همهٔ «فیلم‌های هالیوودی» باشد. تابه‌حال بیش از هشتادهزار فیلم بلند داستانیِ آمریکایی ساخته‌اند و هیچ ادعایی ممکن نیست شاملِ حال همه‌شان بشود. مشاهدات و نتیجه‌گیری‌های من متمرکز بر مجموعه‌ای گسترده از فیلم‌هایی است که به آنها «فیلم‌های محبوب به‌یادماندنی» می‌گویم. اینجا دو خصیصهٔ مختلف در کار است و هر دو هم باید مدّنظر  باشد:

۱) فیلم‌هایی که در دورهٔ خودشان محبوب بوده‌اند. اکثریت عمدهٔ فیلم‌هایی که نتیجه‌گیری‌هایم مبتنی‌بر آنهاست، از ده فیلم صدرِ جدول فروش در سال اکرانشان بوده‌اند، غالباً در جایگاه اول یا دوم.

۲) فیلم‌هایی که دست‌کم تا ده سال محبوب مانده‌اند. بسیاری از فیلم‌ها در سال اکرانشان خیلی خوب می‌فروشند، اما هیچ‌کس نمی‌خواهد آنها را دوباره ببیند. به‌گمانم انتظارِ زیادی نیست اگر تأکید کنیم فیلمی که می‌خواهد واجد صفت «به‌یادماندنی» شود باید دست‌کم ده سالی محبوب مانده باشد.

در صحبت عادی، وقتی می‌گوییم چیزی «به‌یادماندنی» است، عموماً منظورمان به‌جز «ازش خوشم آمده» نیست. اما آنچه من تصمیم می‌گیرم به یادم بماند، شاید همانی نباشد که دیگری تصمیم می‌گیرد به یادش بماند. در کتاب حاضر، «به‌یادماندنی» قضاوت شخصی من دربارهٔ ارزش یک فیلم یا آنچه فکر می‌کنم باید به یاد بماند نیست؛ صرفاً بیان این واقعیت است که شمار زیادی از مردم این فیلم‌ها را به یاد دارند.

اگر کسی بگوید: «حقیقتش جونم، دیگه هیچ اهمیتی نمی‌دم»، «پاریس رو که ازمون نگرفته‌ند» یا «پیشنهادی بهش می‌دم که نتونه رد کنه» و شمار زیادی از مردم، سال‌ها بعد از اکرانِ فیلم‌ها، هنوز بدانند این دیالوگ‌ها از بربادرفته، کازابلانکا، و پدرخوانده است، پس روشن است فیلم‌های مذکور ذاتاً به‌یادماندنی‌اند. تلاشِ همهٔ عمرم آن بوده است که بفهمم چرا بعضی از فیلم‌ها به‌یادماندنی و محبوب‌اند و بقیه این‌طور  نیستند. 

pejmannavi
۱۴۰۰/۰۷/۲۱

قطعا اگه امروز از من پرسیده بشه بهترین پنج کتاب اولی که خوندی چه کتابهایی هستند, این کتاب یکی از اونهاست. این کتاب رو تقریبا تصادفی پیدا کردم و تک نظر این کتاب باعث شد نمونه رو بگیرم و فقط

- بیشتر
امیر مقربی
۱۴۰۰/۰۴/۱۴

کتاب فوق‌العاده عالی و سودمندیه و اطلاعات ناب؛ سنگین و بسیار ارزشمندی داره. حتی میشه گفت یه نوع مرجع هست و هر از چندگاهی باید بهش رجوع کرد و اینطور نیست که با یک بار خواندن پرونده‌اش رو بست. . در ابتدا

- بیشتر
رهام معتمدی
۱۴۰۰/۱۱/۳۰

معدود قسمت‌هایی که عبارت انگلیسی هم درج شده متوجه تفاوت زیاد متن اصلی با ترجمه میشه شد. از اشکالات نسخه طاقچه هم میشه به این اشاره کرد که چند تا مدخل‌ها علیرغم عنوان متمایز متن تکراری داشتن. البته غلط‌های نگارشی

