بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اعترافات | طاقچه
تصویر جلد کتاب اعترافات

بریده‌هایی از کتاب اعترافات

امتیاز:
۴.۰از ۸۹ رأی
۴٫۰
(۸۹)
پرسیده بود که آیا خوشحال است؟ زمانی که مانامی گفت خوشحال است، آن مرد هم لبخندی زده و گفته بود: «منم به‌همین‌خاطر خوشحالم.»
afsaneh_&_fatemeh
می‌گویند انسان فقط تا زمانی می‌تواند گریه کند که اشک‌هایش خشک شوند؛ اما انگار برای ما این‌طوری نبود. بیهوده امیدوار بودیم که اشک‌هایمان بالاخره پایانی داشته باشد و با ناراحتی بسیار از این پشیمان بودیم که هیچ‌وقت هر سه نفرمان نتوانستیم اوقاتی را باهم سپری کنیم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
فکر می‌کردم اگر در تاریکی جستجو کنم، شاید حقیقت را بیابم و این حقیقت به من کمک کند روزنه‌ای به روشنایی و آغاز راهی برای رهایی پیدا کنم؛ اما حالا که خواندن خاطرات مادرم را به اتمام رساندم، چیزی شبیه به این ندیده‌ام-من حتی نمی‌توانم راهی را که پیش رویم قرار گرفته است، ببینم.
فریبا
این حقیقت که جامعه در سن بیست‌سالگی اجازهٔ مصرف الکل را می‌دهد، بدان معنی نیست که به افراد جامعه توصیه کنند الکل بنوشند-یا مست کنند. بااین‌حال بدون شک محدودیت سن قانونی برای نوشیدن الکل نقشی مهم را در رواج پاره‌ای از تصورات بازی می‌کند، مثلاً اینکه اگر به سن قانونی رسیده‌اید و یک‌بار الکل ننوشیده‌اید، چیزی را از دست داده‌اید-حتی اگر میلی به نوشیدن الکل نداشته باشید.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
پشیمان شدم. بازهم به‌سراغم آمدند-پشیمانی‌های بیشتر.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
من فکر می‌کنم که ما مردم معمولی، ممکن است یک حقیقت اساسی را فراموش کرده باشیم-اینکه واقعاً حق نداریم درمورد کسی دیگر قضاوت کنیم.
sepid sh
محکوم‌کردن کسانی‌که کار اشتباهی را انجام می‌دهند، بسیار راحت‌تر از این است که خودت کار درستی را انجام بدهی؛
انا
افراد ضعیف، افرادی ضعیف‌تری را برای قربانی کردن پیدا می‌کنند و کسانی‌که قربانی می‌شوند اغلب احساس می‌کنند تنها دو انتخاب دارند؛ با درد کنار بیایند یا با مرگ به رنج خود پایان دهند؛ اما آنها اشتباه می‌کنند. دنیایی که در آن زندگی می‌کنی، بسیار بزرگ‌تر از این است. من می‌گویم اگر جایی‌که در آن زندگی می‌کنی بسیار دردناک باشد، باید آزاد باشی تا جای دیگری را جستجو کنی. مکانی کم‌تر دردناک برای پناه‌گرفتن. جستجوی مکانی امن‌تر، شرم‌آور نیست. می‌خواهم باور داشته باشی که در این دنیای پهناور مکانی برای تو وجود دارد، پناهگاهی امن.
فریبا
اگر همیشه نگران این باشی که دیگران درموردت چی می‌گن، هیچ‌وقت نمی‌تونی قوی‌تر بشی. پس به کارت ادامه بده.
faezehswifti
آن شب که حمام کردم، شامپو تمام شده بود. زندگی هم تقریباً شبیه همین است؛ اما وقتی کمی آب را در بطری خالی ریختم و آن را تکان دادم، بطری با حباب‌های کوچک پر شد. در همین زمان بود که چیزی را فهمیدم؛ این من بودم. آب، آخرین ذرات باقی‌ماندهٔ خوشبختی را در خود شست و به حباب‌هایی که از خلأ پر شده‌اند، تبدیل کرد. شاید این، چیزی بیش از یک توهم نباشد؛ اما بازهم از پوچی بهتر است.
fasin
انجام‌دادن یک کار خوب یا مهم، آسان نیست. محکوم‌کردن کسانی‌که کار اشتباهی را انجام می‌دهند، بسیار راحت‌تر از این است که خودت کار درستی را انجام بدهی؛ اما حتی پس از آن، شهامت زیادی می‌خواهد اولین کسی باشی که خودت را نشان بدهی و آن شخص را سرزنش کنی. اگر دیگر کسی به تو ملحق نشد چه؟ اگر کسی نایستد و گناهکار را محکوم کند چه
فریبا
فکر می‌کنم که ما مردم معمولی، ممکن است یک حقیقت اساسی را فراموش کرده باشیم-اینکه واقعاً حق نداریم درمورد کسی دیگر قضاوت کنیم.
فریبا
همیشه یک مسئله وجود دارد و آن این است که بزرگسالان همیشه تو را پند و اندرز می‌دهند؛ اما دنیا را فقط با شرایط خودشان درک می‌کنند-آنها نمی‌توانند به‌یاد بیاورند که کودک‌بودن، چگونه است.
بهنوش
احمق‌هایی مثل این‌ها اعتقاد دارند دنیا فقط به چیزهایی که آنها با چشم می‌بینند، محدود شده است. آنها هرگز سعی نمی‌کنند کارکرد درونی چیزها را ببینند. به‌این‌خاطر است که احمق‌اند-و به‌همین‌دلیل نیز بسیار حوصلهٔ آدم را سر می‌برند.
بهنوش
«مردم غیرعادی اجازه دارند که از اصول اخلاقی رایج تخطی کرده و چیزی جدید را به این دنیا عرضه دارند.»
faezehswifti
گر جایی‌که در آن زندگی می‌کنی بسیار دردناک باشد، باید آزاد باشی تا جای دیگری را جستجو کنی. مکانی کم‌تر دردناک برای پناه‌گرفتن. جستجوی مکانی امن‌تر، شرم‌آور نیست. می‌خواهم باور داشته باشی که در این دنیای پهناور مکانی برای تو وجود دارد، پناهگاهی امن.
Dayan
می‌گویند انسان فقط تا زمانی می‌تواند گریه کند که اشک‌هایش خشک شوند؛ اما انگار برای ما این‌طوری نبود. بیهوده امیدوار بودیم که اشک‌هایمان بالاخره پایانی داشته باشد
mona
بسیاری از مردم زندگی‌شان را تلف می‌کنند و از این گلایه دارند که هرگز نتوانسته‌اند بفهمند ندای درونشان به آنها چه می‌گوید ولی واقعیت این است که بیشتر ما احتمالاً در وجود خود چنین چیزی نداریم. پس آن‌موقع چه اشکالی دارد درمورد مسئله‌ای که مقابلتان قرار گرفته، تصمیم بگیرید و آن را از صمیم قلبتان انجام دهید؟
fasin
به‌نظر می‌رسد که در این لجن‌زار بسیار می‌گریم؛ اما نه به‌این‌خاطر که غمگینم. وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوم و می‌فهمم که زنده‌ام، اولین کاری که می‌کنم این است که برای خوشی‌وشادی می‌گریه‌ام.
yalda

حجم

۲۰۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۲۰۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۳۹,۵۰۰
۲۷,۶۵۰
۳۰%
تومان