دانلود و خرید کتاب سرافینا و شنل سیاه رابرت بیتی ترجمه شبنم حیدری پور
تصویر جلد کتاب سرافینا و شنل سیاه

کتاب سرافینا و شنل سیاه

معرفی کتاب سرافینا و شنل سیاه

کتاب سرافینا و شنل سیاه نوشته رابرت بیتی و ترجمه شبنم حیدری‌پور است. کتاب سرافینا و شنل سیاه را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره کتاب سرافینا و شنل سیاه

سرافینا در راهروی تنگ و وحشتناک یک عمارت شاهد یک حادثه عجیب و ترسناک است. یک مرد قدبلند با یک شنل سیاه یک دختریچه را که سعی دارد از دستش خلاص شود، به وسیله شنل سیاهش می‌بلعد. دختربچه بیچاره ناپدید می‌شود. سرافینا حسابی از این ماجرا می‌ترسد؛ اما تصمیم می‌گیرد شجاع باشد و پرده از راز مرد شنل‌پوش بردارد اما او نگران است مبادا در این راه راز بزرگ خودش فاش شود. سرافینا در زیرزمین یک عمارت بزرگ، مخفیانه و دور از چشم دیگران زندگی می‌کند اما تا به حال دلیلش را نفهمیده است...

خواندن کتاب سرافینا و شنل سیاه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

نوجوانان بالای ۱۲ سال مخاطبان این داستان رازآلود هستند.

 بخشی از کتاب سرافینا و شنل سیاه

سرافینا با عجله، پیش پدرش توی کارگاه رفت و بازوی او را گرفت. نفسش بالا نمی‌آمد و نمی‌توانست کلمه‌ها را مفهوم ادا کند. آب دهانش را به‌سختی قورت داد و گفت: «بابا! دیدی گفتم یه دختر توی عمارت گم شده! آقای وندربیلت دستور داده کل خونه رو بگردن!» لحن حرف‌زدنش، با غرور و اضطراب بود. سعی می‌کرد به پدر یادآوری کند که شب گذشته چه دیده است. مطمئن بود که پدر، حالا متوجه می‌شود او خیال‌پردازی نمی‌کرده و داستان نمی‌بافته.

پدر بدون اینکه به چیزی توجه کند، پرسید: «دارن خونه رو می‌گردن؟» بلافاصله با عجله شروع کرد به جمع‌کردن وسیله‌هایی که توی کارگاه پخش کرده بودند؛ ظرف‌های غذا را جمع کرد و تیغ اصلاح صورتش را از روی میز کارگاه برداشت. بعد، تشک سرافینا را به پشت قفسهٔ ابزارها کشید و آن را پنهان کرد. نباید هیچ ردی از زندگی آن‌ها، در آنجا باقی می‌ماند.

سرافینا با گیجی پرسید: «پس دختری که من دیدم، چی می‌شه؟» نمی‌توانست بفهمد چرا پدر هیچ علاقه‌ای به شنیدن حرف‌هایش ندارد.

پدر درحالی‌که سرگرم جمع‌کردن وسیله‌ها بود، گفت: «سِرا! بچه‌ها که یهویی غیبشون نمی‌زنه!»

قلب سرافینا از شدت ناراحتی به درد آمد. پدر هنوز حرف‌های او را باور 

Hana
۱۳۹۹/۱۲/۱۴

نمی‌دونم چه کلمه‌ای برای توصیف زیبایی این داستان بگم. همه چیزش عالی بود. داستان کاملاً جدید بود و نویسنده به طور هیجان انگیز داستان رو روایت می‌کرد. آموزنده هم بود! فکر کنم یه بار دیگه باید این کتاب رو بخونم.😉

𝒌𝒆𝒓𝒎 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📚🕊️
۱۴۰۰/۰۷/۰۸

برخلاف تصورم هیجانی نبود و مرد شنل پوش دقیقا همون کسی بود که خیلی بهش اشاره داشت😐 خیلی شوکه شدم چون انتظار خیلی بیشتری از این کتاب داشتم🙃⛓️ البته جدا از همه اینا کتاب خوبی بود و پشیمون نیستم از اینکه خوندم

- بیشتر
𝓑𝓸𝓸𝓴
۱۴۰۱/۰۱/۰۵

کتاب خیلی خوبی هست که داستان یه دختر را که در زیر زمین یک عمارت زندگی می کرد را روایت میکند .. واقعا عالی بود حتمااا بخونید 👌📚

『تی‌تی :)♡』
۱۴۰۰/۰۵/۲۹

داستانی هیجان انگیز و نفس گیر! راحت میشد دختری که تمام عمر توی تاریکی و نموری زیرزمین زندگی کرده و یهو وارد دنیایی پر از زرق و برق، لباسهای اشرافی و آدم های مهم شده تصور کرد👍 رازی که انتهای کتاب کشف

