دانلود و خرید کتاب دو قدم این‌ور خط احمد پوری
تصویر جلد کتاب دو قدم این‌ور خط

کتاب دو قدم این‌ور خط

معرفی کتاب دو قدم این‌ور خط

کتاب دو قدم این‌ور خط نوشته احمد پوری اولین اثر تألیفی این نویسنده است که سال ۱۳۸۷ توسط نشر چشمه منتشر شده است. این کتاب روایتی سیال است از تهران به لندن، تبریز و استالینگراد در زمان‌های متفاوت.

درباره کتاب دو قدم این‌ور خط

راوی کتاب عاشق شاعری به نام آخماتوآ است و همواره شعرهای او را می‌خواند بالاخره امکانی برایش فراهم می‌شود که در زمان سفر کند و نامه ای را به شاعر محبوبش برساند او در مکان و زمان سفر می‌کند، به اعماق تاریخ می‌رود و با شاعر محبوبش دیدار می‌کند. کتاب دو قدم این‌ور خط روایتی است که از واقع‌گرایی وارد غیرواقع‌گرایی می‌شود و فضایی واقعی و خیالی را در کنار هم می‌سازد. این داستان با دیالوگ بین شخصیت‌ها پیش می‌رود.

خواندن کتاب دو قدم این ور خط را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را فصلی نو در رمان فارسی می‌دانند تمام علاقه‌مندان به داستان فارسی می‌توانند این کتاب را بخوانند و از آن لذت ببرند.

درباره احمد پوری نویسنده کتاب دو قدم این‌ور خط

احمد پوری متولد یکی از محله‌های قدیمی شهر تبریز است. پوری مدرک لیسانس خود را از دانشگاه عالی اسکاتلند و مدرک فوق لیسانسش را از دانشگاه نیوکاسل انگلستان گرفت و سال ۱۳۶۷ به ایران برگشت.

احمد پوری پس از بازگشت خود به ایران علاوه بر تدریس زبان، فعالیت ادبی را با ترجمه شعرهای عاشقانه شاعران بزرگ جهان ادامه می‌دهد. تا به امروز آثار شاعرانی چون آنا آخماتوا، پابلو نرودا، فدریکو گارسیا لورکا، ناظم حکمت، نزار قبانی، یانیس ریتسوس و آن سکستون را ترجمه کرده است. احمد پوری رمانی از میخائیل بولگاکف و چند مجموعه داستان دیگر را نیز ترجمه کرده‌است.

«دو قدم این‌ور خط» اولین رمان تألیفی احمد پوری در سال ۱۳۸۷ توسط نشر چشمه منتشر و با استقبال خوب مخاطبان مواجه می‌شود. برخی منتقدان این رمان را فصلی تازه در ادبیات داستانی ایران دانسته‌اند.

بخشی از کتاب دو قدم این‌ور خط

ـ دقیقاً. فکر می‌کردم شاید صحنهٔ آن خیابان و آن کافه را سال‌ها پیش در فیلمی دیده‌ام که آهنگ متنش شبیه همین آهنگ بود و الان دارم آن تصویرها را از گوشهٔ ذهنم بیرون می‌کشم.

مرد لاغراندام آه کوتاهی می‌کشد و با لبخند به فنجان قهوه‌اش که هنوز نیمه‌پر است خیره می‌شود:

ـ همیشه همین‌طور بوده. بشر خواسته جوابی برای سؤالاتش پیدا کند. وقتی هم این‌کار ممکن نبوده، سعی کرده خودش را به جوابی سردستی قانع کند. در واقع خودش را توجیه کند. دلیلش واضح است. وقتی به نقطه‌ای می‌رسیم که توان درک هستی را نداریم، هول برمان می‌دارد. در برهوتی تاریک و بی‌انتها دنبال نور می‌گردیم و دست آخر، حتا اگر شده نوری ضعیف برای خودمان درست می‌کنیم و نفسی به آسودگی می‌کشیم و برمی‌گردیم سر زندگی خودمان.

دارد با خودش صحبت می‌کند. نگاهش به من نیست و صدایش آرام است. یک‌مرتبه در چشمانم خیره می‌شود:

ـ خُب، بالاخره این موسیقی و رویای شما به کجا رسید؟

راستی به کجا رسید؟ هیچ‌جا. هنوز هم با من است و هربار با شنیدنش پرت می‌شوم به همان کافه، همان خیابان و همان تصاویر روشن. جسارت یافته‌ام. اولین‌بار است که بدون ترس از مسخره شدن دربارهٔ این چیزها صحبت می‌کنم. دیگر محافظه‌کاری نمی‌کنم. همیشه وقتی این‌ها را به اطرافیانم، مخصوصاً گیتی می‌گویم، سعی می‌کنم قبل از آن‌که نصیحتم کنند به‌نحوی بگویم به این چیزها اعتقادی ندارم. اما مرد لاغراندام، درِ خانه‌ای را به‌رویم گشوده که می‌توانم بی‌واهمه در آن قدم بگذارم و اتاق‌ها و پستوهایش را وارسی کنم.

