دانلود و خرید کتاب تنهای تنها مری هیگینز کلارک ترجمه بامداد بهنام
تصویر جلد کتاب تنهای تنها

کتاب تنهای تنها

امتیاز:
۴.۲از ۲۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تنهای تنها

به‌عنوان نفر اول پرفروش‌ترین نویسنده‌های فهرست نیویورک تایمز، مری هیگینز کلارک، تاکنون سی‌وهفت رمان تعلیقی، چهار مجموعه داستان کوتاه، یک رمان تاریخی، یک سرگذشت و دو کتاب کودک نوشته است. همچنین با همکاری دخترش، کارول هیگینز کلارک، پنج رمان تعلیقی به رشتهٔ تحریر درآورده و با نویسندهٔ معروف، آلافر بروک، نیز در نگارش رمان‌های قاتل سیندرلا، یک‌دست سفیدپوش و قاتل زیبای‌خفته همکاری کرده است.

کتاب‌های او در سراسر دنیا جزء پرفروش‌ترین‌هاست و بیش از یک میلیون نسخه از آن‌ها تنها در ایالات متحد امریکا به چاپ رسیده است.

کشتی بسیار مجلل کوئین شارلوت عازم سفر شش‌روزه‌ای به دور دنیا است و مردمان سرشناسی همچون سفرای بازنشسته، وکلای معروف، اشراف، نویسندگان و سخن‌رانان بزرگ تا آدم‌هایی معمولی‌تر که شانس سفر با کشتی را در لاتاری یا جای دیگری برده‌اند، باخود حمل می‌کند. ما با شخصیت‌های سرشناس کشتی یکی‌یکی آشنا می‌شویم، لیدی ام، پیرزن ثروتمندی که یک جواهر معروف مصری را به گردن دارد، چیلینگز ورث، سفیر سابق فرانسه، هنری لانگ ورث، شکسپیرشناس معروف، تد کونا، وکیل سرشناس و پسر یکی دیگر از سفرای آمریکا و سلیا کیل‌براید، زنی ۲۸ ساله و گوهرشناس.

کشتی کوئین شارلوت اولین توقفش را در بندر ساوث هامپتن خواهد داشت، اما آیا مسافران به سلامت به پایان سفر خواهند رسید؟ اتفاقاتی در این کشتی رخ می‌دهد که پر از معما و هیجان‌انگیز است:

«وقتی که کوئین شارلوت داشت در بندر ساوث هامپتن پهلو می‌گرفت، همه به‌جز ویلی ساعت هفت‌ونیم صبح طبقهٔ پایین بودند. هر کس توی کشتی می‌شنید دوون مایکلسن، با اسم مستعار «بیوه‌مرد داغدار»، قاتل بوده، اولین واکنش‌اش شوک و غافل‌گیری بود.

سر میز لیدی ام، ایوان و برندا و پروفسور لانگ‌ورث به یکدیگر نگاه کردند. برندا به لانگ‌ورث گفت: «فکر می‌کردم کار شما باشه.»

لانگ‌ورث هم نه گذاشت و نه برداشت و گفت: «گمون نکنم اون‌قدر قوی باشم که بتونم شما رو تو کمد جا کنم.»

ایوان ساکت بود. حالا که هویت واقعی قاتل لیدی ام معلوم شده بود، راجر می‌فهمید او نبوده که لیدی ام را برای نجات او کشته. کشتی‌ای که او را نجات داده بود، یک روز بعد از کوئین شارلوت به ساوث هامپتن می‌رسید. اگر راجر به همه می‌گفت همسرش او را از روی نرده‌ها هل داده توی اقیانوس، او هم به همه می‌گفت راجر از لیدی ام دزدی می‌کرده.»

ghazal molayi
۱۳۹۹/۰۴/۲۵

به بی نهایت اضافه کنید

sara
۱۳۹۹/۰۵/۱۷

بزارید تو بی نهایت

هنگامه محمدی
۱۳۹۸/۰۹/۱۸

داستان خیلی جذاب و غافلگیر کننده ای داره و قطعا تا تموم نشه نمیشه دست از خوندش کشید. بخاطر اینکه کل داستان تو یه کشتی اتفاق میفته حال و هواش به "زنی در کابین ۱۰" شبیهه. روی هم رفته دوست

- بیشتر
Ayda Koosha
۱۴۰۰/۰۱/۳۱

لطفاً به طاقچه بی نهایت اضافه کنید.

