کتاب دوباره با برادران گریم؛ جلد دوم
معرفی کتاب دوباره با برادران گریم؛ جلد دوم
کتاب در جستجوی آینه گمشده جلد دوم مجموعه دوباره با برادران گریم است. این کتاب نوشته آدام گیدویتز و ترجمه طوبی سلیمانی موحد است. کتاب دوباره با برادران گریم انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
در این مجموعه با یک خواهر و برادر به اسم هانسل و گرتل همراه میشویم تا به دنیای قصهها برویم، دنیایی خندهدارتر در عینحال ترسناکتر. دنیایی پر از موجودات عجیب و هیولاها که فرصت تخیل و خلاقیت را برای کودکان میسازد. مجموعه دوباره با برادران گریم سفری به دنیای قصههای معروف است اما با تغییرات مختلف.
خواندن کتاب دوباره با برادران گریم؛ جلد دوم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کودکان و نوجوانانی که داستانهای پر هیجان دوست دارند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دوباره با برادران گریم؛ جلد دوم
تنها مایهٔ تسکین دل قورباغهٔ ما، در میان آن همه رطوبت و کثیفی و بوی گند و سمندرها، آسمان بود. قورباغه تمام روز و تمام شب، به تکهای از آسمان بالای سرش چشم میدوخت. آسمان گاهی مثل یک تخته سنگ، خاکستری بود، گاهی مثل قیر، سیاه بود و گاهی مثل گدازهٔ آتش، قرمز بود. اما معمولاً صاف و آبی بود با اشکال سپیدی که مثل سنگهای پنبهای در آن شناور بودند. او، تمام روز و تمام شب، بیآنکه پلک بزند به آسمان چشم میدوخت.
تا اینکه یک روز، وقتی به آسمان خیره شده بود صدای تالاپ تالاپ تالاپ عجیبی از جنگل شنید. بعد ناگهان صدای بَنگ برخاست و کسی زد زیر گریه. با کنجکاوی از دیوار سنگی و لیز چاه بالا رفت تا سروگوشی آب بدهد.
آنجا کف جنگل، یک دختر کوچولو با موهای درهم و لباسهای گلآلود نشسته بود. صورتش از شدت خشم و تقلا قرمز شده بود و لبهایش را با عصبانیت به هم میفشرد. اما چشمهایش... قورباغه به چشمهای دخترک خیره شد. چشمهای او... درست شبیه تکهای از آسمان بالای سرش بودند؛ آن هم در صافترین و آبیترین وضعیتِ ممکن.
دختر کوچولو که کسی دوروبرش نبود، فریاد زد: «اونها حق ندارن با توپ من بازی کنن! حق ندارن! این توپ مال خودمه!» بعد توپش را بالا و پایین انداخت. هر از گاهی هم پشت سرش را نگاه میکرد تا ببیند کسی او را تا جنگل تعقیب کرده یا نه و هر بار ناامیدانه بهطرف توپش برمیگشت.
قورباغه که مسحور زیبایی دخترک شده بود به او خیره شد. شاید من و شما حدس زده باشیم که دخترک یک بچهٔ لوس و نُنر است، اما قورباغه که قبل از این هیچ آدمی را ندیده بود تنها چیزی که میدید دخترکی بود که توانسته بود آسمان را تسخیر کند و پشت پلکهایش به دام اندازد. بعد به ذهنش رسید که اگر میتوانست باقی عمرش را در کنار این موجود زیبا سپری کند هیچ چیز در زندگی کم نداشت.
این بود که با تمام انرژیاش قورقور کرد. با خودش فکر کرد: شاید منرو ببینه! بعد به ذهنش رسید: شاید من رو با خودش ببره خونهشون! بعد فکر کرد: صبر کن ببینم، اون که با سمندرها زندگی نمیکنه! و اینطوری بود که تمام امیدی را که در رگهای قورباغهای و نازکش جاری بود به کار بست تا حرفهایترین آواز دوزیستی خود را به اجرا بگذارد.
اما همانطور که حدس میزنید دخترک متوجه قورباغه نشد. او فقط توپش را بالا و پایین میانداخت و با آن بازی میکرد. قورباغه آنجا نشست و یک ساعتِ تمام قورقور کرد، اما دخترک حتی نیمنگاهی به او نینداخت. آخر سر هم دخترک بلند شد و با توپش از جنگل بیرون رفت. قورباغه از شدت ناامیدی، از لبهٔ چاه به پایین افتاد. سمندرها با بینی پهنشان به او سُقلمه میزدند.
حجم
۱۹۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۱۹۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
نظرات کاربران
خیلی کتاب زیبایی بود و همینطور باحال😍🤩💖😁😄💗💕😊😉🤗 ممنونم از طاقچه برای این کتاب جالب🤗😊😉💖💕💗
محشره 🤩🤩😍😍 هرکی این کتاب رو نخونه بهترین و باحال ترین کتاب دنیا رو از دست داده... اگر عاشق کتاب فانتزی و ماجراجویانه هستین پیشنهاد میکنم حتماً ۳ جلد مجموعه ی دوباره با برادران گریم رو بخونید☺️💕
این کتاب رو به شما پیشنهاد میکنم بسیار عالی🌹🌺
من این کتاب رو خیلی دوست داشتم کتاب جالبی بود و بعضی از قسمت های کتاب هیجان انگیز بود .👌
بهترین کتابی بود که تا الان خوندم😀
یه کوچولو ترسناک و چندش آور بود ولی کتاب خوبی بود
عاااللیییی بی نظیر 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😘😘😘