دانلود و خرید کتاب مهمان آلبر کامو ترجمه صغری حسنلوئی
تصویر جلد کتاب مهمان

کتاب مهمان

معرفی کتاب مهمان

مهمان یکی از داستان‌هایی است که در کتاب «تبعید و سلطنت»، اثر نویسندهٔ مشهور فرانسوی آلبر کامو آمده است. این کتاب توسط مترجمی به نام جاستین اُو برین از زبان فرانسه به انگلیسی برگردانده شده است.

در این کتاب داستان مهمان را به دو زبان فارسی و انگلیسی می‌خوانید. 

خلاصه کتاب مهمان

دارو مدیر یک مدرسه در یک دهکده است که روزی ژاندارم پیر منطقه با یک بازداشتی عرب زبان به مدرسه می‌آید و از او می خواهد که زندانی متهم به قتل را بیست کیلومتر آنطرف‌تر تحویل در تینگویت تحویل پلیس بدهد اما دارو درباره تحویل دادن عرب دچار شک و تردید است.

خواندن کتاب مهمان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

علاقه‌مندان به داستان کوتاه به ویژه شیفتگان آثار و سبک نویسندگی کامو از این داستان لذت خواهند برد.

درباره آلبر کامو

آلبر کامو از روزنامه‌گاران و نویسندگان مشهور قرن بیستم، در یکی از دهکده‌های الجزایر در سال ۱۹۱۳ به دنیا آمد. از آنجا که پدر او در جنگ جهانی اول کشته شد، در خانواده‌ای بی‌بضاعت رشد کرد؛ اما به دلیل استعداد بی‌نظیرش توانست با مساعدت‌های یکی از آموزگارانش به دبیرستان وارد شده و ادامه تحصیل دهد. او در نوجوانی به ورزش فوتبال روی آورد و در این زمینه نیز موفق عمل کرد، اما درگیر شدن او با بیماری سل مانع از ادامهٔ فعالیت ورزشی او شد. وی با ملحق شدن به گروه ادبی آفریقای شمالی به همنشینی با اهل قلم شهر الجزیره پرداخت و آثار متعدد و فاخری از خود بر جای گذاشت. در سال ۱۹۵۷ جایزهٔ نوبل ادبیات را برای نوشتن مقاله «اندیشه‌هایی دربارهٔ گیوتین» علیه مجازات اعدام، دریافت کرد. او از نظر جوانی دومین نویسنده‌ای بود که تا آن روز جایزه نوبل را دریافت می‌کرد. در آثار او وجهٔ انسان‌گرایی و اگزیستانسیالیسمی موج می‌زند. از آثار او می‌توان به «طاعون»، «بیگانه» و «سقوط» اشاره کرد.

جملاتی از کتاب مهمان

او میز را برای دو نفر چید. آرد و روغن را برداشت و کیک درست کرد. سپس اجاق را با ریختن نفت شعله‌ورتر کرد و آن را در ظرفی سرخ کرد. در مدت زمانی که کیک می‌پخت، رفت که پنیر و تخم مرغ، خرما، و شیر غلیظ هم بیاورد و هنگامی که آماده شد، کنار پنجره گذاشت تا سرد شود. کمی شیر را با آب رقیق‌تر کرد و گرم کرد. تخم مرغ را شکست و نیمرو درست کرد. از جنب و جوش او هفت‌تیر در جیبش طوری گیر کرد که صدای بلندی داد، کاسهٔ شیر را زمین گذاشت و به کلاس رفت تا هفت‌تیر را در کشوی میزش بگذارد. به اتاق برگشت و با آمدن شب چراغ را روشن کرد و گفت: «بخور». او تکه‌ای از کیک برداشت و با ولع به دهانش برد و گفت: «پس تو چی؟» دارو گفت که بعد شما من هم می‌خورم.

لب‌های بزرگ عرب کمی باز شد؛ در ابتدا معذب بود، اما بعد تکه کیک را با ولع گاز زد.

وقتی که از خوردن دست کشیدند، عرب به مدیر نگاه کرد وگفت: «شما قاضی هستی؟»

نه. من فقط تا فردا تو را نگه می‌دارم.

AS4438
۱۳۹۹/۰۵/۱۵

درمیان مجموعه داستانهای کامو، این داستان هم هست ولی نه بشکل کتاب، جالبه ولی کتاب نیست آنهم با متن لاتین درلابلای داستان.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۵ صفحه

حجم

۵۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۵ صفحه

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان