بریدههایی از کتاب انور خوجه
۴٫۰
(۱۳)
محمد شهیو، مردی که بیست وهفت سال نخستوزیر آلبانی بود، در یکی از کنگرههای حزب به صراحت گفت: «کسانی که به هر شکلی بخواهند با رهبری ما مخالفت کنند، تف به صورتشان انداخته خواهد شد، مشت بر چانهشان کوبیده خواهد شد و اگر ضروری باشد، گلولهای به سرشان شلیک خواهد شد.»
alba
من نباید ضرورتآ کمونیست باشم تا به وطنم عشق بورزم. من عاشق کشورم هستم گرچه کمونیست نیستم. من آرزو دارم که پیشرفت و ترقی کشورم را ببینم. درست است که شما جنگ را بردید، انتخابات را بردید، اما این به شما اجازه نمیدهد که مردم را به دلیل عقاید سیاسی متفاوتی که با شما دارند، آزار و اذیت کنید. من به شیوهای میاندیشم که با شیوه اندیشیدن شما متفاوت است، اما عاشق کشورم هستم. شما مرا به خاطر اندیشههایم مجازات میکنید. من از شما طلب بخشش نخواهم کرد زیرا هیچ عمل نادرستی انجام ندادهام!(۱۷)
yazdaan
آن آلبانیای که خوجه چهل سال قبل قول درست کردنش را داده بود وجود نداشت. آنچه برای مردم آلبانی باقی مانده بود را میتوان به واقعبینانهترین شکل ممکن اینگونه وصف کرد: کاریکاتور کابوسواری از اتحاد شوروی استالینی، کپی برابر اصل سرکوبگری استالینیستی که آن را درون مرزهای یک کشور کوچک سه میلیون نفری به مرحله اجرا گذاشته بودند.
میرزاقلمدون
دیکتاتور درست قبل از سقوطش سعی کرده دو قدم به جلو بردارد و همه انرژیاش را صرف همین کار کرده بود، اما به انجام این کار موفق نشده بود. او با صدای تالاپ سقوط کرده بود؛ و این صحنهای بود بسیار شبیه آخرین لحظات زندگی بت محبوبش، جوزف ویساریونوویچ استالین.
میرزاقلمدون
خوجه از حیث تبلیغات خارجی نسبتآ فعال بود. او میلیونها دلار از بودجه ناچیز کشور فقیرش را صرف ترجمه و چاپ کتابهایش کرد.
alba
جدای از این، کتاب انور خوجه؛ مشت سرخ آهنین خواننده را به اعماق دهلیزهای تاریک رژیم توتالیتر کمونیستی میبرد؛ رژیمی که وعده ساختن بهشت در این دنیا را داده بود، اما جهنم را بر سر مردمانش آوار کرد.
alba
فقط ملکالموت بود که بیاعتنا به کمونیسم و کاپیتالیسم، حاضر نبود به قوانین مارکسیسم خوجه تن در دهد.
alba
او اغلب از روی هواوهوس سیاست خارجی کشورش را تغییر میداد. تنها چیزی که در گذر سالها بدون تغییر ماند نفرت او از ایالات متحد آمریکا و بریتانیا بود.
Firooz
. آن آلبانیای که خوجه چهل سال قبل قول درست کردنش را داده بود وجود نداشت. آنچه برای مردم آلبانی باقی مانده بود را میتوان به واقعبینانهترین شکل ممکن اینگونه وصف کرد: کاریکاتور کابوسواری از اتحاد شوروی استالینی، کپی برابر اصل سرکوبگری استالینیستی که آن را درون مرزهای یک کشور کوچک سه میلیون نفری به مرحله اجرا گذاشته بودند. مردم گرسنه و تحقیرشده آلبانی، انگار برای اینکه نمک به جراحتشان پاشیده شود، مجبور شده بودند شعارهایی مثل این را سر بدهند: «ما ترجیح میدهیم برای رفع گرسنگی علف بخوریم تا به اصول مارکسیستیـ لنینیستی خیانت کنیم!»
yazdaan
تنها شاهد این اعدامها، چوپانی محلی بود که بعدها در ۱۹۹۴ در دادگاه شهادت داد: «گلولهها از سوی جوخه تیرباران شلیک شدند، اما آن زن] صبیحه [هنوز زنده بود و در نتیجه او را به دستور دادستان که در صحنه حضور داشت با ضربات قنداق تفنگ کشتند.» هشت روز پس از اعدام این بیستودو نفر به جرم «حمله مسلحانه به سفارت شوروی»، مقصر اصلی که کوکتل مولوتف به محوطه سفارتخانه شوروی پرتاب کرده بود، شناسایی و دستگیر شد. بعدها معلوم شد، دفتر سیاسی حزب کار] کمونیست [آلبانی دستور اعدام روشنفکرها را چهار روز بعد از اعدام آنها صادر کرده بود؛ واقعیتی که از تصمیمات خودسرانه انور خوجه حکایت دارد. گور دستهجمعیای که در آن جنازههای صبیحه کاسیماتی و بیستویک مردِ همراه او را دفن کرده بودند در ۱۹۹۴ کشف شد.
کتابخوان
صبیحه کاسیماتی که ظاهرآ به مسخره کردن خوجه یا نادیده گرفتن او عادت داشت، تنها هممدرسهای خوجه نبود که آخر و عاقبتی غمناک پیدا کرد. دیگر دوستان سابق انور خوجه هم به سرنوشتهای مشابهی دچار شدند. یوسف حسینبگاسی، ندین کوکونا و بسیاری دیگر در پی پایان جنگ و به قدرت رسیدن انور خوجه دستگیر و محکوم شدند.
کتابخوان
هیچکدام از اعضای کادر رهبری حزب مدرک دانشگاهی معتبری نداشت.
Book
همه اعدامها را به صورت پاسخی مشروع به اقدامات خائنانه و وطنفروشانه توجیه کرد.
Book
رژیمی که وعده ساختن بهشت در این دنیا را داده بود، اما جهنم را بر سر مردمانش آوار کرد.
ܢَ̣ܢܚ݅ܥܼߊܝ̇ߺ
بیرحمانهترین و دردناکترین وجه رژیمی که ما به برپاییاش کمک کردیم، سرکوبگریاش بود. هنوز هم هیچیک از رهبران رژیم کمونیستی سابق به طور رسمی از مردم به خاطر این سرکوبگری بیرحمانهای که مرتکب شدند عذرخواهی نکرده است ]... [اما من این فرصت را پیدا کردهام تا نهفقط از قربانیانی که مستقیم رنج بردند بلکه همچنین از همه مردم آلبانی عذر بخواهم. جاده جهنم را با نیتهای خوب سنگفرش کردهاند.
میرزاقلمدون
هر بار که انور خوجه با متحدان سابقش قهر میکرد، ابراز خشمش همانقدر پرشور بود که ابراز محبتش در زمان آشتی. او هیچ استراتژی متوازن و فکرشدهای در عرصه سیاست خارجی نداشت تا با توسل به آن بتواند بیشترین منافع کشور و مردمش را حفظ کند. تنها کاری که بلد بود رجزخوانی بود و این رجزخوانیها هم از جنس واکنشهای عاشقی بود که از سوی معشوقهاش نفی و تحقیر شده است.
میرزاقلمدون
تا قبل از انور خوجه هیچ رهبر کمونیستیای تلاش نکرده بود ثابت کند ریشه و تبار اشرافی دارد. کمونیستها حتا اگر وابستگیهای اینچنینیای هم داشتند باز همواره میکوشیدند آن را پنهان یا انکار کنند. اما خوجه رویکرد کاملا متضادی را در پیش گرفت.
yazdaan
انور خوجه، آنطور که در خاطراتش ذکر کرده است، تحصیلات ابتدایی را در «مکتب»، که مدرسهای مذهبی مخصوص مسلمانان است،
yazdaan
اما همه آنها در مشاهده خصوصیت اصلی و واقعی او شکست خورده بودند. انور خوجه مردی بود که در دوره جوانی آدم بارزی نبود و ظاهرآ هیچ تخصص یا مهارت خاصی هم نداشت. اما خوجه از یک حیث فردی مستعد بود، نبوغ سیاسی و میل وافری برای کسب قدرت داشت. میتوان او را نوعی ساحر سیاسی، نیرویی که باید او را به حساب میآوردی و مردی که به نبردهای قدرتطلبانه دامن میزد، توصیف کرد.
