دانلود و خرید کتاب بورخس بروس هارتمن ترجمه کامبیز منوچهریان
تصویر جلد کتاب بورخس

کتاب بورخس

نویسنده:بروس هارتمن
انتشارات:انتشارات ورا
امتیاز:
۳.۳از ۱۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بورخس

کتاب بورخس؛ کارآگاه فیلسوف مآب داستان جنایی و پلیسی جذابی از بروس هارتمن است. بورخس، قهرمان داستان حالا به یک کارآگاه خصوصی تبدیل شده و می‌خواهد رازهای جنایت‌ها مخوفی را کشف کند. 

کتاب بورخس؛ کارآگاه فیلسوف مآب با ترجمه‌ی روان از کامبیز منوچهریان در اختیارتان قرار دارد. 

درباره‌ی کتاب بورخس

بورخس، نویسنده‌ و شاعر مشهور آرژانتینی، علاقه‌ی زیادی به رمان‌های جنایی و پلیسی داشت. بوریس هارتمن علاقه‌ی او را دستمایه‌ی نوشتن بورخس؛ کارآگاه فیلسوف مآب قرار داده است و او را تبدیل به کارآگاهی خصوصی کرده است که با بهره‌گیری از دانش و مطالعه‌اش در حوزه‌های مختلف فلسفه و ادبیات، پرده از راز جنایت‌های مختلف برمی‌دارد. در حقیقت تلاش هارتمن در راستای پاسخ دادن به این سوال است: آیا به مدد فلسفه و ادبیات می‌توان معماهایی مخوف را رازگشایی کرد؟

کتاب بورخس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

علاقه‌مندان به کتاب‌های جنایی از خواندن بورخس؛ کارآگاه فیلسوف مآب لذت می‌برند. اگر داستان‌های بورخس را دوست دارید، کتاب بورخس؛ کارآگاه فیلسوف مآب را بخوانید.

بخشی از کتاب بورخس

اگر کسی می‌توانست هاوارد را کنترل کند، او مارگارت بود. قدِ مارگارت از هاوارد بلندتر و وزنش هم پنجاه پوند از او بیشتر بود. کسانی که او را از قدیم می‌شناختند می‌گفتند او روزگاری زیبا بوده. و هنوز هم می‌توانستید جلوه‌هایی از آن را وقتی لبخند می‌زد در چشمانِ سیاهِ سرزنده‌اش ببینید. ولی بعد از بیست سال زندگی کردن با هاوارد و خیانت دیدن، ماست‌مالی‌کردن اشتباهات و عذرخواهی برای کارهای همسرش، حالا خودش (طبق گفته همه) به آیینهٔ تیره‌ای که بدترین تصویرِ هاوارد در آن انعکاس می‌یافت، بدل گشته بود. کلاریسا تنها فرزند آنها بود.

وقتی کلاریسا با لیوان نوشیدنی برای هاوارد بازگشت، مارگارت آن را گرفت و به خانمِ بورخس تعارف کرد. هاوارد از ناراحتی منفجر شد.

«خدا لعنتشون کنه! یه مرد نمی‌تونه تو این کشور یه لیوان نوشیدنی بخوره؟»

چشمانش روی کلیف قفل شدند.

«جنسن! واسه من یه نوشیدنی بیار. برام مهم نیست خانم‌بزرگ چی میگه!»

مارگارت به کلیف اخم کرد و گفت: «جرات داری برو.»

می‌توانستم ناراحت شدنِ کلیف را که کنارِ من بود حس کنم.

هاوارد انگشتش را به طرف مارتی که وقتی کلیف در دسترس نبود برایش پادویی می‌کرد گرفت:

«خیله خب. پس، مارتی! تو یه لیوان برام بیار! یه شیشه جانی بلک روی میز آشپزخونه هست.»

من از بورخس پرسیدم: «مدت زیادیه که هاوارد رو می‌شناسید؟»

«تازگی به هم معرفی شدیم.»

اخمی صورتش را فراگرفت.

«از قرار معلوم توسط یکی از دشمنانم.»

کلیف یکی از لبخندهای معروفش را بر چهره‌اش نمایان ساخت:

«امیدوارم برگردید و توی سمینار شرکت کنید. موضوعش کاملاً به شما بستگی داره.»

بورخس گفت: «من یه موضوع انتخاب کردم. تحت تأثیر یکی از نویسنده‌های محبوبم قرار گرفتم. تام دِ کوئینسی.»

«مقاله‌اش در موردِ اعتیاد به تریاک؟»

«نه. یه مقالهٔ متفاوت: در مورد در نظر گرفتن قتل به عنوان یکی از هنرهای زیبا.»

***

چند روز بعد، بورخس مرا به آپارتمانش فراخواند. او به گرمی با من سلام و احوالپرسی کرد و علت آن‌که خواسته بود مرا بببیند این بود که دانشگاه‌هاروارد، یک گردان دانشجو و استادیار را روانه کرده و در بین آنها مترجمانی هم خواهند بود که او را به ستوه آورند و نگذارند از محوطهٔ دانشگاه خارج شود. او حس می‌کرد در آپارتمانش گیر کرده و دلش هوای پاتوقش در خیابان‌های بوئنس آیرس را کرده بود. من به او دربارهٔ یک کافی‌شاپ پرتغالی (که ماتهٔ جنوب برزیل داشتند) گفتم و صورتش از شادی کودکانه‌ای لبریز شد. او گفت همسرش (که طوری که انگار راحت نیست روی مبل نشسته بود) ترجیح می‌دهد در خانه بماند:

«و من و تو کارهایی داریم که باید انجام بدیم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۳۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۲۳۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۷۸,۴۰۰
تومان