دانلود و خرید کتاب موج نوی فرانسه میشل ماری ترجمه محمدرضا یگانه‌دوست
تصویر جلد کتاب موج نوی فرانسه

کتاب موج نوی فرانسه

نویسنده:میشل ماری
انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:
۴.۴از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب موج نوی فرانسه

 کتاب موج نوی فرانسه نوشته میشل‌ماری، سینه‌فیل و پژوهشگر افسانه‌ای سینمای فرانسه است. او در این کتاب از مکتب هنری موج نوی فرانسه سخن می‌گوید.

درباره کتاب موج نوی فرانسه

 در این کتاب میشل ماری،  ضمن ساختن یک نقشۀ سه بعدی از مکتب موج‌نو، درباره نحوۀ شکل‌گیری و شکل‌شناسی آن نیز صحبت کرده است. فهرست مطالب این کتاب به تنهایی سرشار از ایده‌های نافذ و افق‌های روشن در زمینه هنر سینما است. 

موج‌نوی فرانسه همچنان یکی از مهم‌ترین و معروف‌ترین جنبش‌ها در تاریخ سینما است و کتاب موج‌نوی فرانسه، به قلم میشل ماری،  از برجسته‌ترین پژوهشگران جهانی در این حوزه، مقدمه‌ای گویا و جاندار بر این برهۀ حساس سینمایی تاریخ است. 

میشل ماری از جنبه‌های مختلفِ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و تاریخی به بحث دربارۀ موج‌نوی فرانسه پرداخته و رداختن به دغدغه‌های تکنیکی و زیبایی‌شناختی را هم فراموش نکرده است. ماری ضمن شرح مهم‌ترین خصوصیات مکتب موج‌نو، کارگردان‌ها، تهیه‌کننده‌ها، بازیگران و فیلمبرداران اصلی این جنبش را هم معرفی کرده است . 

 خواندن کتاب موج نوی فرانسه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

کتاب موج‌نوی فرانسه، با داشتن تصاویر سینمایی مختلف و یک گاه‌شمار ویژه از رویدادهای مهم این دوره، کتابی مفید و چه بسا ضروری برای همۀ کسانی است که به این دوره حساس و خلاق در تاریخ سینما علاقه دارند.

 درباره میشل ماری

 میشل ماری در سال ۱۹۴۵در فرانسه متولد شد. او استاد مطالعات سینما و مدیر گروه مطالعات سینمایی و سمعی و بصری دانشگاه پاریس ۳ یا سوربن جدید است. او تحقیقات نقادانه‌ای دربارۀ فیلم‌های از نفس افتاده و تحقیر اثر گدار منتشر شده کرده و همچنین آثار دیگری دربارۀ تاریخ سینما و زیباشناسی تألیف کرده است.

 بخشی از کتاب موج نوی فرانسه

ژاک سیسلیه در ۱۹۶۰ ارزیابیِ «بی‌درنگ» خود را از موج نو نوشت و باز به فیلم روابط بد پرداخت که از رمانی نوشتهٔ سسیل سن‌لورن اقتباس شده بود. فیلم آستروک ماجراهای دو جوان شهرستانی (با بازیِ جیانی اسپوزیتو و آنوک آیمه) را روایت می‌کند که به پاریس آمده‌اند و می‌کوشند وارد حرفهٔ خبرنگاری شوند و نام خود را در روزنامه‌ها ببینند. آستروک بعدها در یادداشت‌هایش خلاصهٔ داستان را این‌گونه نوشت: «تأملی بر کشف پاریس توسط دو جوان جاه‌طلب شهرستانی و موفقیت‌های شادی‌آفرینشان و چهرهٔ زنی امروزی که شکننده اما مصمم است.»(۲) مرد جوان خیلی زود پس از اینکه مقاله‌هایش پی‌درپی رد می‌شود، دست از تلاش می‌کشد. او سوار قطار می‌شود و به شهرش بازمی‌گردد. اما دیگری که دختری بلندپرواز است می‌ماند، و پس از رابطه‌ای با سردبیر یکی از روزنامه‌های بزرگ پاریس، نویسندهٔ مد می‌شود، سپس به‌تدریج اسم‌ورسمی در روزنامه‌ها پیدا می‌کند. سیسلیه به‌درستی اظهار می‌کند که: «علاقهٔ آستروک به بالزاک، فیلم را به نسخهٔ مدرنی از آرزوهای بربادرفته تبدیل کرده است.»(۳) جاه‌طلب‌ها موفق شدند، درحالی‌که آرمان‌گراها شکست خوردند. پل ژگوف و کلود شابرول درس اخلاقی کمابیش مشابهی در پسرعموها می‌دهند، زیرا در آن ژیگولوی عیاش، آزمون حقوق را با موفقیت پشت سر می‌گذارد، درحالی‌که دانش‌آموز کوشا رد می‌شود.

