کتاب سانست لیمیتد
معرفی کتاب سانست لیمیتد
کتاب نوشته سانست لیمیتد نوشته کورمک مککارتی با ترجمه محمدرضا شکاری توسط انتشارات یکشنبه منتشر شده استو مککارتی نویسنده کتابهای مشهوری چون فرزند خدا، جایی برای پیرمردها نیست و سهگانهی مرز است.
درباره کتاب سانست لیمیتد
مککارتی در سال ۲۰۰۶ نمایشنامه سانست لیمیتد را منتشر کرد. کارش در تئاتر گرفت و نه تنها اجراهای متعدد و موفقی داشت، بلکه منتقدان و خوانندگان عادی را به تعجب واداشت. نه به خاطر برتری این کتاب نسبت به کتابهای دیگر او. بلکه به خاطر فضای کلی و نوع گفتوگوهای دو شخصیت این نمایشنامه. مککارتی در این کتاب از آن غرب دور و گردوخاک گرفته و گرم کتابهای دیگرش جدا شده و با طی کردن مسافتی طولانی، محل وقوع نمایش خود را به شرق آمریکا و شهری مثل نیویورک مدرن آورده و با استفاده از کلمات عامیانه بسیار، دست به خلق این اثر زده است. اثری در مورد کشمکش بین دو مرد، یکی سیاهپوست و دیگری سفیدپوست.این کتاب یکی از نمایشنامههای موفق کورمک مککارتی است که سال در سال ۲۰۱۱ بر اساس آن فیلمی ساخت که به همراه ساموئل ال جکسون در آن به ایفای نقش پرداخت.
خواندن کتاب سانست لیمیتد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای تمام علاقهمندان به ادبیات معاصر آمریکا و نمایشنامه مناسب است.
درباره کورمک مککارتی
کورمک مککارتی در سال ۱۹۳۳ در رودآیلند آمریکا به دنیا آمده است. چهار سال بعد چون پدرش وکیل بوده به ناکسویل تنسی نقلمکان میکنند و کورمک هم در همانجا بزرگ میشود و در سال ۱۹۵۱ به دانشگاه میرود. تحصیلاتی که هیچوقت تمامش نمیکند. اولین داستانهایش در سالهای ۵۹ و ۶۰ چاپ میشوند و چند جایزه را نصیب او میکنند. اولین رمانش نگهبان باغ را هم در سال ۱۹۶۵ منتشر میکند. او در عرصه رماننویسی آدم مهمی است و اغلب جایزههای ادبی مثل پولیتزر و کتاب ملی و همینطور جایزه پن، سال بلو را برده، و یکی از نامزدهای همیشگی کسب جایزه نوبل بوده و هست. نظریات خاص خودش را هم دارد و شاید اینگونه حرفهایش به مذاق خیلیها خوش نیاید. مثلاً از مارسل پروست و هنری جیمز خوشش نمیآید. ولی نویسندههای محبوب او ویلیام فاکنر، فئودور داستایوسکی و هرمان ملویل هستند. این را میشود کموبیش از نوشتههای خودش هم فهمید.
از بهترین رمانهای او میشود به فرزند خدا، جایی برای پیرمردها نیست و همینطور سهگانهٔ مرز اشاره کرد.
بخشهایی از نمایشنامه سانست لیمیتد
سفیدپوست: تا حالا جلوی بعضی از این آدمها رو گرفتی که مواد مصرف نکنن؟
سیاهپوست: تا اونجایی که میدونم نه.
سفیدپوست: پس نکتهش کجاست؟ نمیفهمم. منظورم اینه، مایه ناامیدیه. اینجا مثل یه مستعمرهنشین اخلاقی جذامیهاست.
سیاهپوست: لعنت بهش، استاد. مستعمرهنشین اخلاقی جذامیها؟ مدادم کو؟ (وانمود میکند که دارد کشوی میز آشپزخانه رو میگردد)
سفیدپوست: بیا.
سیاهپوست: هیچوقت ازت نمیخوام که از اینجا بری. این رو توی کتابم مینویسم.
سفیدپوست: توی کتابت؟
سیاهپوست: توی مستعمرهنشین اخلاقی جذامیها. لعنتی، از آهنگش خوشم میآد.
سفیدپوست: داری باهام شوخی میکنی.
سیاهپوست: میدونی که من هیچ کتابی نمینویسم.
سفیدپوست: خب من باز هم نمیفهمم. چرا نمیری یه جایی که بتونی توش کارهای خوب انجام بدی؟
حجم
۶۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
حجم
۶۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه