دانلود و خرید کتاب دشمن مردم هنریک ایبسن ترجمه بهزاد قادری
تصویر جلد کتاب دشمن مردم

کتاب دشمن مردم

نویسنده:هنریک ایبسن
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۱۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دشمن مردم

کتاب دشمن مردم نوشته هنریک ایبسن است که با ترجمه بهزاد قادری منتشر شده است. این کتاب یکی از نمایشنامه‌های مشهور این نویسنده نروژی است که در آن روایت مردی است به نام دکتر توماس استوکمان که مسئول رسیدگی به حمام‌های برادرش است که شهردار است، او متوجه می‌شود آب‌های این حمام‌ها آلوده است و سعی دارد این خبر را به دیگران بگوید اما همه به او لقب دشمن مردم را می‌دهند و از خودشان دورشان می‌کنند، او می‌خواهد برای عقایدش بجنگد.

درباره کتاب دشمن مردم

دشمن مردم از خیلی جهات خواندنی است. اول اینکه، سبک کار او در این اثر با کارهای دیگرش تفاوت دارد؛ این را باید دریابیم و اهداف احتمالی آن را بشناسیم. این نمایشنامه یک بحث جامعه‌شناختی مبتنی بر فلسفهٔ سیاسی «اصحاب قرارداد اجتماعی» است که «شهروندی» را در چارچوب کلان‌روایت روشنگری مطرح می‌کردند؛ ایبسن، اما، از یک سو، شرح وظایف متعارف برای مسئولان «دولت/شهر» در این گفتمان را نمی‌پسندد و، از سوی دیگر، رفتار و تلقیات فرد روشن‌فکر را برای خروج از این کلان‌روایت و ورود به مدرنیته‌ای بر اساس «بازی متقابل»، کارآمد و به‌روز نمی‌داند. به همین دلیل، و عمداً، این اثر ظرافت‌های دیگر آثار رئالیستی ایبسن را ندارد. دوم اینکه، علی‌رغم عنوان فریبندهٔ این نمایشنامه که ذهن را مهیای یافتن «آدم بده» و «آدم خوبه» های رایج می‌کند، ایبسن در دام شخصیت‌پردازی‌های کلیشه‌ای نمی‌افتد، زیرا اصولاً با سیاه و سفید میانهٔ خوبی ندارد. سوم اینکه، به همین دلایلی که در بالا آوردم، این اثر آمیزهٔ تراژدی و کمدی غریبی است. برای درهم شکستن مرزهای «سیاه» و «سفید»، نویسنده خطر می‌کند و این دو گونه را از آغاز تا پایان اثر به موازات هم می‌آورد. از این نظر نیز، دشمن مردم تجربهٔ موفق و چشمگیری است.

خواندن کتاب دشمن مردم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی جهان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دشمن مردم

دکتر استوکمان: (نامه را همچون پرچمی تکان می‌دهد.) بله، گمونم، براتون یه خبر هم از شهر دارم!

بیلینگ: خبر؟

خانم استوکمان: چه خبری؟

دکتر استوکمان: یه کشف بزرگ کاترین!

هاوستاد: جدی؟

خانم استوکمان: تو کشفش کردهٔ؟

دکتر استوکمان: آره، معلومه، خودم. (در اتاق پس و پیش قدم می‌زند.) حالا بذار به روال معمولشون واکنش نشون بدن، بگن این‌ها همه‌ش اوهام و خیالات بی سر و تهه. ولی دیگه جرأتش‌رو ندارن. هاه‌هاه! مطمئنم که ندارن.

پترا: ولی، پدر، بگین، این کشفتون چیه.

دکتر استوکمان: خب، باشه، امون بده یه‌خرده، همه‌چیز رو می‌فهمی. فقط کاش پیتر هم اینجا بود! حالا می‌فهمین ما آدم‌ها چطور می‌تونیم دوره بیفتیم، و مثل موش کور دربارهٔ دیگران قضاوت...

هاوستاد: منظورتون از این حرف چیه آقای دکتر؟

دکتر استوکمان: (کنار میز می‌ایستد.) مگه مردم همه نمی‌گن شهرمون کاملاً سالم و بهداشتیه، هان؟

هاوستاد: خب، البته.

