کتاب خوبهای بد، بدهای خوب ۱
معرفی کتاب خوبهای بد، بدهای خوب ۱
کتاب خوبهای بد، بدهای خوب، نوشته سوما چینانی است که با ترجمه نعیمه سادات حسینی منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی مردم در یک روستا را تعریف میکند که متوجه میشوند هر چند وقت یک بار در یک شب خاص دو بچه از روستا دزدیده میشوند.
درباره کتاب خوبهای بد، بدهای خوب
سوفی دختر زیبا و خودخواهی است که دوست دارد وارد دنیای قصهها شود. او همیشه منتظر است تا شب موعود فرا برسد و او را بدزدند. در روستای سوفی دزدی شبانه به روستا میآید و بچهها را میدزدد. کمی بعد کتابقصههای روستا داستان تازهای را نشان میدهند که در آن بچههای دزدیده شده شبیه به پری دریایی و جادوگر شرور در قصهها وجود دارند. سوفی همیشه منتظر است تا بیایند و او را با خود به دنیای قصهها ببرند. بالاخره شبی که منتظرش بود میرسد.
خواندن کتاب خوبهای بد، بدهای خوب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کودکان علاقهمند به داستانهای جذاب و پرکشش پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب خوبهای بد، بدهای خوب
اول، از بچههای خوشچهره شروع میکردند؛ موهایشان را کوتاه و دندانهایشان را سیاه و لباسهایشان را پاره میکردند تا زشت و نامرتب به نظر بیایند. بچههای زشت را هم حسابی میشستند و لباسهایی با رنگهای روشن تنشان میکردند. مادرها از بچههایی که اخلاق و رفتار خوبی داشتند، میخواستند بدرفتاری کنند و خواهرهایشان را کتک بزنند. به بچههای شرور رشوه میدادند تا توی کلیسا دعا کنند و از بقیه خواسته میشد که سرود رسمی روستا را بخوانند. نام سرود این بود: «معمولیها عاقبتبهخیر میشوند».
اضطراب مردم شهر، مثل یک بیماریِ واگیردار شده بود. در یک کوچهٔ تاریک، آهنگر و قصاب، کتاب داستان ردوبدل میکردند تا با خواندنش سرنخی برای نجات پسرهایشان پیدا کنند؛ زیر برج کج ساعت، دوتا خواهر داشتند از تبهکاران افسانهها فهرست درست میکردند تا از رفتارهایشان الگو بگیرند؛ یک گروه پسر خودشان را بههم زنجیر کرده بودند، چندتا دختر زیر شیروانی مدرسه قایم شده بودند و کودکی که ماسک زده بود، از لای بوتهها بیرون پرید تا مادرش را بترساند و همانجا یک اُردنگی بخورد! حتی عجوزهٔ پیرِ بیخانمان هم وارد عمل شده بود و جلوی آتش بالاوپایین میپرید و میگفت: «کتاب داستانها رو بسوزونین! همه رو بسوزونین!» اما هیچکس گوش نمیداد و هیچ کتابی هم سوزانده نمیشد.
آگاتا با ناباوری به این رفتارها نگاه میکرد. «چطور ممکنه تموم مردم شهر به افسانهها اعتقاد داشته باشن؟!»
«چون اونها واقعی هستن.»
آگاتا ایستاد و گفت: «تو جدیجدی اعتقاد داری افسانهها هستن؟!»
سوفی گفت: «معلومه که اعتقاد دارم.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
نظرات کاربران
من در ابتدا در خوندن این کتاب شک داشتم زیرا نظرات کاربران اونقدر سطحی بود که واقعا نتونستم باور کنم که کتاب خـوبیه و بعد نظری گذاشتم در طاقچه که ایا کتاب جالبیه یانه که دوستان در کامنت ها جوابم
من این کتاب را خوندم و همینطور دارمش خیلی قشنگه😍😍🌺💖 حتماً این کتاب را بخونین.🌹 خیلی داستان جالبی داشت و موضوع اَش تکراری نبود و در کل داستان پر ماجرا و تخیلی بود.😍😍🤩🤩 منکه کتاب های تخیلی و ماجراجویی را خیلی
منتظر پرتقال نمونید. تا همه جلدهای این مجموعه رو چاپ کنه دق کردین. انتشارات "باژ" همه جلدهای این مجموعه و حتی مجموعه ای که در ادامه اش نوشته شده است: "سالهای کملات" رو منتشر کرده. باژ از اسمهای اصلی کتاب
یکی دیگه از کتابا که هم محبوبه و هم گرون و صد البته طاقچه تو طاقچه بی نهایت قرار نداده متأسفم واقعا :/
نشر باژ صحیح تر و بهتر ترجمه کرده
این کتاب محشره، بی نظیره ، فوق العاده ست بهترین در کل جهان هست 🤩🤩🤩😍😍🥰😍 هرکس این کتاب رو نخونده باشه بهترین کتاب دنیا رو از دست داده... این هم خلاصه ای از این کتاب هست اگر دوست داشتید میتونید بخونید:«اگه قرار بود
من هم جلد اول و هم جلد دوم این کتاب رو دارم و خیلی کتاب جالبیه😊 من کتابش رو تا اخر خوندم و توصیه میکنم حتما بخونید💕 البته این کتاب از نظر من هیجانی و باحاله 💝 شاید شما نظر
چاپیش رو دارم از این بهتر نمیشه😍 خیلیییییی جذاب و خفن بود😎😻 آخراش که سوفی داشت انتقام میگرفت خیلی حال کردم😁 پایان خیلی زیبایی داشت😇❤️ من که خیلی لذت بردم😘🥰😚
من دوازده سالمه و این کتاب رو خوندم این کتاب بهترین کتابی بود که خونده بودم من۶۵ تا از کتاب های پرتقال رو دارم ولی این از همشون بهتر بود البته من جلد دومش رو بیشتر پیشنهاد می کنم خیلی
فقط میتونم بگم فوق العاده❤️😍😁🌷📚