- بیشتر
alikazemi7
۱۴۰۱/۰۶/۲۸

خوش خوان و بسیار مفید برای فیلمنامه نویسان، کارگردانها و منتقدین

parto89
۱۴۰۱/۰۵/۱۵

کتاب متاسفانه ترجمی خوبی نداره

.
۱۴۰۱/۰۳/۱۷

ترجمه می‌تونست بهتر باشه اما ارزش خوندن داره..

کاربر ۴۶۷۷۱۰۶
۱۴۰۲/۰۳/۱۴

درحقیقت ودر تمام کتتاب امام خمینی ره ودر شرکت ندان این حصرت ودرارتحتان جانسوز ودرتاچ ذاده شکلات کردم 09358068811درحقیقت شمدا یه هاکاری بامن نکردید

هیچکاک بین تعلیق و غافلگیری تفاوت می‌گذاشت، با گفتنِ آنکه اگر دو آدم پشتِ میزی نشسته باشند و بمبی منفجر  شود، غافلگیر می‌شویم؛ اما اگر  ببینیم کسی بمبی زیرِ میز کار می‌گذارد و بعد، ببینیم دو آدم پشتِ آن میز می‌نشینند، سروکارمان با تعلیق افتاده است.
امیر مقربی
«انتقامغذایی است که باید سرد سِرو شود.» این جمله‌ای از رمانِ پدرخواندهٔ ماریو پوزو است و در آنجا، منتسب به سیسیلی‌های باستان. بعضی آن را از کتابِ له لیِزون دونژوروز، اثر پیر آمبرواز دولاکلو، چاپِ ۱۷۸۲، می‌دانند و بعضی دیگر از دوروتی پارکر؛ باز بعضی دیگر  آن را به کیلینگان‌ها نسبت می‌دهند. مثل خیلی از عبارت‌های معروفِ دیگر، احتمالاً بارها به ابداع رسیده است. پایه و اساس عمدهٔ آثار یونانی و رومی، مثل الکترای اُریپید و تقریباً همهٔ نمایشنامه‌های سنکا، انتقام است. نمایشنامه‌نویس‌های الیزابتی غالباً درام‌های انتقامی نوشته‌اند، مثل تراژدیِ اسپانیاییِ تامِس کید، جهود مالتِ مارلو، تاجر ونیزی، هملت، اݧݧݧُتللویِ شکسپیر و دیگر آثار. در فیلم، انتقام از هرسهٔ پدرخوانده‌ها می‌چکد و در فیلم‌هایی مثل نابخشوده، آمادئوس، همه‌چیز دربارهٔ ایو، شکارچیِ گوزن، آرواره‌ها، جویندگان، این گروه خشن، راننده‌تاکسی، و داستان عامه‌پسند نقشی اساسی داردبماند بی‌شمار کمدی‌ای که غریزهٔ انتقام را برای خنده گرفتن از تماشاگر به بازی می‌گیرند.
esrafil aslani
به یک معنی، شاید بتوان گفت اصلاً شخصیتِ ذاتاً جذاب نداریم؛ آنچه داریم فقط روابط شخصیتیِ جذاب است.
allWhite
قهرمان معمولاً ابزارِ برتر  ندارد؛ اخلاق برتر دارد.
محسن
نمایشِ لذت قهرمان به سروشکل گرفتنِ بهترِ شخصیت او کمکی نمی‌کند؛ در حقیقت، شاید او را اصلاً از چشم بیندازد.
امیر مقربی
کنش وقتی دوربین شروع به فیلم گرفتن می‌کند، کارگردان‌های آمریکایی داد نمی‌زنند: «دیالوگ!»داد می‌زنند: «اکشن!»
شهرام صفاری زاده
