کتاب مهمان آلبر کامو + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب مهمان

کتاب مهمان

معرفی کتاب مهمان

مهمان یکی از داستان‌هایی است که در کتاب «تبعید و سلطنت»، اثر نویسندهٔ مشهور فرانسوی آلبر کامو آمده است. این کتاب توسط مترجمی به نام جاستین اُو برین از زبان فرانسه به انگلیسی برگردانده شده است.

در این کتاب داستان مهمان را به دو زبان فارسی و انگلیسی می‌خوانید. 

خلاصه کتاب مهمان

دارو مدیر یک مدرسه در یک دهکده است که روزی ژاندارم پیر منطقه با یک بازداشتی عرب زبان به مدرسه می‌آید و از او می خواهد که زندانی متهم به قتل را بیست کیلومتر آنطرف‌تر تحویل در تینگویت تحویل پلیس بدهد اما دارو درباره تحویل دادن عرب دچار شک و تردید است.

خواندن کتاب مهمان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

علاقه‌مندان به داستان کوتاه به ویژه شیفتگان آثار و سبک نویسندگی کامو از این داستان لذت خواهند برد.

درباره آلبر کامو

آلبر کامو در سال ۱۹۱۳ در الجزایر، سرزمینی تحت استعمار فرانسه، به دنیا آمد. او در خانواده‌ای فقیر رشد کرد؛ پدرش خیلی زود در جنگ جان باخت و مادرش با کارهای سخت توانست زندگی او و برادرش را اداره کند. کودکی کامو با فقر و دشواری گذشت، اما استعداد و پشتکارش سبب شد معلمش او را تشویق به ادامه تحصیل کند و بورسیه‌ای برای دانشگاه الجزیره بگیرد. او تا پیش از ابتلا به بیماری سل، دروازه‌بان تیم فوتبال دانشگاه بود. بعدها مسیر زندگی‌اش با ادبیات و فلسفه گره خورد. کامو در سال ۱۹۵۷ موفق شد جایزه نوبل ادبیات را به دست آورد؛ جایزه‌ای که به خاطر آثار برجسته‌ای همچون رمان بیگانه آلبر کامو و مقاله فلسفی افسانه سیزیف به او تعلق گرفت. مرگ نابهنگامش در ۴۷ سالگی و در سانحه رانندگی پایانی تلخ بر زندگی کوتاه اما پربارش بود.

جملاتی از کتاب مهمان

او میز را برای دو نفر چید. آرد و روغن را برداشت و کیک درست کرد. سپس اجاق را با ریختن نفت شعله‌ورتر کرد و آن را در ظرفی سرخ کرد. در مدت زمانی که کیک می‌پخت، رفت که پنیر و تخم مرغ، خرما، و شیر غلیظ هم بیاورد و هنگامی که آماده شد، کنار پنجره گذاشت تا سرد شود. کمی شیر را با آب رقیق‌تر کرد و گرم کرد. تخم مرغ را شکست و نیمرو درست کرد. از جنب و جوش او هفت‌تیر در جیبش طوری گیر کرد که صدای بلندی داد، کاسهٔ شیر را زمین گذاشت و به کلاس رفت تا هفت‌تیر را در کشوی میزش بگذارد. به اتاق برگشت و با آمدن شب چراغ را روشن کرد و گفت: «بخور». او تکه‌ای از کیک برداشت و با ولع به دهانش برد و گفت: «پس تو چی؟» دارو گفت که بعد شما من هم می‌خورم.

لب‌های بزرگ عرب کمی باز شد؛ در ابتدا معذب بود، اما بعد تکه کیک را با ولع گاز زد.

وقتی که از خوردن دست کشیدند، عرب به مدیر نگاه کرد وگفت: «شما قاضی هستی؟»

نه. من فقط تا فردا تو را نگه می‌دارم.

نظرات کاربران

AS4438
۱۳۹۹/۰۵/۱۵

درمیان مجموعه داستانهای کامو، این داستان هم هست ولی نه بشکل کتاب، جالبه ولی کتاب نیست آنهم با متن لاتین درلابلای داستان.

حجم

۵۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۵ صفحه

حجم

۵۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۵ صفحه

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان