کتاب دولت کارتر و فروپاشی دودمان پهلوی
معرفی کتاب دولت کارتر و فروپاشی دودمان پهلوی
خاویر گِررو استاد تاریخ دانشگاه فرانسیسکو دوویتوریای اسپانیا و متخصص سیاست خارجی در دوران ریاستجمهوری کارتر، در کتاب دولت کارتر و فروپاشی دودمان پهلوی، روابط ایالات متحده و ایران در آستانهی انقلاب اسلامی و نقش کارتر را در سقوط سلطنت پهلوی بررسی کرده است.
درباره کتاب دولت کارتر و فروپاشی دودمان پهلوی
کارتر در اواخر حکومت پهلوی درصدد آن بود که نظامی دموکراتیک در ایران برقرار سازد و کمی از قدرت شاه بکاهد. کارتر این کار را با فرایند لیبرالی شدن شروع کرد، اما بهرغم نتیجهای که از هرجومرج و خشونت عایدش شد، روی حرفهای خود تکیه نکرد و شاه را در نهایت رها کرد.
از روزی که شاه ناگزیر از تبعید شد (ژانویهٔ ۱۹۷۹) و بهویژه پس از ماجرای گروگانگیری در ۴ نوامبر ۱۹۷۹ (۱۳ آبان ۵۸)، مقامات، سیاستمداران و سیاستگذاران انگشت اتهام را به طرف رقبای خود دراز کردند که، چه کسی ایران را از دست داد. سیاستمدارن امریکایی و سفیر امریکا در ایران، هلمز، کارتر را در این موضوع مقصر میدانستند اما کارتر همراه با اکثریتی رادیکال و جدید مستقر در مجلس نمایندگان امریکا بدون هیچ احساس مسئولیتی، ورق اتهام را رو به سوی شاه برگرداندند و او را کسی دیدند که سیاست واشنگتن را به طرف خود سوق داد و پایههای استراتژیک دو کشور را با انتقاد مداوم از شاه در خصوص تحت فشار قراردادن رژیم شاه از طریق حقوق بشر، فروش جنگافزار و فرایند لیبرالیزهکردن به لرزه درآورد. درست در زمانی که شاه احتیاج داشت تا با دادن دلگرمی، امواج ناآرامی و سرکوب را کاهش دهند، امریکا به مقابله برخاست، وی را گیج و مبهوت کرد و پشتیبانی ناچیزی را از وی به عمل آورد.
به گفته خاویر گِررو، کارتر بحران ایران را با کوهی از اشتباهاتی که بیشتر از خودش سرچشمه میگرفت، مدیریت میکرد. احتیاط بیش از حد، تناقض، سرهمبندی، ناکامی در برابر عدم توجه کافی به مسئله، تا جایی که زمان از دست میرفت، سوءاعتماد به مقامات امریکایی مستقر در صحنه، و عدمتوانایی و تسلط بر منازعاتی که کابینهاش را دستخوش هرجومرج و طاعون کرده بودند. نتیجهٔ کار، سقوط شاه و ایران بود که دیگر سدی در برابر منافع اتحاد شوروی و توسعهطلبی آن برای امریکا ایجاد نمیکرد.
خاویر گِررو در این کتاب نقش کارتر و سیاستهایش را در سقوط رژیم پهلوی بررسی کرده است.به عبارتی این کتاب مطالعهٔ سیاست خارجی کارتر، شخصیت وی و شاه و چهرههای دیگری نظیر سایروس ونس وزیر خارجه، زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی، ویلیام سولیوان سفیر امریکا در ایران و آیتالله خمینی است. گرچه کار بر سر جنبهٔ سیاسی و دیپلماتیک انقلاب متمرکز است، بهویژه از دیدگاه دولت کارتر، توجه مهمی به عوامل دینی، اقتصادی و اجتماعی نیز معطوف شده است.