فیلم شاید صمیمی‌ترین رسانه‌ای است که ابداع شده. کلوزآپ می‌تواند تصویری بدهد که میدانِ‌دید را پر کند، طوری که قابلِ‌مقایسه با تجربهٔ نوزادْ دمِ سینهٔ مادر  باشد یا نزدیکیِ دو عاشق در خلوت. حرکت آهسته، با قادر ساختن ما به دیدنِ روشن‌ترِ رابطهٔ زمان و مکان، و رابطهٔ آدم‌ها و اشیا درحالی‌که در زمان‌ومکان در حرکت‌اند، حسی از صمیمیت خلق می‌کند. زاویه‌های چندگانهٔ دوربین اجازه می‌دهد تماشاگر رابطهٔ شخصیت‌ها و اشیا را به انحایی ببیند که در زندگیِ واقعی، امکانشان نیست
allWhite
فرقی نمی‌کند تلاشتان در فهمیدنِ فیلمی باشد یا ساختنش؛ اولین سؤالی که باید بپرسید این است که، «این فیلم داستانِ کیست؟» وقتی به فیلم‌هایی که موفق نبوده‌اند نگاه می‌کنیم، اغلب متوجه می‌شویم فیلم‌سازها نتوانسته‌اند جوابی درخور  به همین سؤالِ ساده اما کاملاً  اساسی بدهند. ساده‌ترین راهِ جواب به سؤالِ «این فیلم داستانِ کیست؟» پرسیدن دو سؤال دیگر است: ۱. در آغاز قصه، چه کسانی هستند؟ ۲. در آخر قصه، کدامشان باقی مانده‌اند؟
allWhite
در تاریخ سینما، بسیاری از به‌یادماندنی‌ترین تیم‌ها چنان درهم‌تنیده‌اند که خیلی معمول است مردم هویت‌های ویژهٔ هریک از آنها را اشتباه بگیرند. مثلاً کدام لورل بود و کدام هاردی؟ این بوچ کسیدی است یا ساندنس کید؟ تلما کدام است؟ لوییز کدام؟
امیر مقربی
ما برهنه و بی‌دفاع به دنیا می‌آییم، اما اولین چیزی که در سروکارمان با جهان، به‌تدریج برای خودمان درست می‌کنیم زره است. (دومین چیز ابزار است که مدخلِ خودش را دارد.) زره از ما محافظت می‌کند و می‌تواند شاملِ قدرت جسمانی، تحصیلات، طبقه، رویکرد، و ریخت ظاهری باشد، و یا شامل هرآنچه دور خودمان می‌پیچیم تا از خطر و صدمه، در امان بمانیم
allWhite
پایان باید برای تماشاگر خوش باشد، نه لزوماً برای شخصیت‌ها.
allWhite
پرسونا «پرسونا» را نباید با «شخصیت» اشتباه گرفت. پرسونا چیزی است که بازیگر دارد، فراتر از هر نقشی که بازی کند. تا حدی، از صفات شخصیتیِ خود بازیگر، مثل سختی یا شکنندگی، برمی‌آید؛ یا از صفات جسمانی‌اش، مثل رفتار، نحوهٔ حرف زدن، قدم برداشتن، نگاه کردن به دیگران، و غیره. آنچه در خیلی از فیلم‌های به‌یادماندنی رخ می‌دهد امتزاجی از پرسونای بازیگر  با کاراکتری است که آن را بازی می‌کند. چارلز فاستر کِین را با بازیِ اورسن ولز یا مایکل کورلئونه را با بازیِ آل پاچینو به یاد می‌آوریم و سخت است بگوییم شخصیت کجا تمام می‌شود و بازیگر کجا شروع.
allWhite
