دانلود و خرید کتاب این سه کارآگاه؛ جلد اول زک نوریس ترجمه مریم حیدریان
تصویر جلد کتاب این سه کارآگاه؛ جلد اول

کتاب این سه کارآگاه؛ جلد اول

معرفی کتاب این سه کارآگاه؛ جلد اول

کتاب این سه کارآگاه؛ جلد اول نوشته زک نوریس است. این کتاب با ترجمه مریم حیدریان منتشر شده است. 

مجموعه کتاب سه کارآگاه ماجرای اوتیس، کودی و ری دوازده ساله است که بسیار کنجکاو هستند و هربار خودشان را به دردسرهای بزرگ می‌اندازند. آن‌ها به سراغ داستان‌های ترسناک می‌روند و اتفاقات هیجان‌انگیزی را پشت سر می‌گذارند. 

کتاب این سه کارآگاه؛ جلد اول ماجرای سفر این سه پسر کنجکاو به جزیره‌ای است که شنیده‌اند روح یک دزد دریایی در آن اسیر شده است.

خواندن کتاب این سه کارآگاه؛ جلد اول را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام نوجوانان علاقه‌مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب این سه کارآگاه؛ جلد اول

اوتیس توی راه‌پله به کودی گفت: «وقتی رفتیم اتاقمون سمت خودت رو تمیز کن!»

کودی با دست آرام برادرش را هل داد و گفت: «هروقت تو تمیز کردی من هم می‌کنم!» دوقلوها همیشه سر اینکه کدامشان شلخته‌تر است با هم بحث می‌کردند. هر دو می‌دانستند این جروبحث‌ها شوخی است و هر دو به یک‌اندازه نامرتب‌اند.

کمی بعد، هر دو در رختخواب دراز کشیده بودند. اتاق همچنان شلخته بود و پسرها دربارهٔ سفر حرف می‌زدند. هر دو از اینکه آنجا اینترنت و شبکهٔ تلفن همراه ندارد، ناراحت بودند.

«ولی خب، می‌تونیم بریم شنا و جزیره رو بگردیم. من اسکیت‌بُردم رو با خودم می‌آرم. می‌خوام اون‌قدر تمرین کنم که بتونم حرکت صدوهشتاد درجه‌ای۲۵ رو بزنم؛ اما...»

کودی نیم‌خیز شد. گفت: «یعنی می‌خوای اسکیت‌بُردت رو بیاری؟ من هم دوست دارم بیارم، ولی اونجا وسط دریای کارائیبه. گمون نکنم برای اسکیت‌سواری جای زیادی داشته باشه.»

اوتیس گفت: ‌«شاید.» و انگشتش را به علامت هیس برد جلوی دهانش.

پشت در اتاقشان، پدر آرام با ماکسیم حرف می‌زد. پسرها به‌سختی متوجه حرف‌هایشان می‌شدند.

آقای کارسون گفت: «خودت می‌دونی خاله ایدت از چیزهای الکی نمی‌ترسه.»

ماکسیم گفت: «می‌دونم، می‌دونم. ولی پیش می‌آد دیگه. حالا واقعاً نگران بود؟»

آقای کارسون گفت: ‌«آره. نمی‌خواستم جلوی پسرها چیزی بگم ولی خیلی‌خیلی نگران بود. چلچراغ توی سالن انتظار افتاده. کسی آسیب ندیده، ولی...» سپس نچ‌نچ کرد.

ماکسیم پرسید: «اتفاقی بوده یا کسی از قصد اون رو انداخته؟»

«خاله می‌گفت اول فکر کرده اتفاقیه، ولی بعدش یه نفر گل و گیاه باغچه‌ش رو خراب کرده.»

«خب، شاید کار حیوونی چیزی باشه؟»

«جزیره فقط پرنده، قورباغه، ایگوآنا۲۶ و مارمولک گِکو داره. فکر نمی‌کنم کار اون‌ها باشه! آخه نمی‌تونن برن توی باغچه و کلاً همه‌چی رو نابود کنن.»

«خب، ممکنه اهالی سگ داشته باشن. مگه نه؟ شاید سگه آزاد بوده و رفته توی باغچه.»

«آره. حق با توئه. بهش فکر نکرده بودم.»

مردها حرفشان را قطع کردند. صدای پا کمتر شد و از درِ اتاق دور شدند.

کودی گفت: «عجیبه! شاید افتادن چلچراغ تصادفی نبوده. تو مسافرخونه اتفاق‌های زیادی افتاده...»

اوتیس آه کشید و گفت: «می‌خوای بگی کار روح دزد دریایی بوده؟ من که می‌گم خاله ایدت الکی می‌ترسه و نگرانه.»

اما اوتیس اشتباه می‌کرد. توی مسافرخانهٔ جزیرهٔ کالاوِرا چیزهای 

🕊️📚kerm ketab
۱۴۰۲/۰۷/۲۸

خیلی خوب بود🍃✨

A.M
۱۴۰۰/۱۱/۲۲

این کتاب خوب نبود بلکه فوق العاده بود حتما حتما بخونید کسایی که فکر میکنن ترسناکه اشتباه میکنن این کتاب تو ژانر ماجراجوییه و نویسنده چند قطره هیجان هم بهش اضافه کرده بخونید و لذت ببرید

فرزند قصه‌ها
۱۴۰۱/۰۶/۱۸

حتما کتاب رو بخوانید عالیییییییی.

SEYED
۱۴۰۱/۰۶/۰۷

فعلا نخوندم، ولی از اسمش معلومه که جذابه... 😉😉

پیگیری
۱۳۹۹/۱۲/۲۵

به نظرم اون جوری که باید،جذابیت نداشت.همون اول مجرم ها پیدا شدن.سرنخ ها ساده بودن و ماجرا زیادی مرموز نبود.خیلی هم هیجان نداشت و میتونست جذاب تر باشه.در کل خیلی خوشم نیومد.

گمشده در دنیای کتاب ها :(
۱۴۰۲/۰۸/۰۴

جزیره ی کالاورا با اینکه جزیره ی کوچکی است، حیوان های بسیار زیبایی دارد، از جمله تقریبا پانصد نوع پرنده. اما فقط همین نیست! طبق افسانه ها روح دزد دریایی، جزیره را تسخیر کرده است. اوتیس، کودی و ری دوازده

- بیشتر
ali96
۱۴۰۰/۰۷/۱۳

واقعا داستان کتاب جذاب بود و هیجان‌انگیز، مشتاق شدم برای تهیه‌ی جلدهای بعدیش👌👌

Need time
۱۴۰۱/۰۵/۰۹

بد نبود ... نیاز به معماهای بیشتر داشت ...

fateme
۱۳۹۹/۰۸/۲۵

سلام قیمت ها به نظرم کمی بالا است

Raya
۱۳۹۹/۱۱/۱۴

وای عالی بود من نسخه چاپیش را دارم و به همه توصیه میکنم ولی فقط شب ها نخونید 😅

خاله گریه‌کنان گفت: «روی تختم یه ماره! نمی‌دونم کبراست، پایتونه یا سَرمِسی.» همه حیرت‌زده شده بودند و خشکشان زده بود. کودی و اوتیس رفتند توی اتاق. روی ملافهٔ نخی آبی‌رنگ، ماری طلایی  نارنجی چنبره زده بود. کمِ کم یک متر و هشتاد سانتی‌متر طولش بود.
فرزند قصه‌ها
رِی شانه بالا انداخت و گفت: «درسته. تو کتاب اُفیولوژی که برادرم از دانشگاه با خودش آورده بود خوندم.»
فرزند قصه‌ها
خاله پرسید: «شلنگ چی‌چی‌ش؟» رِی گفت: «شلنگ سرریز یه شلنگه که آب اضافهٔ فلاش‌تانک رو می‌ریزه توی کاسه دست‌شویی تا فلاش‌تانک پر نشه. تازه، یه نفر شناورتون رو هم دست‌کاری کرده. برای همین وقتی که پر شده، آب قطع نشده.»
پیگیری

حجم

۸۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۸۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۲۳,۲۰۰
تومان