کتاب آینهی شکسته
معرفی کتاب آینهی شکسته
کتاب آینهی شکسته، نوشته کاترین آن پورتر است که با ترجمه علی خدادادی منتشر شده است. کتاب آینهی شکسته برای نخستین بار بهسال ۱۹۳۲ منتشر شد و در یکی از مجموعه داستانهای نویسنده با عنوان اسب زردروی، سوار زردروی نیز بهچاپ رسیده است.
کتاب ماجرای زوج پا به سن گذاشته ای به نام رزالین و دنیس را روایت میکنند که با هم در یک خانه زندگی میکنند ماجرا از دید دنیس روایت میشود که با حرف زدنهای مداوم همسرش مشکل دارد و او را پر حرف و رو اعصای میداند.
زبان داستان آینهی شکسته خوش ساخت است و خواننده با سرعت در داستان غرق میشود و با آن همراه میشود.
خواندن کتاب آینهی شکسته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات جهان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب آینهی شکسته
دستآخر چیزی به ذهنش آمد و در را چند سانتی باز کرد و گفت: «این ده سال مگه جایی هم بوده که من باشم و بلای جونم نبوده باشی! فقط امروز جام تو خونه نیست؟!» نگاهی به صندلی راحتیاش کرد که بالشتکش تازه پر شده و مایل به میز بزرگ جای گرفته بود.
رزالین با خنده جواب داد: «اگه غُرغُر کنی، پشیمون میشی! حالا هم از اینجا برو بیرون تا چیزی پرت نکردم سمتت!»
دنیس کلاهش را روی میز اتاق غذاخوری گذاشت و چکمههایش را بهزیر مبل برگرداند و خودش روی پلههای جلوی در نشست و چپقش را روشن کرد. هوا کمکم سرد شده بود و او پیش خود گفت کاش ژاکت چرم قدیمیاش را از روی گیرهٔ روی درِ آشپزخانه برداشته و با خود آورده بود. رزالین ایندفعه چی توی سرش میگذشت؟ دنیس پیش خودش اطمینان داشت او کار خوبی نمیکند که معایبش را گردن ایرلندیها میاندازد. میدانست ایرلندی یعنی یکی مثل خودش؛ مردی معقول و بافکر و موجه، دوستدار حق و حقیقت. یک بار رزالین به او گفته بود: «تو مثل یخ میمونی!» و تظاهر میکرد که شوخی میکند اما کاملا جدی بود. میدانست رزالین هیچگاه قدر او را ندانسته بود. همسر اولش هم. هرچه برایشان فراهم میکرد، باز هم طلبکار بودند. آنوقتی که جوان بود و آهی در بساط نداشت، زن اولش از او انتظار پول داشت. حالا هم که به مردی باثبات تبدیل شده و پول در بانک گذاشته بود، زن دومش انتظار مردی جوان از او داشت پر از سرزندگی. زیر لب با اوقاتتلخی گفت: «اونا همهشون قدرنشناسن. فرقی هم ندارن!» با گفتن این، حس بهتری پیدا کرد، انگار که خیالش اندکی راحت شده باشد.
حجم
۴۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۴ صفحه
حجم
۴۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۴ صفحه
نظرات کاربران
داستان زن و مردی که با اختلاف سنی بالا ازدواج کرده بودند و الان ترکیب پیرمردی کم حوصله و خسته و زنی پرانرژی و وراج و رویاپرداز را به زیبایی تشکیل داده بودن. داستان روان و خیلی جذابی بود.خیالتان راحت(: