دانلود و خرید کتاب قتل خانم مک گینتی آگاتا کریستی ترجمه جمشید اسکندانی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب قتل خانم مک گینتی

کتاب قتل خانم مک گینتی

انتشارات:نشر ثالث
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۶۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قتل خانم مک گینتی

کتاب قتل خانم مک گینتی نوشته ملکه جنایت، آگاتا کریستی از مجموعه کارآگاهی هرکول پوآرو است. زنی سالمند در یک روستا به قتل می‌رسد و همه به مستاجر او شک دارند... آیا واقعا قتل کار او است؟ این کتاب را با ترجمه جمشید اسکندانی می‌خوانید.

هرکول پوآرو، یکی از مشهورترین کارآگاه‌های تاریخ داستان است. سریال تلویزیونی ۶۰ قسمتی از شبکه انگلیسی LWT از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ از روی کتاب‌ها و شخصیت او ساخته شد که با بازی دیوید سوشی در تلویزیون به نمایش درآمد و مشهور شد. مجموعه جدید این سریال هم از سال ۲۰۰۰ ساخته شد و در سال ۲۰۱۳ با مرگ پوآرو به پایان رسید. 

درباره کتاب قتل خانم مک گینتی

آگاتا کریستی در داستان مرگ خانم مک ‌گینتی با شخصیت محبوبش، هرکول پوآرو سر می‌رسد تا پرده از راز این قتل بردارد. این داستان اولین بار در فوریه ۱۹۲۵ در آمریکا منتشر شد و در ۳ مارس همان سال در انگلستان منتشر شد.

داستان با یک قتل آغاز می‌شود. قتل خانم مک گینتی که بانوی سالمندی است و در یک روستا زندگی می‌کند. همه نظرها درباره قاتل او به مستاجرش برمی‌گردد و همه متفق القول معتقدند که کار مستاجر او بوده است. اما هرکول پوآرو چنین نظری ندارد. پس از به قتل رسیدن او، یکی دیگر از اهالی روستا کشته می‌شود. همین موضوع باعث می‌شود تا پرونده‌های قدیمی باز شوند و حالا همه به داستان‌های قدیمی که با این قتل‌ها مرتبط است فکر می‌کنند. 

در این داستان هرکول پوآرو و آدریان الیور نقش دارند.

کتاب قتل خانم مک گینتی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر از خواندن داستان‌های جنایی لذت می‌برید و دوست دارید که در کشف معما و رمز و راز جنایت‌ها همراه باشید، همراه با هرکول پوآرو به دنیای داستان قتل خانم مک گینتی سفر کنید.

درباره‌ آگاتا کریستی

آگاتا کریستی نویسنده‌ مشهور سبک جنایی و معماگونه و خالق شخصیت‌هایی مانند هرکول پوآرو و خانم مارپل، در ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در انگلستان متولد شد. نام کامل او آگاتا مری کلاریسا میلر است. در سال ۱۹۱۴ با یک سرهنگ نیروی هوایی به نام آرچیبالد کریستی ازدواج کرد و از او یک دختر به نام رزالیند هیکز دارد. اما این ازدواج بعد از یازده سال به جدایی انجامید. او در سال ۱۹۳۰ با باستان‌شناسی به نام سِر ماکس مالووان ازدواج کرد و همراه او به سفرهای زیادی رفت. سفرهایی که تاثیرات بسیاری در داستان‌های جذاب او داشتند.

آگاتا کریستی با نام مستعار مری وستماکوت رمان‌های عاشقانه می‌نوشت. اما عمده‌ شهرت او به دلیل رمان‌های جنایی است که نوشته است. آگاتا کریستی پرفروش‌ترین نویسنده در انگلستان و در کل دنیا است. مقام‌های بعدی به ژول ورن و شکسپیر می‌رسد. آگاتا کریستی لقب ملکه‌ جنایت را هم از آن خود کرده است.

آگاتا کریستی در ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ در سن ۸۵ سالگی در انگلستان درگذشت.