- بیشتر
KAVİON
۱۴۰۳/۰۳/۲۲

کتاب خوبیه‌. کمی ترسناکه و معمایی و رازآلوده‌. درباره ی دختری به اسم سرافیناست که تمام عمرش رو مخفیانه و دور از چشم همه زندگی کرده و حالا برای پیدا کردن جواب یک معما، وارد جنگلی میشه که در کنار

- بیشتر
☆𝙆𝙖𝙧𝙞𝙣☆
۱۴۰۰/۰۳/۲۵

این کتاب سبک هیجانی ، معمایی ، یکم ترسناک داره. کتاب خیلی قشنگیه تو رو قشنگ میبره توی داستان. خلاصه این کتاب: سرافینا زندگی خوب و آرومی داشت تا اینکه یک شب سرافینا میبینه که مرد غریبه ای که شنل سیاهی

- بیشتر
𝘼𝙂𝘿`𝘚𝘶𝘨𝘢
۱۴۰۰/۰۳/۱۵

من نسخه چاپی این کتاب رو دارم واقعا عالیه👈🏻💗👉🏻

🌼دوستدار کتاب 🌼
۱۳۹۹/۱۲/۳۰

این کتاب بهترین بود خیلی عالی بود ❤️❤️❤️ خیلی خوب بود پیشنهاد میکنم حتما بخونید

starlight
۱۴۰۲/۰۶/۰۸

سرافینا دختریه👩🏻که به همراه پدرش ، تعمیرکار عمارت🛠 ، مخفیانه در زیرزمین عمارت زندگی می کنه. اون عاشق شب هاست 🌌و هر شب به گیر انداختن موش ها مشغول میشه‌‌🐀. تا اینکه یک شب در حال پرسه زدن در راهرو

- بیشتر
گمشده در دنیای کتاب ها :(
۱۴۰۲/۰۲/۰۱

کتاب سرافینا و شنل سیاه، رمانی فانتزی نوشته ی رابرت بیتی است که نخستین بار در سال 2015 به چاپ رسید. سرافینا هیچ وقت دلیلی برای گوش نکردن به حرف های پدر و بیرون رفتن از عمارت بالتیمور نداشته است.

- بیشتر
شخصیت آدم‌ها با اینکه کجا یا چطور به دنیا آمده‌اند، تعریف نمی‌شود، شخصیت آدم‌ها وابسته به تصمیم‌هایی است که می‌گیرند و جنگ‌هایی که جرئت می‌کنند در آن‌ها شرکت کنند.
Hana
شخصیت ما با جنگ‌هایی که می‌بریم یا می‌بازیم، تعریف نمی‌شود شخصیت ما با جنگ‌هایی که جرئت می‌کنیم در آن‌ها بجنگیم تعریف می‌شود.
پری ناز
«ای کاش کار بیشتری از دستم برمی‌اومد که انجام بدم. روزای خیلی سختی برای همهٔ ماست.»
~آلْبا~☘️
تازه می‌فهمید که تشخیص آدم خوب از بد چه اندازه سخت است و اینکه بدانی به چه کسی اعتماد کنی و به چه کسی نه. هرکس در خیال خودش یک قهرمان بود. برای چیزی که فکر می‌کرد درست است، می‌جنگید یا برای یک روز بیشتر زنده‌ماندن مبارزه می‌کرد، اما هیچ‌کس از درون آدم‌ها خبر نداشت.
vania
شخصیت آدم‌ها با اینکه کجا یا چطور به دنیا آمده‌اند، تعریف نمی‌شود، شخصیت آدم‌ها وابسته به تصمیم‌هایی است که می‌گیرند و جنگ‌هایی که جرئت می‌کنند در آن‌ها شرکت کنند. مهم نبود که او هشت انگشت پا دارد یا ده‌تا، چشم‌هایش کهربایی است یا آبی. مهم، کارهایی بود که انجام داده و می‌خواست انجام دهد.
پری ناز
حالا می‌فهمید که شخصیت آدم‌ها با اینکه کجا یا چطور به دنیا آمده‌اند، تعریف نمی‌شود، شخصیت آدم‌ها وابسته به تصمیم‌هایی است که می‌گیرند
* Saba *
«از چیزایی که بلدی، استفاده کن و خوب فکر کن.»
vania
به نظرش خیلی جالب بود که هرکس، استعداد یا مهارت خاص خودش را داشت، هرکس به سمت یادگیری چیزی کشیده می‌شد و در آن خوب بود و سال‌ها تلاش می‌کرد تا آن را با مهارت انجام بدهد. نمی‌شد که همه، همه‌چیز را بلد باشند.
vania
شخصیت ما با جنگ‌هایی که می‌بریم یا می‌بازیم، تعریف نمی‌شود شخصیت ما با جنگ‌هایی که جرئت می‌کنیم در آن‌ها بجنگیم تعریف می‌شود.
Rey
«شخصیت ما با جنگ‌هایی که می‌بریم یا می‌بازیم، تعریف نمی‌شود؛ شخصیت ما با جنگ‌هایی که جرئت می‌کنیم در آن‌ها بجنگیم، تعریف می‌شود.»
کاربر samin

حجم

۲۲۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۲۲۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۹۳,۰۰۰
تومان