اگرچه لازم به تذکر است که سیسلیه در توصیفش از روابط بد به یک شگرد روایی مهمِ آستروک توجه نکرده است؛ این داستان را به شکل فلاش‌بک زن جوان که اکنون متهم به سقط جنین شده، روایت می‌کند. ما در آغاز فیلم او را در اتاق بازجویی ادارهٔ پلیس کدزورفر، تحت فشار بازپرس (ایو روبر) برای افشای نام دکترش می‌بینیم. دکتر که نقشش را کلود دوفن بازی می‌کند سرانجام خود را می‌کشد. مضمون سقط جنین کمی بعد در پسرعموها به شکلی بسیار بدبینانه‌تر تکرار شد.

سیسلیه تأکید می‌کند که کانون اصلی روشنفکری در فیلم روابط بد، محلهٔ سن‌ژرمن‌دپره است، اما فضای اجتماعی آن به جریان اصلی روزنامه‌نگاری که در اطراف شانزه‌لیزه گرد آمده‌اند، تعلق دارد. به عقیدهٔ سیسلیه، موج نو از همین چند محله جهانش را می‌سازد.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
در ژاپن ناگاشی اوشیما کار خود را به‌عنوان دستیار آغار کرد، سپس نقد و فیلمنامه نوشت و سرانجام سه فیلم بسیار شخصی را پشت سر هم کارگردانی کرد: شهر عشق و امید (۱۹۵۹)، قصهٔ بی‌رحم جوانی (۱۹۶۰)، و دفن خورشید (۱۹۶۰). بلافاصله پس از آن با شب و مه در ژاپن (۱۹۶۰) که ادای دینی به آلن رنه بود، جایگاه خود را به‌عنوان رهبر موج نوی ژاپن تثبیت کرد. جسارت سیاسی آثارش، که اوشیما در آن‌ها تجدید پیمان ژاپن و امریکا را به‌سختی محکوم می‌کرد، جاروجنجال بسیاری در کشورش آفرید. اوشیما در کنار کارگردانی، به نگارش نقدهای تحلیلی برای نشریات سینمایی، خصوصاً دربارهٔ فیلم‌های موج نوی فرانسه نظیر ازنفس‌افتاده که به‌شدت آن را می‌ستود، ادامه داد.
شهرام صفاری زاده
یکی از اصول اعتقادیِ نگرهٔ مؤلف که سر فصل‌هایش در ۱۹۴۸ توسط الکساندر آستروک تدوین شد این بود که «نویسندهٔ فیلمنامه متن خود را کارگردانی می‌کند؛ یا به عبارت بهتر فیلمنامه‌نویس حذف می‌شود، زیرا در این نوع فیلمسازی تمایز میان مؤلف و کارگردان دیگر هیچ معنایی ندارد.»(۱) این نظریه امروزه به‌عنوان مشهورترین نکتهٔ آستروک به قوت خود باقی مانده
شهرام صفاری زاده
موج نو در تولید بر شیوه‌ای متفاوت استوار بود که در آن فیلم‌های کم‌هزینه از مزیت برخوردار بودند، زیرا آن‌ها برای کارگردان مؤلف آزادی عمل خلاقانه‌ای فراهم می‌آوردند. اما موج نو از ایدهٔ اولیه گرفته تا تدوین و میکس نهایی، موجب تغییر بسیاری از قواعدی شد که در آن دوران بر شیوه‌عمل فنیِ ساخت فیلم حاکم بودند. بدین ترتیب موج نو نسل جدیدی از تکنسین‌ها، عوامل خلاق، متصدیان دوربین و نویسندگان را به این حرفه، که پیش از این به‌شدت بسته و در انحصار عده‌ای محدود بود، معرفی کرد.
شهرام صفاری زاده