بخشی از کتاب قتل خانم مک گینتی

«واقعاً ماجرای پیچیده‌ای بود و بدون کمک شما، آقای پوارو موفق به کشف آن نمی‌شدیم. مهم این‌جاست که در نهایت شک و تردیدی برای کسی باقی نماند. ماجراهای دیگر هم به همین شکل خاتمه یافت که شاید شما از آن‌ها خبر نداشته باشید، مثل قضیه مردی که سوت می‌زد. خوشبختانه به سزای جنایتش رسید. یا آن چند جوان که گوتمان پیر را با شلیک گلوله به قتل رساندند. یا آن مردی که قربانیانش را با آرسنیک می‌کشت، ترانتر هم که تبرئه شد و انصافاً حق هم همین بود. یا خانم کورتلند که خیلی شانس آورد چون ثابت شد شوهرش آدم شرور و منحرفی بود و هیئت منصفه سرانجام به برائت او رأی داد. در این مورد بخصوص عدالت نقشی نداشت و فقط عواطف چند انسان او را نجات داد. قبول کنید این کار در پاره‌ای محاکم بسیار عادلانه خواهد بود. شرایط و وضعیت موجود در هر دادگاه جنایی به هرحال نظر هیئت منصفه و رأی نهایی را به گونه‌ای تغییر خواهد داد که در سرنوشت متهم بسیار مؤثر خواهد بود. بعضی اوقات فقط احساسات حکمفرماست و متهم سعی می‌کند احساسات هیئت منصفه را برانگیزد که البته خیلی به ندرت اتفاق می‌افتد. گاهی یک وکیل مدافع زبر و زرنگ و خبره این‌کار را می‌کند و گاهی هم دادستان از مسیر اصلی ماجرا منحرف می‌شود. بله... من شاهد موارد بسیاری بوده‌ام... ولی...»

کمیسر اسپنس انگشت اشاره‌اش را به طرف پوارو تکان داد و گفت:

«تاکنون ندیده‌ام مرد بی‌گناهی به خاطر جرمی که مرتکب نشده به دار آویخته شود و این چیزی است که هرگز نمی‌خواهم اتفاق بیفتد... به هیچ‌وجه... به خصوص در کشوری که من در آن زندگی می‌کنم.»

پوارو که به اسپنس خیره شده بود گفت: 

«و حالا از آنچه ممکن است اتفاق بیفتد می‌ترسید... ولی چرا؟...»

کمیسر اسپنس حرف پوارو را قطع کرد و گفت: «می‌دانم چه می‌خواهید بگویید. قبل از این‌ که بفرمایید جواب شما را خواهم داد. تحقیقات در باره قتل خانم مک‌گینتی به من واگذار شد و وظیفه‌ام این بود که مدارک لازم را جمع‌آوری و پرونده را تنظیم کنم. قدم به قدم جلو رفتم و تحقیقاتم را در نهایت دقت و تعمق انجام دادم و مدارک لازم را نیز جمع‌آوری کردم؛ مدارک و قرائنی که فقط به یک جهت و به یک مرد منتهی می‌شد. پرونده که تکمیل شد آن را به مقامات بالاتر دادم. مسئولیتم پایان یافت و کار از دست من خارج شد. سپس پرونده به دادستان عمومی داده شد که تصمیمات بعدی نیز در حوزه اختیارات ایشان بود. محتوای پرونده و به ویژه مدارک موجود راهی برای دادستان عمومی باقی نمی‌گذاشت و او مجبور شد دادگاه رسیدگی به این جنایت را هرچه زودتر تشکیل دهد و جیمز بنتلی دستگیر، محاکمه و سرانجام گناهکار تشخیص داده شد. باز هم تکرار می‌کنم محتوای پرونده به گونه‌ای بود که هیئت منصفه نمی‌توانست نظر دیگری بدهد و همان‌طور که می‌دانید هیئت منصفه به هیچ چیزی جز مدارک و حقایق ذکر شده در پرونده توجهی ندارد. حالا من اگر نظر دیگری دارم مهم نیست. مهم این است که هیئت منصفه و هیئت رئیسه دادگاه و خلاصه همه و همه این رأی را قبول کرده‌اند و از آن خشنودند.»

«ولی شما... راضی نیستید.»

