دانلود و خرید کتاب دزد پادگان توبیاس ولف ترجمه بیتا ابراهیمی
تصویر جلد کتاب دزد پادگان

کتاب دزد پادگان

نویسنده:توبیاس ولف
انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:
۳.۴از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دزد پادگان

در کتاب دزد پادگان داستانی از توبیاس ولف، نویسنده‌ی پیشرو آمریکایی و استاد خاطره نویسی و داستان کوتاه می‌خوانید. در انتهای کتاب هم مصاحبه‌ نشریه داستان کوتاه انگلیسی انگلیسی (Journal of the Short Story in English) با ولف آمده است.

درباره کتاب دزد پادگان

سه سرباز جوان آمریکایی در جنگ ویتنام در پادگانی با همدیگر دوست می‌شوند و با گذر زمان شباهت‌های زیادی میان خودشان پیدا می‌کنند. آنها می‌خواهند چیزهای تازه‌ای را تجربه کنند، هر قدر هم که این چیزها خطرناک باشد؛ اما مشکل جایی آغاز می‌شود که دزدی‌هایی در پادگان اتفاق می‌افتد... و آنها بی‌اختیار به یکدیگر سوءظن پیدا می‌کنند.

خواندن کتاب دزد پادگان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به ادبیات داستانی، به ویژه داستان کوتاه

درباره توبیاس ولف

توبیاس ولف سال ۱۹۴۵ در آلاباما به دنیا آمد. اما در واشینگتن بزرگ شد. او مدتی در پالو آلتو، کالیفرنیا در کالیفرنیا به تدریس برنامه‌های داستان‌نویسی و ادبیات پرداخت.

ولف به خاطر مجموعه‌های داستان کوتاه شهرت زیادی دارد. او در کنار ریموند کارور، ریچارد فورد، آن بیتی و دیگر نویسندگان مینی‌مالیست از پیشتازان داستان کوتاه امروز آمریکاست.

معروف‌ترین اثر ولف، زندگی این پسر است که از روی خاطرات کودکی خودش نوشته شده است. این کتاب جایزه کتاب لس‌آنجلس تایمز را به خود اختصاص داده است.

ولف سه بار برنده جایزه اُ- هنری شده و به خاطر مجموعه داستان‌های کوتاه، رمان‌ها و خاطراتش مورد تقدیر قرار گرفته‌است.

 بخشی از کتاب دزد پادگان

صبح، بعد از شکستن بینی هابارد، سرگروهبان دستور داد به‌خط شویم. جلوی صف آن‌قدر قدم زد که سکوت آزاردهنده شد؛ و اما باز به کارش ادامه داد. گونه‌هایش گل انداخته بود، مثل اینکه سرخاب زده باشد. زخمش به سرخی می‌زد. نمی‌توانستم نگاهش کنم و چشم دوختم به مردی که جلویم ایستاده بود، به پشت گردنش که پُر بود از منفذهای کوچک. بالاخره سرگروهبان به حرف آمد و با صدایی که به نجوا می‌ماند شروع کرد به حرف‌زدن. کاملاً آهسته حرف می‌زد، اما می‌توانستم تک‌تک کلماتش را بشنوم، طوری‌که انگار فقط با من حرف می‌زند.

گفت که دزد پادگان از پست‌ترین موجودات هم پست‌تر است. دزد پادگان به همنوعانش پشت کرده و از این‌دست حرف‌ها.

بعد سرگروهبان هابارد را صدا کرد جلوی صف. صورت هابارد با آن قالب فلزی و چسب‌هایی که تا روی گونه‌هایش را گرفته بود شبیه یک‌جور ماسک شده بود. سرگروهبان چیزی به او گفت و دوتایی در طول صف بالاوپایین رفتند و به چهرهٔ تک‌تک افراد خیره شدند. طعم دهانم به تلخی می‌زد. نمی‌دانستم ظاهرم چطور است. دلم می‌خواست به دوروبر نگاه کنم و صورت باقی مردها را ببینم. اما وحشت داشتم که سرم را تکان بدهم. ترجیح می‌دادم قیافهٔ آدم‌های دلخور را به خودم بگیرم. اما نه خیلی هم دلخور. نمی‌خواستم فکر کنند موضوع خیلی برایم مهم است.

قیافه‌ای خونسرد به خود گرفتم و منتظر ماندم. به نظرم آمد که به‌شکلی دایره‌وار روی پاهایم به این‌طرف‌وآن‌طرف تاب می‌خورم و سعی کردم بی‌حرکت بمانم.



نسیم رحیمی
۱۳۹۹/۰۶/۱۳

بد نیست، برای یک بار مطالعه خوبه. باید این نکته رو در نظر گرفت که داستانِ کوتاه هست و داستانهای کوتاه فراز و نشیب کمی دارند و کمتر جذاب هستند.

یحیی
۱۴۰۱/۰۶/۰۹

داستانی با موضوع جامعه دهه شصت میلادی آمریکا و روابط بین مردم در اون دوران ، البته از زاویه تقریبا جدیدی به مقوله اثرات جنگ ویتنام بر مردم آمریکا میپردازد، ارزش خوندن داره

جواد
۱۴۰۰/۰۵/۰۱

عالی بسیار عالی بود، خودم را جای شخصیت اصلی داستان گذاشتم و واقعا لذت بردم

AS4438
۱۴۰۰/۰۹/۰۶

هیچ کتابی بدنیست، این کتاب داستانی کوتاه ومختصرازسرگذشت چندسربازاست که هرکدام سرگذشت وسرنوشت متفاوتی دارند، برای یکبارخوندن خوب است.

هیچ‌وقت فراموش نکن که تک‌تک افراد روی زمین هدیه‌ای زیبا از جانب خداوند هستند.
نسیم رحیمی
الیوت در چهار کوارتت می‌گوید: «بشر نمی‌تواند حجم زیادی از واقعیت را تاب بیاورد.» این درست است.
پویا پانا
همهٔ ما دنبال چیزی هستیم. بیشتر ما با این احساس زندگی می‌کنیم که کامل نیستیم. همیشه کاری هست که باید انجام شود؛ تکه‌ای که درنهایت ما را کامل می‌کند؛ یعنی آنچه که گمان می‌کنیم سرنوشت واقعی ماست.
پویا پانا
بزرگ که می‌شویم، کم‌کم درک می‌کنیم زنده‌ماندن در این دنیا گاه مستلزم مصالحه است؛ از چیزهایی دست می‌کشیم، تکه‌هایی کوچک از وجودمان که باید برای پیش‌رفتن نادیده‌شان بگیریم. فرایند انسان‌شدن، مذاکره‌ای ناگزیر با جهان. اما این امر درعین‌حال حسرتی را در وجودمان می‌پرورانَد، حسرت بابت آن وضعیتی که تصور می‌کنیم زمانی در آن به سر می‌بردیم، آن وضعیت ناب. درواقع، موضوع این است که اصلاً سفرمان را آغاز نکرده‌ایم. و معصومیت همیشه لزوماً فضیلت نیست.
پویا پانا
یاد یکی از گفته‌های ویکتور هوگو می‌افتم: «همه‌مان محکوم به مرگ شده‌ایم، با فرجه‌ای نامعلوم».
پویا پانا
از نظر لوییس قرض‌گرفتن و گدایی‌کردن باهم فرقی ندارند.
پویا پانا

حجم

۱۵۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۷۰ صفحه

حجم

۱۵۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۷۰ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان