دانلود و خرید کتاب خانواده رابینسون یوهان داوید ویس ترجمه پروین ادیب

معرفی کتاب خانواده رابینسون

یوهان دیوید وایس نویسنده سوئیسی، رمان «خانواده رابینسون» را در سال ۱۸۱۳ و با الهام از داستان رابینسون کروزوئه نوشت. این داستان درباره خانواده‌ای است که کشتی‌شان در دریا گرفتار طوفان می‌شود و آنها مجبور می‌شوند آذوقه و باقی‌مانده وسایل خود را سوار قایقی کنند و در ساحلی ناشناخته زندگی جدیدی را آغاز کنند: من، همسر و چهار پسرم را نزدیک خود نگه داشته بودم. همسر عزیزم از ترس گریه می‌کرد و پسرانم هم آشکارا می‌لرزیدند. به آن‌ها گفتم: «خداوند ما را نجات خواهد داد.» به‌نظرم رسید این حرف باعث آرامش همسر نازنین و فرزندانم شد. در این لحظه از میان امواج خروشان صدایی به گوش رسید: «خشکی! خشکی!» و بلافاصله کشتی به صخره‌ای برخورد کرد. صدای وحشتناک شکستن کشتی شنیده شد. درست مثل این بود که کشتی در حال تکه‌تکه شدن است. طولی نکشید که آب دریا داخل کشتی سرازیر شد و تقریباً معلوم شد که کشتی نخواهد توانست مدت زیادی دوام بیاورم. ناخدا از خدمه خواست بدون از دست دادن وقت، قایق‌ها را آماده کنند. من هم که به‌تدریج امیدم را از دست داده بودم، گفتم: «ما گم شدیم!
مجتبی
۱۳۹۹/۰۶/۰۹

من به داستان ها و کتاب ها و فیلم ها و سریال هایی که اینچنین داستانی دارند و در جزیره و دور از اجتماع انسانها میگذره خیلی علاقه دارم البته رابینسون کروزوئه خیلی متن و داستان قوی تری داره اگر کسی کتابی

- بیشتر
شبنم
۱۳۹۹/۰۱/۱۴

متن قوی نبود ولی برای بچه‌ها مناسبه و احساس ماجراجویی براشون ایجاد می‌کنه..

mojtaba rabiei
۱۳۹۸/۰۶/۱۵

قشنگ بود. با مناظر طبیعی دل انگیز...

Mahdi Hoseinirad
۱۳۹۷/۱۰/۰۳

یه رمان نوستالژیک؛ در زمان مطالعه یاد تصاویر کارتون ش میافتادم

zee.kaph
۱۳۹۷/۰۸/۲۴

بسیار زیبا و خاطره انگیز

اوکطک ط
۱۴۰۱/۰۲/۱۲

چرت چرا انقدر گرون

Alireza Rafiee
۱۳۹۷/۰۸/۱۴

من نسخه چاپی رو خوندم و بسیار بی نظیر بود💛💛

Hosein Shamshiri
۱۴۰۰/۱۱/۱۶

خوب به نظرم کارتونش قشنگ تر بود و کتاب خیلی مختصر و با عجله بود

M
۱۳۹۹/۰۸/۳۰

بسیار زیبا و خیال انگیز بود.

حسینی
۱۳۹۸/۱۰/۱۱

بی مزه و بچگونه نوشته شده

به‌نظر می‌رسید اولین زمستان ما بسیار به درازا کشیده است. باد و باران و سرما تا هفته‌ها ادامه داشت و به همین دلیل اوقات همهٔ ما تلخ بود. سرانجام یک روز که از خواب برخاستیم با دیدن آفتاب روشن و آسمان آبی، غرق در خوشحالی شدیم. دیگر اثری از باد و باران نبود و هوا رو به گرمی گذاشته بود. همگی از غار بیرون زدیم و از تابش نور خورشید بر پوست‌مان احساس خوشحالی کردیم. نگاهی به دوروبرمان انداختیم، درختان و گیاهان سرحال و سرسبز بودند. پرندگان بالای درختان آواز می‌خواندند و لابه‌لای علف‌ها گل‌های تازه روییده بود. همگی به طرف باغچه دویدیم تا ببینیم گیاهان و درختان تا چه حد از سرمای زمستان جان سالم به‌در برده‌اند.
زینب دهقانی

حجم

۲٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۳۸ صفحه

حجم

۲٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۳۸ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
۲۴,۶۰۰
۷۰%
تومان