معرفی نویسنده
عکس آگاتا کریستی
آگاتا کریستی
انگلیسی | تولد ۱۸۹۰ - درگذشت ۱۹۷۶

آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میل، ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در دون شایرِ انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی‌اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده‌ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می‌توانست تبعه ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا یک خواهر و یک برادر داشت که هردوی آن‌ها از او بزرگ‌تر بودند. گر چه خواهر و برادر آگاتا را به مدرسه شبانه‌روزی و خود او را به یک مدرسه تکمیلی در فرانسه فرستاده بودند اما آگاتا در پنج سالگی خودش خواندن را یاد گرفت و بعد با استفاده از کتابخانه پدرش به معلوماتش اضافه کرد و تحصیلات آکادمیک نداشت.

f.d
۱۳۹۹/۱۱/۲۶

مگه آثار آگاتا کریستی بد هم میشه؟!فوق العاده بود

Zahra.kazemi6
۱۴۰۰/۱۰/۱۲

جز یکی از بهترین هایی بود که از آگاتا کریستی خوندم.خیلی خیلی به جنایی خونا پیشنهادش می کنم.مثل همیشه همونطور که از نویسنده انتظار می رفت با یه داستان شلوغ و پرمظنون روبرو هستیم که قراره تو این بلبشو پوآرو

- بیشتر
مریم
۱۳۹۹/۱۲/۰۸

خوب و سرگرم کننده بود. باید حتما همراه هرکول پوارو پیش بری تا قاتل رو پیدا کنی مگه نه هیچ جوره نمیشد حدس زد قاتل کیه!!! فقط موقع خوندن اسامی توی کتابو قاطی میکردم!

امیرحسین
۱۴۰۰/۰۲/۱۵

خب کتاب ملکه جرم و جنایت مگه میشه بد باشه :) داستان پردازش خوبی داره و در پایان هم به همه سوال ها پاسخ میده.ولی فقط یه ذره شخصیت ها زیادن که باید حواستون رو جمع کنید تا متوجه بشید کی

- بیشتر
N.A
۱۳۹۹/۱۰/۲۴

این کتاب رو 29سال پیش خوندم... بنظرم جزو شاهکارهای کریستی هست... از کتابهایی که دوباره خوانی انها هم خالی از لطف نیست.

مهشـــاد
۱۴۰۱/۰۲/۰۴

من زیاد اهل جنایی خوندن نیستم اما تعریف این کتاب رو شنیده بودم ، شروع به خوندن که کردم دیگه نتونستم کنار بذارم و یه روزه همشو خوندم‌. حتما پیشنهاد میدم بخوندیش حتی اگه ژانر مورد علاقتون جنایی نیست. تجربه‌ی خوبیه

- بیشتر
melik
۱۴۰۰/۰۶/۲۲

کتاب خیلی خیلی خوبی بود. 😍

zh156
۱۴۰۰/۰۳/۲۲

داستان پرکشش وجذابیه فقط یه کوچولو بعضی جاها توضیحاتش طولانی ولی درکل باهاش همراه میشید ولذت میبرید این داستان شخصیت های نسبتا زیادی داره ممکنه یه خورده تو اسما گیج شید😁سعی کنید شخصیت هارو از ابتدا به خاطر بسپارید 👌🏻

helia🍀
۱۴۰۲/۰۴/۲۴

اگاتا کریستی که کلا ثابت شدس تو دنیا و درباره این کتاب: با به قتل رسیدن خانم مک گینتی شروع میشه و پوارو باید به دنبال سرنخ ها بره تا به نتیجه برسه. در بعضی از قسمتا فکر میکنی که قاتل

