بریدههایی از کتاب قطارباز
۳٫۷
(۱۱)
اولین مواجهه با قطار از بسیاری جهات ناامیدکننده بود چون واگنها به آن تمیزیِ قطارهای فیلمها نبودند و محوطهٔ ایستگاه هم بیش از اینکه در بخار فرورفته باشد (هنوز چیزی از فرق قطار بخار و دیزل نمیدانستم)، غرق چرک و تهسیگار و روغن و بوی گند بود. به غیر اینها، در هیچ فیلم و سریالی این بخش اتصال هولناک میان واگنها را نشان نداده بودند که باید درِ کشویی بدقلقی را باز میکردی و برای اینکه به در واگن دیگر برسی، از روی دو تکه فلز رد میشدی که اگرچه محصور میان بدنهای لاستیکی و به نظر امن بود، میدیدی که زیر پایت زمین با سرعتی سرسامآور رد میشود و آن شکاف باریک میان دو تکه فلز میتواند با آن صدای مهیبش آدم را به زیر قطار بکشد.
mary
میگفت «تو دولت احمدینژاد، معاونش اومده بود بازدید راهآهن. یکی از کارهایی که ساخته بودم اونجا بوده. پل ورسک رو ساخته بودم، خیلی بزرگ. اونقدر واقعی شده بود که بازدیدکنندهها فکر میکردن کوههاش واقعاً سنگیه. آقای معاون که چشمش افتاد به مدل گفت این چیزها رضاشاهیه، از اینجا بردارینش. بلافاصله بُردن خرابش کردن.»
k1
در عمدهٔ ایستگاههای ایران پوسترهایی دیده بودم حاوی فراخوان عمومی برای عکاسی از راهآهن که قرار بود جایزهای هم به برندهاش بدهند؛ اما نمیدانم چهطور قرار بود چنین چیزی اتفاق بیفتد وقتی عکاسی در ایستگاهها ممنوع است و حتا من که مجوز مرکز را داشتم در یکی دو ایستگاه اجازه پیدا نکردم عکاسی کنم.
k1
معماران ایران مدرن این رؤیا را در سر میپروراندند که توریستهای خارجی با اولین قطار به ایران سرازیر شوند، ولی به شرطی که فقط از آنچه ما میخواهیم عکس بگیرند
k1
رضاشاه میکوشید به سیاق «مدیریت جهادی» امروزی، فرایند ساخت را سریعتر کند و حتا پیشنهاد کرد در صورت کم شدن ششماههٔ فرایند ساخت خط شمال، بودجهٔ تشویقی در اختیارشان بگذارد.
k1
بااینحال، شاکلهٔ دولتی با نود هزار کارمند، و ارتشی که با قوانین سربازگیری اجباری به سه برابر بالغ بر ۱۲۷ هزار نفر رسیده بود، او را تزلزلناپذیر نشان میداد. او بهراستی از خاکستر جنگ اول مملکتی «مدرن و مترقی» ساخته بود اما در تصور آمرانهاش از تجدد، این افراد مدرن قرار نبود حقوقی مدرن داشته باشند.
k1
راهآهن قرار بود بهجز رفاه، برایمان آبرو بیاورد؛ بالاخص در چشم موسیوها و مادموازلها. سنگینی این نگاه دیگری که قرار است جلوش آبروداری کنیم حتا تا همین امروز هم پابرجاست.
k1
دیگر نمیشود رفقای کلاهنمدی بنده پهلوی مادامها و مادموازلهای ظریف اروپایی نشسته مانند سکوی قهوهخانه یا گراندهتل بیچاره هر کدام نیممن تخمه شکسته به سروروی مردم تف کنند.
k1
حتا پیش از شروع ساختوساز هم معلوم بود که خود ایرانیها چیزی جز نیروی یدی در چنته ندارند و ابزارهایشان هم در حد همان بیل و کلنگ شاهانهشان است. در واقع، علاوهبر وسایل پیشرفته همچون لکوموتیو و واگن، کوچکترین چیزها نظیر پیچ و مهره هم باید با کشتی از امریکا به خلیج فارس یا از اروپا بهزحمت از طریق روسیه به ایران حمل میشدند
k1
حجم
۱۰۲۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۳ صفحه
حجم
۱۰۲۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۳ صفحه
قیمت:
۶۱,۰۰۰
۳۰,۵۰۰۵۰%
تومان