دانلود و خرید کتاب قطارباز احسان نوروزی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب قطارباز

کتاب قطارباز

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۷از ۱۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قطارباز

کتاب قطارباز نوشته احسان نوروزی است. این کتاب ماجرای یک سفر ریلی است که اواسط شهریور ۱۳۹۵ از ایستگاه راه‌آهن تهران شروع شد، این سفر نوعی سفر از جنس سفرِ جست‌وجوگرانه است که نویسنده  به دنبال جواب‌هایش؛ این سفر هم به نوعی از همان نقطهٔ ایستگاه راه‌آهن تهران شروع شده است. این کتاب ناداستان است و روایت سفری شخصی است که در آن نویسنده دنیای تازه‌ای را تجربه می‌کند.

خواندن کتاب قطارباز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات روایی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب قطارباز

روزی که قرار بود منِ هشت‌ساله را ببرند به پارک ارم، عزا و ماتم گرفتم. توصیفاتی که از همکلاسی‌هایم شنیده بودم خوفناک بود. چرخ‌وفلک عظیم، ماشین‌هایی که به‌هم می‌کوبند، دستگاه‌هایی که در هوا سروتهت می‌کنند یا به‌سرعت در آسمان تکانت می‌دهند؛ آن‌قدر که فریاد بکشی و احتمالاً استفراغ کنی. وقتی رسیدیم آن‌جا، همه‌چیز مطابق انتظارم بود، با همان سرسام و جنون موعود. ترس از بدنامی و رودربایستی با والدین باعث شد به تمام آن دستگاه‌های لعنتی اجازه بدهم مرا این‌بر و آن‌بر کنند، ولی بالاخره چیزی هم پیدا شد که برای اولین‌بار بالذت در صف انتظارش ایستادم. از همهٔ صف‌ها طولانی‌تر بود و تا آن‌جا که به والدینم مربوط می‌شد به حد کافی سوار همه‌جور وسیله‌ای شده بودم و بهتر بود برمی‌گشتیم خانه، ولی پافشاری کردم و حاضر شدم انبوهی ضمانت بسپرم که پسر خوبی باشم و معدلم بیست باشد و با برادر کوچکم خوب تا کنم و در زفت‌ورفت خانه کمک‌حال مادرم باشم؛ و حاضر بودم بیشتر از این‌ها کنم برای این‌که سوار آن قطار کوچکی شوم که قرار بود از داخل تونل وحشت رد شود. اگر از وجودش خبر داشتم، تمام روز بارها و بارها می‌ایستادم در صفش و این‌همه وقت و پول را پای آن دستگاه‌های هیولایی دیگر هدر نمی‌دادم. تمام مدتی که سوار بر آن قطار باریک از داخل تونل رد شدیم، من به جای چیزهای مضحکی که قرار بود ترسناک باشند، به خود قطار نگاه می‌کردم و از سواری لذت می‌بردم.

کاربر ۲۲۶۴۴۸۸
۱۴۰۰/۰۸/۰۱

نویسنده خوش ذوق این کتاب، علاقه شخصیش به قطار را دست مایه ای برای کنکاشی کنجکاوانه در تاریخچه ورود راه آهن به ایران قرار داده و بانثری خودمانی و روان این تاریخچه را روایت می کند. در این کتاب روایت

- بیشتر
کاربر ۱۴۲۸۴۶۷
۱۴۰۳/۰۲/۱۹

عالی بود. کلی حظ بردم و راه‌آهن دیگه برام یه موضوع خشک و بی‌روح نیست. راه‌آهن حالا برام مفهومیه که پشت هر موضوع مرتبط باهاش هزاران قصه وجود داره.

maryam kamkar
۱۴۰۱/۰۷/۰۲

اوایل مطالعه‌ی کتاب با خودم فکر میکردم چرا باید این حجم از اطلاعات ریز و جزئی رو درباره قطارها بخونم؛ من که قطارباز نیستم پس شاید کتاب اشتباهی انتخاب کردم اما ،طبق عادت، کتاب رو تموم کردم و الان از

- بیشتر
ehsan taheri
۱۴۰۰/۰۳/۰۹

بسیار جذاب و پرمحتوا.