خواندن کتاب دولت کارتر و فروپاشی دودمان پهلوی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
همه علاقهمندان به تاریخ و علوم سیاسی به ویژه تاریخ معاصر
بخشی از کتاب دولت کارتر و فروپاشی دودمان پهلوی
کارتر زمانی در تاریخ امریکا به ریاستجمهوری رسید که رأیدهندگان تقریباً اعتماد خود را به مقامات منتخب از دست داده بودند. این زمان همچنین نشانگر عصری بود که بسیاری از امریکاییها احساس میکردند به پایان خط رسیدهاند و دیگر از آن قدرت و رفاه سابق که در دهههای پیشین لذتش را چشیده بودند، خبری نیست؛ و اعتماد کمی نسبت به آینده و دستاوردهای آن وجود داشت. کارتر در این احساسات شریک بود، اینکه امریکا به پایان خط رسیده، و تنشزدایی بهترین شیوه در روابط ایالاتمتحده با اتحاد شوروی بود. مسکو شکستناپذیر بود، ازاینرو میبایست آن را مهار کرد.
نظر کارتر این بود که ایالات متحده نمیتواند همهٔ مشکلات را بهتنهایی حلوفصل کند و با امعان نظر به محدودیتهایی که کشورش با آن مواجه بود، میبایست درصدد یافتن متحدینی در اروپا، امریکای لاتین و آسیا باشد تا بتواند با بحرانهای جهانی مقابله کند. کارتر تصور میکرد که همکاری صرفاً نوعی عملگرایی برای حل مشکل محدودیتهای امریکا نیست، بلکه شیوهای مبتنی بر اخلاقیات نیز وجود دارد که سیاست خارجی را پیش میراند. یکی از اهداف اصلی کارتر آن بود که به جهانیان نشان دهد که امریکای وی با امریکای نیکسون و کیسینجر متفاوت است و وی درصدد است نقطهٔ پایانی بر رویههای آنان بگذارد.
در راستای جنگ سرد، کارتر طرفدار این عقیده بود که رویارویی جهانی بایستی جای خود را به وابستگی متقابل جهانی داده و از رقابت بین مسکو و واشنگتن کاسته شود. سیاست خارجی امریکا باید بر مسائلی متمرکز شود که منافع متقابل آن دو را تحتالشعاع قرار داده است. از اینرو دو کشور باید دست به دست یکدیگر داده و آنها را حلوفصل کنند. (۳) زبیگنیو برژینسکی وقتی «شیوههای پنهانی، متقلبانه، فریبکارانه و ... کیسینجر را که درصدد حفظ وضع موجود به جای اصلاح آن بود» تقلید میکرد، پژواک خواستههای کارتر را به نمایش میگذاشت. تازهواردان دولت به وزارت خارجهٔ امریکا در پی تعقیب و شکار آن نهنگ سفیدی بودند که در طول سالهای وزارت کیسینجر به آنها به ارث رسیده بود، یعنی «سیاست حفظ وضع موجود» که آن را نمیپسندیدند و درصدد محو آثار آن بودند. دولت کارتر در پی آن بود که از قدرت و امنیتی که سالهای دراز آزادی و حقوق بشری را به آحاد مردم کرهٔ زمین باید از آن برخوردار باشند، تحتالشعاع قرار داده بود، فاصله بگیرد. دولت جدید در نگرانیهای قوممحور کیسینجر شریک نبود که عامل بینظمی، زوال و سقوط میشد. کارتر درواقع بر این تصور بود که بسیاری از مشکلات جهان ریشه در ترس از امریکا دارد. وی معتقد بود که جامعهٔ بینالمللی منتظر رفتاری از سوی واشنگتن است تا وارد عصر جدیدی از صلح شود. با احیای خوشبینی و احترام به حقوق بشر، عصری تازه از فراوانی، مشارکت، و آزادی فرا میرسید، و دنیای جدیدی را شکل خواهد بخشید.
حجم
۴٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۴٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خوبی است دید شما را بازتر میکند شاید همه چیز پشت پرده رو نگه ولی مسلما خیلی نقاط تاریک براتون روشن میکنه.
مشکل ما در ایران استبداد و دیکتاتوری است ..