کتاب گذشتهی مخوف
معرفی کتاب گذشتهی مخوف
گذشتهی مخوف اثر ارنی لیندسی کتاب دوم از سری معمای سارا وینتروپ است که با ترجمه نفیسه غفاری مقدم منتشر شده است. پس از رمان موفق «بازی مخوف» که اولین کتاب از سه گانه معمای سارا وینتروپ بود اینبار و در ادامهٔ کتاب اول، ارنی لیندسی بازی هولناک را ادامه میدهد تا بار دیگر شما را با تعلیقی جذاب درگیر کند و تا آخرین سطرهای کتاب اجازه کنار گذاشتنش را از شما بگیرد.
ارنی لیندسی به عنوان نویسندهای که رمانهای معمایی مینویسد در این سه گانه مارا به دنیای زنی میبرد که برای نجات خود، خانواده و دوستانش ناچار است وارد بازی مخوفی شود.
درباره کتاب گذشته مخوف
سارا معاون یک شرکت در حال پیشرفت بازیهای کامپیوتری است. او با تلاش زیاد توانسته است در ۸ ماه درآمد شرکت را افزایش دهد. او در عین حال مادری موفق و فعال است و در حالی که شوهرش ترکش کرده از دو دختر دوقلوی خود و پسر کوچکش مراقبت میکند.
همسر سارا دو سال پیش وقتی مثل همیشه برای ورزش به باشگاه رفت دیگر به خانه برنگشت. ماشین او پیدا شد اما پلیس مدرک قابل اعتمادی برای اظهار نظر پیدا نکرد.فاجعه زمانی آغاز شد که در آخرین روز قبل از تعطیلات تابستان سه فرزند او هم گم شدند، سارا زیر برفپاککن ماشینش یک یادداشت پیدا کرد که روی آن نوشته بود: آیا آماده بازی هستید؟ حالا سارا فرزندانش را پیدا کرده است غافل از این که ماجرای مخوف دیگری در انتظارش است. این بار پای امنیت ملی وسط است.
خواندن کتاب گذشته مخوف را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستانهای مهیج و معمایی را به خواندن این رمان دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب گذشته مخوف
کرک پلکی زد و نفسش را حبس کرد، تمام حواسش متمرکز دو سیم توی دستش بود.
قطره عرقی از پیشانیاش پایین چکید و از ابرویش رد شد و خزید گوشه چشمش. چشمش سوخت ولی سعی کرد نادیدهاش بگیرد. چاشنی روی میز مقابلش، بسیار آتشگیر بود، ترکیبی جدید ساخت خاورمیانه که گروهش با زحمت فراوان بدستش آورده بود.
بعد از اینکه دولت بساط دارکترید، بزرگترین سایت بازارسیاه جهان را برچید و صاحبش را روانه زندان کرد، کرک و همکارانش برای عقب نماندن از برنامه باید جایگزینی پیدا میکردند.
خوشبختانه، تنش و اضطراب دوازده ساعت بیشتر طول نکشید، یکی از اعضای گروه موفق شد ارتباطی برقرار کند. بسته موردنظر بعد از چند معامله غیرقانونی از طریق سایتهای خرید و فروش ارز که غیرقابل ردزنی بودند، یک هفته بعد رسید. هنوز هم برایش جای تعجب داشت که چقدر وارد کردن چیزی به خاک ایالات متحده آمریکا، با وجود تمام اقدامات امنیتی و محافظتی سازمان امنیت ملی آسان است، آدم فقط باید راهش را بلد باشد، بداند باید دَم چه کسی را ببیند، چه کسی را بخرد یا وادارش کند.
با برچیده شدن دارکترید، افبیآی یا سازمان سیا سر مار را قطع نکرده بودند و ماجرا تمام نشده بود. نه، با این کارشان فقط به بیست سایت جدید پر و بال دادند که همگی هم برای تبدیل شدن به ابرقدرت معاملات دنیای زیرزمینی سر و دست میشکستند.
مواد، اطلاعات، اسلحه، سکس... اهل هر خلافی که باشید، یکی آن بیرون هست که نیاز شما را برطرف کند. شش ماه پیش، وقتی داشتند برای پکن آماده میشدند، کرک به مردی برخورده بود که ادعا میکرد فروشنده یکی از دندانهای آسیا هیتلر است. حتی میگفت برای اثبات حرفش سوابق دندانپزشکی هم دارد. کرک باور نکرده بود، اما کلکسیونری چند میلیونی بالایش پول داد و دندان را روی هوا زد. آنموقع حتی به این فکر کرده بود که در ازای چنین مبلغی حاضر است یکی از دندانهایش را با انبر از جا بکند. حتما میشد یکی از دندانهایش را به جای دندان استالین جا بزند، نمیشد؟
دیگر دوران این افکار سر آمده بود. دیگر مجبور نبود به تاکتیکهای سطحپایین چنگ بزند. به دلایلی موجه و درست، به گروهی خلافکار ملحق شده بود، استعداد و مهارتهای لازم را داشت و برای همین مدام صفرهای حساب بانکیاش جابهجا میشد و پول روی پولش میآمد. حواس جمع و حرف گوشکن بود و میخواست تا حد ممکن مخفی بماند. نه خریدهای پرزرق و برق مثل ماشین و عمارت، نه ریخت و پاش در باشگاههای شبانه، نه لباسهای آنچنانی... فعلا فقط چیزهایی ساده که زندگی را کمی آسانتر میکرد، مثل پرداخت به موقع قبوض یا خوردن غذایی سالمتر از پیتزای یخ زده مایکروفری.
حجم
۱۸۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
حجم
۱۸۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
نظرات کاربران
قسمت سوم کو پس🙄🤔؟؟؟؟؟؟؟
خواهش میکنم قسمت سوم رو هم بگذارید
عاااااااالی بود!در مورد قسمت سوم اطلاعی دارین؟ترجمه نشده یعنی؟
داستان پردازی قابل قبوله و ترجمه خوبه
کتاب هیجان انگیز و نسبتا خوبی هست هرچند بنظرم برای نوجوانان نوشته شده ولی باز هم کشش لازم رو برای خواندن کتاب دارد.