yazdaan
کمکرسانی به جنبش کمونیستی در آلبانی یکی از کمکهای حزب کمونیست فرانسه برای اشاعه و گسترش جنبش کمونیستی در سطح جهان بوده است
yazdaan
نیازی به مغز و علم و دانش است؟(۷)
این اشعار احتمالا از سرِ خشم و غضب نوشته شده است. آرشی پیپا حدود بیست سال قبل جزوهای منتشر کرده و در آن به زندگی جنسی آزادانه خوجه و تمایلات همجنسخواهانهاش اشاره کرده بود. این جزوه در بین تبعیدیان و مهاجران آلبانیایی توزیع و پخش شده و سرانجام به دست عوامل وزارت کشور آلبانی رسیده بود. به احتمال زیاد، سند مذکور نقشی مهم در حذف محمد شهیو ] نخستوزیر رژیم[در ۱۹۸۱ بازی کرد.
yazdaan
بسیاری از کسانی که خوجه را در این زمان به یاد دارند میگویند او مرد جوان بیخیال و فارغالبالی بود که آمادگی دست زدن به ماجراجوییهای تازه را داشت و هیچ چیزی را چندان جدی نمیگرفت و هیچ علاقه خاصی هم به سیاست نشان نمیداد. برخلاف آنچه خوجه در کتاب خاطراتش مدعی شده است، وی طی نخستین ماههای اشغال آلبانی به دست ایتالیاییها نه فعالی سیاسی بود، نه هیچ مشارکتی در جنبش مقاومت ضد ایتالیایی داشت. عباس ارمنی ] از رهبران ملیگرای «جبهه ملی»[در باره آخرین دیدارش با انور خوجه میگوید:
yazdaan
دستور حزب یوگوسلاوی این بود که حزب آلبانی باید به هر بهایی که شده تأسیس شود.
yazdaan
چهل سال بعد، موقعی که روابط میان آلبانی و یوگوسلاوی به شدت پرتنش شده بود و دو طرف به صورت علنی انواع اتهامها را به همدیگر وارد میکردند، یوگوسلاوها به انور خوجه یادآور شدند که حزب کمونیست آلبانی تحت نظارت و سرپرستی آنها ] یوگوسلاوها [موجودیت یافته است.
yazdaan
چگونه به میلادین ] پوپوویچ[نزدیک شدم؟ نمیدانم. واقعیتش این است که نمیدانم. ما به اتفاق هم به کنفرانس ملی رفتیم. در آنجا اینطور به نظر میرسید که مورد لطف و علاقه میلادین قرار دارم. اعتماد بسیار زیادی به من داشت.
yazdaan
در واقع، بغض و کینه انور خوجه علیه آدمهایی مثل پلاساری و مالا بیشتر به خاطر این بود که وی در دوره جوانیاش در قیاس با این افراد هیچ سابقه مبارزاتی و سیاسیای نداشت و رهبر کاملا بیتجربهای به نظر میرسید. پلاساری و مالا رزمندگان کمونیست برجستهای بودند که از اواسط دهه ۱۹۲۰ در جنبش چپ آلبانی فعالیت کرده بودند. خوجه با حذف آدمهایی مثل پلاساری و مالا در عمل کل تاریخ کمونیسم تا زمان به عرصه رسیدن خودش را حذف کرد.
yazdaan
انور خوجه در جلسه پلنوم حزب که در نوامبر ۱۹۴۴ در شهر برات برگزار شد، مستقیمآ به حذف اعضای حزب متهم شد.
yazdaan
در هجدهم مارس ۱۹۴۳ هیچکسی باقی نمانده بود که بتواند جلوی به قدرت رسیدن انور خوجه در حزب کمونیست آلبانییوگوسلاو، که همچنان صاحباختیار حزب کمونیست آلبانی بود، منصب رهبری حزب را مالِ خود کرده بود.
yazdaan
کمال آتاتورک، بنیانگذار ترکیه، یک سال قبل از مرگش به مجلهای آمریکایی گفته بود: «غرب هرگز کمونیسم را درک نخواد کرد.»
yazdaan
فکرش را بکنید، خوجه آنقدر مصمم بود که حتا شوهرخواهرش را هم کشت!
yazdaan
حجم
۴٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶۶ صفحه
حجم
۴٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶۶ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان