کتاب سرینیتی ۱
معرفی کتاب سرینیتی ۱
کتاب سرینیتی ۱ نوشته گوردن کورمن و ترجمه عادله قلیپور است. کتاب سرینیتی ۱ را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
درباره کتاب سرینیتی ۱
مجموعه سرینیتی هفت جلد است و در هر جلد بچهها با یک داستان عجیب همراه میشوند داستانی که هم بسیار ترسناک است و هم بسیار خندهدارد. الیِ عقلکل، آمبرِ پرتلاش، توریِ هنرمند، مالیکِ قلدر و هکتور کوچولوی مردنی که همهاش تکالیف مالیک را انجام میدهد چند دوست هستند که تمام زندگیشان را در سرینیتی، یک شهر کوچک وسط ناکجاآباد، زندگی کردهاند.
همه از زندگی در این شهر راضی هستند مگر مالیک که دلش میخواهد به نیویورک برود، همه چیز عادی است تا اینکه بچهها به اطلاعات عجیبی میرسند، آنها میفهمند اگر میخواهند زندگی کنند باید از این شهر فرار کنند و خودشان را نجات دهند.
خواندن کتاب سرینیتی ۱ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام نوجوانان علاقهمند به داستانهای پرهیجان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب سرینیتی ۱
«پس بیا بریم تو خونهدرختی خودمون رو سرگرم کنیم.»
«مسخرهست. همهٔ بچههای این شهر خونهدرختی دارن و هیچکدومشون هم هیجانانگیز نیستن. اسم بازیهای کامپیوتری رو هم نیار. هر چی هم تجهیزات صوتیتصویری آدم تکمیل باشه، باز فرق نمیکنه، وقتی همهٔ بازیهاش بیمزهن.»
بهش یادآوری میکنم: «همچین هم که میگی بازیهای ما بی مزه نیستن ها!»
من و رندی یک راهی پیدا کردهایم که نرمافزار بازیها را بپیچانیم و قفل امکانات مخفیشان را بشکنیم. مثلاً میتوانیم ماشینها را بکوبیم به درودیوار یا با اسلحههای واقعی بجنگیم. به نظر میآید که برای انجام اینطور کارها استعداد ذاتی دارم. این کار را هم با تبلتم میتوانم بکنم، هم با کامپیوتر. البته این موضوع به شدت محرمانه است، برای اینکه توی سرینیتی همه با خشونت مخالفاند. من هم هستم، ولی کجای یک بازی کامپیوتری ضرر دارد؟ واقعاً که قرار نیست اتفاقی بیفتد!
رندی دهندره میکند. معمولاً وقتهایی که حوصلهاش سر رفته باشد اینجوری میکند. کلاً آدم کجخلقی است. شاید باورتان نشود، اما یکی از دلایل مهم اینکه ازش خوشم میآید همین است. توی سرینیتی کم پیش میآید آدم غُرغُر بشنود. ولی رندی همیشه سوژهای برای غرزدن گیر میآورد. مهم نیست چقدر همه چیز خوب باشد؛ رندی همیشه از دنیا طلبکار است. فکر کنم اگر دوست صمیمی دیگری برای خودم پیدا میکردم، بابام خیلی بیشتر ازم راضی میشد. ولی خب باید واقعیت را پذیرفت؛ در شهری که فقط سیتا بچه تویش هست، گزینهٔ چندانی وجود ندارد که بخواهی از بینشان انتخاب کنی. تازه، آدم که دوستهای صمیمیاش را انتخاب نمیکند. صمیمیت خودش اتفاق میافتد.
«خیلی خب. حالا میگی چیکار کنیم؟»
«بیا بزنیم بیرون و بریم یه جایی.»
چشمهام برق میزند. «شنیدهم جدیداً تو پارک یه سرسرهٔ خیلی بلند کار گذاشتهن.»
استقبال نمیکند. «چه احمقانه. شیش ساعت از یه جا میری بالا که بعدش ازش سُر بخوری پایین؟ برو بابا. بیا یه کار درستدرمون بکنیم.»