دکتر استوکمان: یه جای خیلی بهداشتی، در واقع... جایی که می‌شه با اطمینان به همه توصیه‌ش کرد؛ هم به معلول‌ها و هم به مردم سالم...

خانم استوکمان: ولی، توماس، عزیزم...

دکتر استوکمان: ما هم رسوندیمش به عرش و توصیه‌ش هم کرده‌یم. خودم مدام توی «ندای مردم» و مقاله‌هام ازش...

هاوستاد: درست، خب؟

دکتر استوکمان: این تأسیسات، چشمه‌های آب گرم، که اسمش‌رو گذاشتیم «شاهرگ حیاتی» شهر، یا «شریان زندگی» و... چه می‌دونم دیگه چه کوفتی بهش گفتیم...

بیلینگ: «قلب تپندهٔ شهر»، یه‌بار یه حسی بهم دست داد و این بهم 

علی دائمی
۱۳۹۹/۱۲/۲۲

این نمایشنامه حرف دل من رو میزد و با وضعیت امروز جامعهٔ ما به طرز عجیبی مطابقت داشت. ایبسن شمشیر رو علیه «اکثریت بیسواد» و «لیبرال های دروغگو» از رو میبنده. همون هایی که امروزه مملکت ما رو هم به

- بیشتر
شکوفه محمدپور
۱۴۰۰/۰۲/۱۱

این کتاب عالیه.

3ti.0i
۱۴۰۲/۰۱/۰۳

بسیار از اینکه سال جدید رو با این کتاب شروع کردم خوشحالم. حرف برای گفتن و درس زیاد داشت.

دریا دیبا
۱۴۰۲/۰۳/۱۹

عالی

mehrzad
۱۴۰۲/۰۱/۲۴

گیج کننده بود

می‌دونین، واقعیتش اینه که قوی‌ترین آدم توی دنیا اونیه که از همه تنهاتره.
shakiba
دکتر استوکمان: حق هیچ‌وقت با اکثریت نیست. تأکید می‌کنم، هیچ‌وقت! این یکی از اون دروغ‌های مرسومه که انسانِ آزاده و فکور باید علیه‌ش بشوره. اون‌هایی که اکثریت‌رو در یک کشور تشکیل می‌دن کی‌ها هستن؟ عقلا یا سفها؟ فکر می‌کنم دراین‌باره باید موافق باشیم که، در حال حاضر، در سراسر دنیا اکثریتِ وحشتناک و سرکوبگرِ سفها اطرافمون‌رو گرفته‌ن. ولی، مرده‌شور، یقیناً هرگز درست نیست که سفها باید بر عقلا حکومت کنن. (همهمه و فریاد جمع) بله، بله، می‌تونید با داد و قال خفه‌م کنین، حقیقت‌رو نمی‌تونین انکار کنین. اکثریت قدرت داره... بدبختانه... ولی حق با اکثریت نیست.
shakiba
خانم استوکمان: اینکه خیلی باعث خجالته! ولی چرا این آقایون باهات مخالفن؟ دکتر استوکمان: (خشمگین) آه، چراش‌رو می‌گم بهت. چون‌که همهٔ مردها زن‌اند... مثل تو. همه‌شون فقط به فکر خانوادهٔ خودشونن، نه به فکر خیر جامعه.
علی دائمی
قوی‌ترین آدم توی دنیا اونیه که از همه تنهاتره.
محمدرضا
آدم وقتی برای آزادی و حقیقت می‌ره به جنگ، هیچ‌وقت نباید بهترین شلوارش‌رو بپوشه.
علی دائمی
کاری‌ترین دشمنای حقیقت و آزادی میون ماها اکثریته. بله، این اکثریتِ قاطعِ لیبرالِ منفور... اینه دشمن‌مون! اینم از اسمش دیگه.
علی دائمی
حق! فایدهٔ حق چیه، اگه قدرت نداشته باشی؟
علی دائمی
کمبود اکسیژنْ وجدانِ آدم‌رو بیمار می‌کنه؛ و انگار توی بسیاری از خونه‌های این شهر اکسیژن کافی نیست، چون کل این اکثریت قاطع اصلاً کَکش هم نمی‌گزه که توسعه و رفاه شهررو روی باتلاق دروغ و فساد بسازه.
علی دائمی
خیلی از آدمای اینجا این‌طوری‌ان: حزبِ بادن و مدام از این شاخه به اون شاخه می‌پرن. کلی با شک و وسواس همه‌چیز رو سبک و سنگین می‌کنن، آخرشم جرأت ندارن حتی یه قدم بردارن.
علی دائمی
هورستر: قراره بازم انتخابات باشه؟ بیلینگ: خبر نداشتین؟ هورستر: نه، با این‌جور جریانات کاری ندارم. بیلینگ: ولی گمونم به مسائل اجتماعی علاقمند باشین، نه؟ هورستر: نه. از این چیزها سر درنمی‌آرم. بیلینگ: به هر حال، آدم رأی که باید بده. هورستر: حتی اون‌هایی که نمی‌دونن جریان چیه؟ بیلینگ: نمی‌دونن؟ منظورتون چیه؟ جامعه مثل یه کشتیه: همه باید دستی به سکان برسونن. هورستر: شاید توی خشکی این تشبیه به‌جایی باشه، ولی توی دریا خیلی با اوضاع جور درنمی‌آد.
shakiba
مورتن کیل: ولی عمراً بتونین شهرداررو مجاب کنین با این چیزها. دکتر استوکمان: خب، حالا می‌بینیم. مورتن کیل: فکر می‌کنین اون اینقد دیوونه باشه؟ دکتر استوکمان: امیدوارم همهٔ مردم شهر این‌قدر دیوونه باشن.
علی دائمی
هورستر: قراره بازم انتخابات باشه؟ بیلینگ: خبر نداشتین؟ هورستر: نه، با این‌جور جریانات کاری ندارم. بیلینگ: ولی گمونم به مسائل اجتماعی علاقمند باشین، نه؟ هورستر: نه. از این چیزها سر درنمی‌آرم. بیلینگ: به هر حال، آدم رأی که باید بده. هورستر: حتی اون‌هایی که نمی‌دونن جریان چیه؟ بیلینگ: نمی‌دونن؟ منظورتون چیه؟ جامعه مثل یه کشتیه: همه باید دستی به سکان برسونن. هورستر: شاید توی خشکی این تشبیه به‌جایی باشه، ولی توی دریا خیلی با اوضاع جور درنمی‌آد.
علی دائمی
هیچ اشکالی نداره که یه جامعهٔ ریاکار و دروغگو نابود بشه! همهٔ آدم‌هایی‌رو که دروغ مبنای زندگی‌شونه باید مثل میکرب نابود کرد! شماها به وقتش کل مملکت‌رو مسموم می‌کنین؛ شماها کل مملکت‌رو به راهی می‌کشونید که مستحق نابودی باشه؛ و اگر کار به اونجا بکشه، من، صمیمانه و از ته دلم می‌گم: کل مملکت‌رو نابود کنین! کل مردمش‌رو نابود کنین!
ChaD
انگار توی بسیاری از خونه‌های این شهر اکسیژن کافی نیست، چون کل این اکثریت قاطع اصلاً کَکش هم نمی‌گزه که توسعه و رفاه شهررو روی باتلاق دروغ و فساد بسازه.
ChaD
خانم استوکمان: ولی عزیزم، توماس، به هر حال، قدرت طرف برادرته... دکتر استوکمان: آره، ولی حق طرف منه جونم! خانم استوکمان: آخ، آره، حق، حق! فایدهٔ حق چیه، اگه قدرت نداشته باشی؟
javadazadi
شهردار: پوه! مردم افکار نو لازم ندارن. مردم بیش از هر چیزی از افکار خیر و مقبولی منتفع می‌شن که امتحان خودشون‌رو پس دادن و از قدیم باهاشون دمخور بودن.
صدراجون من دوست دارم
توی این دنیا یه عالمه بی‌عدالتیه که آدم تحملشون می‌کنه!
محمد حسین
اگه به اون چیزی که حق و حقیقته پایبند نباشم، دیگه ازم می‌خوای چه کوفتی ازم سر بزنه؟
محمد حسین
قوی‌ترین آدم توی دنیا اونیه که از همه تنهاتره.
ChaD
واقعیتش اینه که قوی‌ترین آدم توی دنیا اونیه که از همه تنهاتره.
کاربر ۶۹۶۳۰۰۷

حجم

۱۳۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

حجم

۱۳۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

قیمت:
۱۰۵,۰۰۰
۷۳,۵۰۰
۳۰%
تومان