مرضیه
۱۳۹۹/۰۳/۰۲

خواهش میکنم این کتاب هم وارد کتابخانه‌های همگانی کنید

اولین مواجهه با قطار از بسیاری جهات ناامیدکننده بود چون واگن‌ها به آن تمیزیِ قطارهای فیلم‌ها نبودند و محوطهٔ ایستگاه هم بیش از این‌که در بخار فرورفته باشد (هنوز چیزی از فرق قطار بخار و دیزل نمی‌دانستم)، غرق چرک و ته‌سیگار و روغن و بوی گند بود. به غیر این‌ها، در هیچ فیلم و سریالی این بخش اتصال هولناک میان واگن‌ها را نشان نداده بودند که باید درِ کشویی بدقلقی را باز می‌کردی و برای این‌که به در واگن دیگر برسی، از روی دو تکه فلز رد می‌شدی که اگرچه محصور میان بدنه‌ای لاستیکی و به نظر امن بود، می‌دیدی که زیر پایت زمین با سرعتی سرسام‌آور رد می‌شود و آن شکاف باریک میان دو تکه فلز می‌تواند با آن صدای مهیبش آدم را به زیر قطار بکشد.
mary
می‌گفت «تو دولت احمدی‌نژاد، معاونش اومده بود بازدید راه‌آهن. یکی از کارهایی که ساخته بودم اون‌جا بوده. پل ورسک رو ساخته بودم، خیلی بزرگ. اون‌قدر واقعی شده بود که بازدیدکننده‌ها فکر می‌کردن کوه‌هاش واقعاً سنگیه. آقای معاون که چشمش افتاد به مدل گفت این چیزها رضاشاهیه، از این‌جا بردارینش. بلافاصله بُردن خرابش کردن.»
k1
در عمدهٔ ایستگاه‌های ایران پوسترهایی دیده بودم حاوی فراخوان عمومی برای عکاسی از راه‌آهن که قرار بود جایزه‌ای هم به برنده‌اش بدهند؛ اما نمی‌دانم چه‌طور قرار بود چنین چیزی اتفاق بیفتد وقتی عکاسی در ایستگاه‌ها ممنوع است و حتا من که مجوز مرکز را داشتم در یکی دو ایستگاه اجازه پیدا نکردم عکاسی کنم.
k1
معماران ایران مدرن این رؤیا را در سر می‌پروراندند که توریست‌های خارجی با اولین قطار به ایران سرازیر شوند، ولی به شرطی که فقط از آن‌چه ما می‌خواهیم عکس بگیرند
k1
رضاشاه می‌کوشید به سیاق «مدیریت جهادی» امروزی، فرایند ساخت را سریع‌تر کند و حتا پیشنهاد کرد در صورت کم شدن شش‌ماههٔ فرایند ساخت خط شمال، بودجهٔ تشویقی در اختیارشان بگذارد.
k1
بااین‌حال، شاکلهٔ دولتی با نود هزار کارمند، و ارتشی که با قوانین سربازگیری اجباری به سه برابر بالغ بر ۱۲۷ هزار نفر رسیده بود، او را تزلزل‌ناپذیر نشان می‌داد. او به‌راستی از خاکستر جنگ اول مملکتی «مدرن و مترقی» ساخته بود اما در تصور آمرانه‌اش از تجدد، این افراد مدرن قرار نبود حقوقی مدرن داشته باشند.
k1
راه‌آهن قرار بود به‌جز رفاه، برای‌مان آبرو بیاورد؛ بالاخص در چشم موسیوها و مادموازل‌ها. سنگینی این نگاه دیگری که قرار است جلوش آبروداری کنیم حتا تا همین امروز هم پابرجاست.
k1
دیگر نمی‌شود رفقای کلاه‌نمدی بنده پهلوی مادام‌ها و مادموازل‌های ظریف اروپایی نشسته مانند سکوی قهوه‌خانه یا گراندهتل بیچاره هر کدام نیم‌من تخمه شکسته به سروروی مردم تف کنند.
k1
حتا پیش از شروع ساخت‌وساز هم معلوم بود که خود ایرانی‌ها چیزی جز نیروی یدی در چنته ندارند و ابزارهای‌شان هم در حد همان بیل و کلنگ شاهانه‌شان است. در واقع، علاوه‌بر وسایل پیشرفته همچون لکوموتیو و واگن، کوچک‌ترین چیزها نظیر پیچ و مهره هم باید با کشتی از امریکا به خلیج فارس یا از اروپا به‌زحمت از طریق روسیه به ایران حمل می‌شدند
k1

حجم

۱۰۲۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۷۳ صفحه

حجم

۱۰۲۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۷۳ صفحه

قیمت:
۶۱,۰۰۰
تومان