آیدا
۱۴۰۰/۰۱/۱۵

لطفا این کتاب رو به بی نهایت اضافه کنین، ممنونم

بانو(:
۱۴۰۱/۰۴/۳۱

فکر میکنم تمای کتابهای این نویسنده رو خونده باشم،شاید بشه خانوم کلارک رو جدی ترین مقلد آگاتا کریستی دونست که اخیرا هم با خلق شخصیت آلویرا میهان سعی داشته خانوم مارپل خودش رو بسازه. به طور کل اگر به کارهای آگاتا

- بیشتر
روشنک
۱۳۹۹/۰۹/۰۸

خوندن اون همه اسم تو صفحات اول شاید یکم‌گیج کننده باشه اواسط داستان ریتم تندتری پیدا می کنه ولی در کل خوندنش خالی از لطف نیست

ناهید
۱۴۰۳/۰۸/۱۶

نسبتا خوب

AS4438
۱۴۰۳/۰۵/۲۵

چهارمین کتاب این نویسنده بود که خواندم، نه هیجانی، نه معمای گنگی، ونه داستان منسجمی، تکلیف خدمتکاری که به روزنامه ها ازکشتی اخبارمیدادهم مشخص نشد، ارزش یکبارخواندن هم ندارد، فقط اسامی نفرات زیاد وخوردن وآشامیدن ودزدی، هیچ معمای غافلگیرکننده ای

- بیشتر
الهام
۱۴۰۲/۰۵/۰۳

کتابهای این نویسنده به معنی واقعی کلمه پلیسی و معمایی اگه دوست دار این ژانر هستید حتما مطالعه کنید

او مدت‌ها پیش اعتقادش را به مذهب از دست داده بود، اما حالا می‌دید ناخودآگاه دعا می‌کند. «خدای مهربون، یه کاری کن یکی این طرف رو ببینه. کاری کن یکی منو ببینه.»
n re
بالای شومینه یک تلویزیون خیلی بزرگ قرار داشت، فرش‌های ایرانی فاخر، مبل‌های مزین به ملیله‌دوزی‌های طلایی
n re
رفتن، تلخ‌ترین قصیدهٔ بودن است.
n re
همه چیز درست می‌شه. اینو از درون احساس می‌کنم.»
n re
حتی در سن هشت سالگی به‌اندازهٔ کافی عاقل و زیرک بود که بداند تنها امیدش برای داشتن یک آیندهٔ بهتر، از مسیر تحصیل محقق می‌شود.
n re
یکی از نشونه‌های پیری اینه که هر چی می‌گذره بیشتر و بیشتر دربارهٔ گذشته حرف می‌زنی.»
n re
«طمع همیشه انگیزهٔ قوی‌ایه.»
n re
هیچ چیز نمی‌توانست به اندازهٔ این دردآور باشد که در سن هشتادوشش سالگی بفهمی افرادی که فکر می‌کردی بهترین دوستانت هستند و همیشه به آن‌ها رسیده‌ای، در تمامی این مدت بهت خیانت می‌کرده‌اند.
n re
بخش زیادی از زندگی شانس است.
n re
هر کس سر دیگران کلاه بذاره، به‌خصوص اونایی که باهاش مهربون بودن، باید بره زندون
n re
شاید بعضی از شماها بدونید عشق در نگاه اول یعنی چی؟»
n re
آدما نگاهت می‌کنن؛ پس کاری کن که ارزش وقت اونا رو داشته باشی.»
n re
وقت‌شناسی، ادب پادشاهان است.
n re
خدا می‌دونه تعداد آدمایی که توی این دنیا می‌تونم بهشون اعتماد کنم، خیلی کمه.
n re
«آدمیزاد از یه لحظه بعدشم خبر نداره.»
n re
همه چیز درست می شه، البته در صورتی که مشکل دیگه‌ای تا اون وقت برامون پیش نیاد
n re
چهرهٔ دروغین باید آنچه را قلب دروغین می‌داند، پنهان کند.»
AS4438
«من هیچ‌وقت پولم رو برای فرست‌کلاس هدر نمی‌کنم. ته هواپیمام به اندازهٔ جلوش تند می‌ره، فرقی نمی‌کنه که.»
n re
چهرهٔ دروغین باید آنچه را قلب دروغین می‌داند، پنهان کند.»
n re
«متأسفانه، خیلیا جواهرات زیباشون رو تو گاوصندوق نگه می‌دارن و هیچ‌وقت ازشون استفاده نمی‌کنن. البته که باید مراقب بود، اما چرا نباید از داشتن‌شون لذت برد؟»
n re

حجم

۲۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۵۶ صفحه

حجم

۲۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۵۶ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۵۲,۵۰۰
۳۰%
تومان