ثریا
۱۳۹۹/۰۷/۱۰

کتاب جالبی بود. سفر در زمان با همه داستان های قبلی که درباره این ایده خوانده بودم متفاوت بود. نویسنده قلم جذاب و گرمی هم داشت که همدلی خواننده را بر می انگیخت و اطلاعات خوب جغرافیایی و تاریخی هم

- بیشتر
Mona
۱۳۹۹/۱۱/۲۱

موضوع سفر در زمان با پیوند ادبیات و تاریخ، خیلی خوب و جذاب بود. کاش داستان ادامه پیدا میکرد. به نظرم پایان خیلی قوی نداشت ولی در کل بدیع بود.

دکتر بی مریض
۱۴۰۱/۰۵/۰۴

اگر به مفهوم زمان و مکان علاقه دارید،این رمان گزینه ی خوبیه🤌 من با خوندن این رمان یاد سریال دارک افتادم🥲 متن روانی داشت و داستان پردازیش جالب بود و حول محور وقایعی در سال ۴۷ میلادی میچرخید.با خوندن این رمان

- بیشتر
مسلم عباسپور
۱۳۹۹/۱۲/۱۱

برای بار دوم دارم میخونم. حیفم میاد داره تمام میشه. فصل تازه ای در رمان نویسی ایرانی ست. آفرین به احمد پوری عزیز. الگویی در ذهنم بارید با خوندن این رمان و چارچوب یک رمان در وجودم نقش بست. بسیار

- بیشتر
سارا
۱۳۹۹/۱۲/۰۴

کتاب متفاوتی بود. آشنایی با ادبیات روسی مخصوصا اشعار آخماتووا خیلی خوب بود. ایده گذر از زمان در هر کتابی و یا فیلمی که مطرح میشه، همچنان جذابیت داره.

Taha Aezami
۱۳۹۹/۰۷/۱۶

خاوندن این کتاب تجربه ی نویی برای من بود. سفری جالب در زمان و مکان همراه با جزئیات دقیق

سروش
۱۴۰۰/۰۳/۲۵

من لذت بردم. ضمنا من کارهای آقای احمد پوری را دوست دارم.رمانی خوش خوان و تا حدودی تاریخی.

گل سرخ
۱۴۰۳/۰۵/۱۵

کتاب جالبی بود سفر در زمان همیشه هیجان انگیز هست کتابی که با خوندنش آرزو کردم کاش واقعا میشد در طول زمان سفر کرد

niusha
۱۴۰۳/۰۱/۱۱

نویسنده محترم با ترجمه شعر بیشتر شناخته می شود اما ایشان نوشتن رمان را بیشتر دوست دارند. قصه آغازی دلکش دارد و سفری است در زمان. از آنجایی که قهرمان داستان که خود راوی است، در آذربایجان پس از غائله

- بیشتر
Mehran
۱۴۰۲/۰۲/۱۳

واقعا عالی حرف نداشت

بشر خواسته جوابی برای سؤالاتش پیدا کند. وقتی هم این‌کار ممکن نبوده، سعی کرده خودش را به جوابی سردستی قانع کند. در واقع خودش را توجیه کند. دلیلش واضح است. وقتی به نقطه‌ای می‌رسیم که توان درک هستی را نداریم، هول برمان می‌دارد. در برهوتی تاریک و بی‌انتها دنبال نور می‌گردیم و دست آخر، حتا اگر شده نوری ضعیف برای خودمان درست می‌کنیم و نفسی به آسودگی می‌کشیم و برمی‌گردیم سر زندگی خودمان.
Moti
این‌جا مردم انتظار دارند شاعر از آمال و هدف‌های آن‌ها بنویسد و در حرکت سوسیالیسم به آینده‌ای درخشان تأثیر داشته باشد. ـ مردم انتظار دارند یا دولت؟ ـ دولتی که نمایندهٔ مردم است. ـ این دولت حتا آن‌قدر بلندنظری ندارد که بگذارد یک نفر برای دل خودش شعر بگوید؟
دکتر بی مریض
ایرج می‌گفت شور مبارزه در همه از یک سرچشمه آب نمی‌خورد. زمانی می‌بینی که جو دور و بر، آدم را جلو می‌راند و می‌اندازد در گود مبارزه.
دکتر بی مریض
زمان مگر چیست؟ خطی قراردادی که یک‌طرفش گذشته است و آن‌قدر می‌رود و می‌رود تا به تاریکی برسد.
دکتر بی مریض
یک‌مرتبه، انگار از خواب پریده باشد، می‌گوید: «پس شما هم گاهی پای‌تان می‌لغزد به این‌ور خط.» قیافه‌اش جدی است، اما من به شوخی می‌گویم: «من سعی می‌کنم پایم هیچ‌وقت به هیچ‌جا نلغزد!»
Moti

حجم

۲۰۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۲۶ صفحه

حجم

۲۰۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۲۶ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰
۵۰%
تومان