«مثلاً چی؟»
کمی فکر میکند. «مثلاً بریم سراغ باحالترین و قدیمیترین ماشین اسپورتی که تو عمرت دیدهٔ.»
«چی؟ ماشین اسپورت؟» وقتی توی شهری به این کوچکی زندگی میکنی، نه تنها همهٔ ماشینهاش را میشناسی، بلکه ممکن است شمارهپلاکشان را هم حفظ باشی. تا یک نفر ماشین یا چیز دیگری میخرد، سهچهارم شهر میآیند ببینند چه شکلی است. توی محلهمان پاترول و ماشینهای چهاردَر زیاد است، ولی خبری از ماشین اسپورت نیست.
«عجیبترین چیزیه که به عمرم دیدهم. من و بابام چند کیلومتر اونورتر از شهر کوهنوردی میکردیم که به یه مزرعهٔ متروکه رسیدیم. حصارهاش همه درب و داغون بودن. یه خونه هم توش بود که جز چهارتا تختهپاره چیزی ازش نمونده بود. تنها چیز سالمش، یه خونهٔ پیشساختهٔ زنگزده بود. وقتی رفتیم توش، ماشینه اونجا بود. چرخهاش پنچر بود. روش هم پر گرد و خاک و تار عنکبوت بود. ولی بااینحال خیلی خوشگل بود. بابام میگفت ایتالیاییه. مارک آلفا رومیو ۱۹۶۱۹. پلاکش هم مال کولورادو بود.»
«نه بابا!»
حجم
۲۳۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۲۳۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
نظرات کاربران
اولش به نظر خسته کننده میاد و هیچ اتفاق خاصی نمیفته😐 بعد کم کم از وسطای داستان آدم میفهمه که نع بابا اشتباه میکردم داستان خوبیه و واقعا هم همین طور بود.اخراش هم هیجان خاصی داشت. از نظر شخصیت پردازی بیشتر شخصیت ها
توصیف کردنی نیست بینظیییییییییییره جلد ۲ و ۳ خوندم🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩 داستانش از دیدگاه خودم مثل فیلم دونده هزارتو میبینم در کل عالی
وایییییی خیلی این کتاب عالی بود! 🤩 جذابیت و گیرایی داستان خوب بود اما بعضی فضا سازی ها خیلی خوب نبودᕙ(⇀‸↼‶)ᕗ اما با این حال خوندنش رو به کسایی که داستان های تخیلی دوست دارن توصیه می کنم〜(꒪꒳꒪)〜 داستان در مورد چندتا از
کتاب عالی برای این روزها
من نسخه چاپی ۳ جلد این کتابو دارمو خوندم و بقولی اصلا نمیشه وصفش کرد! من توصیه میکنم این کتابو با دقت و ۳ جلدشو پشت سرهم بخونید تا دقیق متوجه ماجرا بشید... حتما توصیه میکنم بخونید خیلی آدم رو جذب میکنه🧡😄
من نسخه چاپی این کتاب رو همون اول ک اومد خوندم. اینقدر این قدر این کتاب جذابه ک در وصفش هیچ چیز نمیتونم بگم نویسنده اونقدر قلم خوبی داره ک شما تا اخر تمام کتاب ب زور میتونین نفس بکشین جلد خیلی قشنگی
یک مجموعه ی فوق العاده که داستان چند دوست را که در شهری ایده آل زندگی میکنند را روایت میکند .. واقعا عالی بود .حتماااا بخونید .👌📚
خیلیییییییییی خوبه بهترین کتابی که تا حالا خوندم من جلد ۱ ۲ و ۳ این کتاب رو انقدر که جذاب بود خوندم
خیلی خیلی جالب و قشنگ بود😘😘😘😘
هرسه جلدش عالیه و پایان خوبی داره،یکی از بهترین کتاب هاییه که تاحالا خوندم و بهتون پیشنهاد میکنم