پرده برداری در عمق وجودِ خیلی از ما ترسی هست که نکند عمق وجودی اصلاً وجود نداشته باشدنکند همهٔ آنچه شده‌ایم کار ِ ژن‌هایمان، جامعه‌مان، آموزش‌وپرورشمان، و دیگر  نیروهای خارج از خودمان باشد. پس، از آن خواهیم ترسید که اگر دیگر آدم‌ها بفهمند واقعاً که و چه هستیم، دیگر دوستمان نداشته باشند، دیگر  به ما احترام نگذارند، دیگر  نخواهند هیچ‌گونه ارتباطی با ما داشته باشند، و همین می‌شود که وانمود می‌کنیم به آنچه نیستیم. صحنه‌های کمیک و تراژیکِ به‌یادماندنی غالباً دربردارندهٔ نوعی پرده‌برداری هستند، جایی که شخصیت از همهٔ تظاهرها عاری و عریان می‌شود.
allWhite
«انتقام۵۵غذایی است که باید سرد سِرو شود.»
کاربر ۷۰۷۶۳۳۳
فیلمی با صحنهٔ آغاز معرکه و صحنهٔ پایان معرکه راهِ عظمت را پیشاپیش تا نیمه رفته است. باقی‌اش جز لایی‌گذاری نیست.
کاربر ۷۰۷۶۳۳۳
سه چیز است که فیلم محبوب به‌یادماندنی هیچ‌گاه به آنها نمی‌پردازد و دربارهٔ آنها نیست: ۱) عشقِ یک‌طرفه ۲) ناتوانی ۳) یأس از آنجا که کتاب مقدسِ سرگرم‌سازیِ عامه‌پسند مبتنی‌بر مذهبِ اصالت فرد است مبتنی‌بر این باور که فرد می‌تواند هرآنچه بخواهد بشود اگر واقعاً بخواهد هر چیزی که غیر از این را القا کند ممنوع است.
allWhite
هنرمند غالباً نمی‌داند دارد چه می‌آفریند تا وقتی به انجامش برساند. پیشه‌ور اما معمولاً می‌داند؛ وگرنه دست‌به‌کار  نمی‌شد. به‌دلیلِ همین، هنرمندْ پردل‌وجرئت‌تر است چون باید به دلِ ابهام، شک‌وتردید، و تاریکی بزند. در حقیقت، همین دل‌وجرئت است که هنرمند را متمایز می‌کند، رسانه‌اش هرچه باشد. این به معنیِ آن نیست که هنرمند نباید پیشه‌وری زبردست باشداغلب هست‌بلکه به معنیِ آن است که هنر فراتر از پیشه می‌رود.
allWhite
تواناییِ فیلم در  به نمایش درآوردنِ کنش‌های هم‌زمان از بزرگ‌ترین قدرت‌های آن است.
allWhite
آنچه در رابطهٔ مخاطب با شخصیت اهمیت دارد این نیست که آیا با شخصیت همدردی می‌کند یا، با مستحیل شدن در وجود وی، با او یک‌دلی می‌کند؟ و یا اصلاً حتی با او واقعاً هم‌ذات‌پنداری می‌کند یا نه؟ آنچه واقعاً مهم‌ترین چیز است هم‌ذات‌پنداریِ مخاطب با موقعیتِ شخصیت است.
allWhite
چیزی که پر از پیچیدگی‌های مختلف باشد شبیه به پازلی بزرگ است که روی میز پخش شده‌و چالشی که در اینجا وجود دارد، سر درآوردن از آن است که این‌همه تکه را چطور می‌شود سرِ‌هم کرد. چیزی که هم‌تافته باشد بیشتر  به ساعتی عتیقه می‌ماند که در آن، همهٔ اجزاء، برای نیل به هدفی واحد، با یکدیگر همکاری می‌کنند. پیچیدگی ضرورتاً عمقی به اثر  نمی‌دهد، اما هم‌تافتگی اغلب می‌دهد.
allWhite

حجم

۴۴۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۶۹ صفحه

حجم

۴۴۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۶۹ صفحه

قیمت:
۱۶۴,۰۰۰
تومان