کتاب شهر شناور
معرفی کتاب شهر شناور
کتاب شهر شناور نوشته ژول ورن، استاد بینظیر داستانهای علمی تخیلی است. داستانی از شهر بینظیری که بر روی آب شناور است و چشم هر بینندهای را به خود خیره میکند.
کتاب شهر شناور از مجموعه سفرهای شگفتانگیز است این اثر را با ترجمهی ادریس برجسته در اختیار دارید.
دربارهی کتاب شهر شناور
ژول ورن بعد از سفر دریاییای که با یک کشتی غولآسا داشت به فکر نوشتن رمان شهر شناور افتاد. داستان این کتاب ماجراهای یک گروه ارکستر فرانسوی بر روی یک جزیره عظیم مصنوعی را شرح میدهد. جزیرهای که به شهر میلیونرها معروف است و در اقیانوس آرام قرار دارد.
کتاب شهر شناور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران آثار علمیتخیلی و علاقهمندان به مطالعه کتابهای ژول ورن از خواندن کتاب شهر شناور لذت میبرند.
دربارهی ژول ورن
ژول گابریل ورن ۸ فوریه ۱۸۲۸ در فرانسه به دنیا آمد. او به شدت به ادبیات و نمایشنامه نویسی علاقهمند بود اما به درخواست خانوادهاش در رشته حقوق تحصیل کرد. اما ذوق و علاقهاش دوباره او را به سمت ادبیات کشاند. تخیل او باعث شد تا آثار جذابی بیافریند که هنوز هم در تمام دنیا طرفدار داشته باشد و کتابهایش به زبانهای بسیاری ترجمه شود. در حقیقت ژول ورن بعد از آگاتا کریستی، دومین نویسندهای است که آثارش به تمام زبانها ترجمه شده است. از میان مشهورترین کتابهای ژول ورن میتوان به سفر به مرکز زمین، دور دنیا در هشتاد روز، بیست هزار فرسنگ زیر دریا، پنج هفته در بالن و میشل استروگف اشاره کرد.
ژول ورن در ۲۴ مارس ۱۹۰۵ در ۷۷ سالگی در امیان، فرانسه چشم از جهان فروبست.
بخشی از کتاب شهر شناور
هوا دلپذیر بود و پرتوهای گستردهٔ خورشید در میان ابرهایی که بهسرعت در حال حرکت بودند امتداد مییافت، و گریت ایسترن در برابر وزشِ سخت باد، دریا را میشکافت و پیش میرفت.
همهٔ افسران روی عرشهٔ کشتی حاضر و در نقاط مختلف آن تقسیم شده بودند تا کشتی را برای حرکت آماده کنند. کادر ناوبری شامل کاپیتان، دستیار کاپیتان، دو افسر دوم و پنج ستوان شامل یک فرانسوی به نام م.ه. و یک داوطلب فرانسوی دیگر، بود.
کاپیتان اندرسون از دریانوردان مشهور در تجارت انگلیس بود. درحقیقت، نصب کابل تلگرافِ اقیانوس اطلس به دست او انجام شد و موفقیتاش، پس از بارها شکست پیشینیانش در این زمینه، مدیون شرایط مساعد و در اختیار داشتن گریت ایسترن بود. در هر حال این موفقیت، عنوان سِر را برای او به ارمغان آورد، عنوانی که توسط ملکه به او اعطا شد. اما در نظر من، او فرماندهای بسیار دوستداشتنی بود؛ مردی حدوداً پنجاه ساله و گندمگون که با وجود سناش، جوان به نظر میرسید. قدبلند، گشادهرو و خندان بود با سیمایی آرام و ظاهری کاملاً انگلیسی که آهسته و باوقار قدم برمیداشت. صدایی دلنشین و چشمانی نسبتاً تنگ داشت و دستانی پوشیده با دستکش، که هرگز در جیب فرو نمیبرد. مردی بود شیکپوش، با این نشانهٔ مخصوص که گوشهٔ دستمال سفیدی از جیب کت بلندِ آبیرنگ و آراسته به یراق طلاییاش، همیشه بیرون بود.
دستیار کاپیتان که با فرمانده اندرسون آشکارا متفاوت بود، مردی بود کوتاهقد و چالاک، با پوستی بسیار آفتابسوخته، چشمانی سرخ، ریشی سیاه که تا زیر چشمانش ادامه داشت و پاهایی پرانتزی که با هر حرکت غیرمنتظرهٔ کشتی، مشکلساز میشد. او دریانوردی پرانرژی، چابک و آگاه از تمام جزئیات بود، که دستورات مختصرش را فرماندهٔ خدمه با صدایی خشن که به غرّش شیر میمانست، تکرار میکرد، کاری که ویژهٔ دریانوردان انگلیس است. نام این دستیار کاپیتان و... بود. و بهگمانم از افسران ناوگان دریایی بود که برای مأموریت روی عرشهٔ گریت ایسترن با مجوزی خاص آمده بود. رفتار دریانوردی سالخورده را داشت. بیتردید در مدرسهٔ دریاسالاری فرانسه اینگونه شجاع و استوار تربیت شده بود و هنگام درگیری، مدام بر سر سربازانش فریاد میکشید: بجنبید بچهها، دست از پا خطا نکنید، میدانید که عادت دارم از کوره دربروم!
حجم
۲۶۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۲۶۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
نظرات کاربران
برخلاف دور دنیا در هشتاد روز، این کتاب تا اواسط از داستان خوب بی بهره است. تنها چیزی که ورن با اون می تونه شما رو سرگرم کنه یه سری توصیفات از ساختار موتور محرک کشتی و میل لنگ ها
بر خلاف کتاب هشتاد روز دور دنیا و سفر به مرکز زمین نه جذاب بود نه گیرا اصلا راضی نیستم از خواندنش
عالی عالی خریدمش خیلی خوبه 😃😃😃