- بیشتر
Akbar Aghaii
۱۳۹۹/۱۰/۲۳

کتابش رو سالها پیش خوندم فوق العاده ست

کلام نشانه شخصیت گوینده است.
Book
کلام نشانه شخصیت گوینده است.
lucifer
به نظر من درخت‌ها از آدم‌ها بهتر هستند... حداقل آرامند و به کسی کاری ندارند.
Memira
او هم مثل اسپنس فقط به یک چیز فکر می‌کرد... زمان... که به سرعت می‌گذشت، در حالی‌که او بیش از هرچیز دیگر به آن نیاز داشت... به خود می‌گفت: «کاش زمان بیش‌تری داشتم.»
melik
چون او اغلب در گذشته و با گذشته زندگی می‌کند.» پوارو با تأکید گفت: «بله... خیلی‌ها این‌طور زندگی می‌کنند.»
melik
حرف زدن هم مثل سنگی است که وسط استخر بیندازیم، موج درست می‌شود و در اطراف پخش می‌شود و سرانجام یک نفر از شنیدن این خبر ناراحت و نگران می‌شود و رو نشان می‌دهد.
melik
«دوست من خوب فکر کن و به یاد داشته باش، همان‌طورکه قبلاً هم سابقه داشت خیلی از همین 'آدم‌های خیلی خوب` در خیلی از جنایت‌ها دست داشته‌اند.»
melik
نباید این‌طور باشد... این عادلانه نیست.» خانم آپوارد گفت: «زندگی هم عادلانه نیست.»
کاربر ۳۷۶۷۸۶۳
«وقتی مردم توجهی ندارند که زنده‌اید یا مرده دیگر جایی برای کینه‌توزی و دشمنی نمی‌ماند.»
melik
آدم به امید زنده است و تا آخرین لحظه هم نباید ناامید شد، حتا در سخت‌ترین شرایط.
melik
زندگی بازی‌های عجیب و غریبی داشت.
melik
تعجبی نداشت چون نیروی زندگی همواره قوی‌تر از مرگ بوده و خواهد بود.
melik
توجه کنید خانم ویلیامز کلام نشانه شخصیت گوینده است.
melik
فکر کردن زیاد هم همیشه خسته‌کننده است. به خصوص وقتی چندان رضایتبخش هم نباشد.
lucifer
پوارو گوشی را گذاشت، به ساعتش نگاه کرد و به طرف آشپزخانه رفت و گفت: «خانم... من ناهار این‌جا نخواهم بود... کاری دارم و باید به کیلچستر بروم.» مورین با خوشحالی گفت: «خدا رو شکر... برای این‌که حواسم نبود و پودینگ خشک خشک شد... البته فکر نمی‌کنم اشکال داشته باشد، فقط سوخته، تازه اگر هم بدمزه باشد فکر کردم از مربای تمشکی که تابستان گذشته درست کردم رویش بریزم. روی مربا هم کپک زده ولی شنیدم کپک خاصیت هم دارد چون عملاً همان پنی‌سیلین است، منتها پنی‌سیلین تازه.» پوارو از خانه خارج شد... آن هم خوشحال و مسرور از این‌که از شر پودینگ سوخته و پنی‌سیلین تازه راحت شده است...
sepid sh
همه تو این دنیا رازی دارند و از چیزی می‌ترسند.
کاربر ۳۷۶۷۸۶۳
دیدری با تعجب بسیار گفت: «اوه... نه... خودم را نمی‌گویم... منظورم مامانم است... چون او اغلب در گذشته و با گذشته زندگی می‌کند.» پوارو با تأکید گفت: «بله... خیلی‌ها این‌طور زندگی می‌کنند.»
کاربر ۳۷۶۷۸۶۳
واقعاً هم چیزی خنده‌دارتر از آرایش و لباس قدیمی نیست. هرچند احتمال دارد سی سال دیگر همین مُد خنده‌دار و ظاهراً مسخره باب شود.
Book
ببین مثلاً تو چیزی را می‌نویسی و کاراکتری را خلق می‌کنی که ظاهراً مورد توجه مردم قرار می‌گیرد و مردم به آن علاقه‌مند می‌شوند و در نتیجه تو نیز به خاطر این موفقیت به کارت ادامه خواهی داد ولی طولی نخواهد کشید که احساس می‌کنی شخصیتی که خلق کردی مثل همین سون‌هیرسون موجودی واقعی است که به تو چسبیده و ضمن این‌که قسمتی از زندگی‌ات را اشغال کرده است تا ابد با تو خواهد ماند
babuchka
دوست‌داشتنی؟... مگر دستم به این موجود لاغر و بی‌قواره گیاهخوار نرسد، و الّا چنان جنایتی به راه می‌اندازم که حتا خودم از نوشتنش عاجز باشم.»
babuchka

حجم

۲۳۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۲۳۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۱۶۰,۰۰۰
تومان