در فوریهٔ ۱۹۵۸، فیلم دوبه‌هم‌زن‌ها جایزهٔ بهترین کارگردانی فیلم کوتاه را از جشنوارهٔ جهانی فیلم بروکسل برای تروفوی جوان به ارمغان آورد و به همراه دو فیلم نیمه‌بلند از ژان روش و کالین لو در سالن مشهور پاگود پاریس نمایش داده شد.
شهرام صفاری زاده
تروفو پس از کارگردانی یک فیلم غیرحرفه‌ایِ کوتاهِ ۱۶ میلی‌متری، با نام ملاقات (۱۹۵۴) که ناتمام باقی ماند، چندین ایده و فیلمنامه نیز نوشته و کوشیده بود تولیدشان کند. پس از این تلاش‌های نافرجام سرانجام او در سپتامبر ۱۹۵۶ در جشنوارهٔ فیلم ونیز همسر آینده‌اش، مادلن مورگنِسترن دختر آینݫݫِس مورگنِسترن مالک کوسینور، یکی از بزرگ‌ترین شبکه‌های پخش فیلم در فرانسه، را ملاقات نمود. به لطف کمک آینݫݫِس مورگنِسترن و خصوصاً دست راست او مارسل بربر، تروفو شرکت تولید کوچک خود با نام فیلمز دو کروس را تنها با چهارهزار دلار اعتبار تأسیس کرد
شهرام صفاری زاده
فیلم بد وجود ندارد، فقط کارگردان‌های میان‌مایه وجود دارند.
شهرام صفاری زاده
آستروک از فیلمنامه‌نویسان و اقتباس‌هایی که بالزاک و داستایوفسکی را به‌طرز احمقانه‌ای تغییر می‌دادند شکایت داشت. آن‌ها نوشته‌های بالزاک را به مجموعه‌ای از تصاویر کلیشه‌ای از مدهای زمانه تنزل می‌دادند و نیز آثار داستایوفسکی را شبیه رمان‌های عامه‌پسند با شخصیت‌هایی معتاد به الکل و درگیر شرط‌بندی در مسابقات ارابه‌رانی نشان می‌دادند. آستروک چندین سال پیش از تروفو نتیجه می‌گیرد که فیلمنامه‌نویسان باید خودْ فیلم‌ها را کارگردانی کنند، زیرا در این شکل فیلمسازی تمایز میان مؤلف و کارگردان معنای خود را از دست می‌دهد. کارگردانی‌کردن دیگر انتخاب شیوه‌ای برای تصویرسازی یا نمایش یک صحنه نیست، بلکه به‌واقع عین عمل نوشتن با قلم است. با نتیجه‌گیریِ پایانیِ آستروک، مقالهٔ او معنادار و نیز پیامبرگونه شده است: «این فیلم‌ها خواهند آمد، بله بی‌تردید پا به عرصهٔ وجود خواهند گذاشت.» اهمیت این مقاله نیز به این دلیل است که آستروک در اینجا برای اولین بار صراحتاً از مفهوم مؤلف فیلم سخن گفت، و درعین‌حال از پذیرش الزامات سینمای عامه‌پسند، که در واقع گردن نهادن به نیازهای مخاطب عام برای سرگرمی و تحریف واقعیت بود، امتناع کرد.
شهرام صفاری زاده
آستروک از فیلمنامه‌نویسان و اقتباس‌هایی که بالزاک و داستایوفسکی را به‌طرز احمقانه‌ای تغییر می‌دادند شکایت داشت. آن‌ها نوشته‌های بالزاک را به مجموعه‌ای از تصاویر کلیشه‌ای از مدهای زمانه تنزل می‌دادند و نیز آثار داستایوفسکی را شبیه رمان‌های عامه‌پسند با شخصیت‌هایی معتاد به الکل و درگیر شرط‌بندی در مسابقات ارابه‌رانی نشان می‌دادند.
شهرام صفاری زاده

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۶ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۶ صفحه

قیمت:
۹۸,۰۰۰
۶۸,۶۰۰
۳۰%
تومان